مذهبی


2 دقیقه پیش

پیشگویی امام صادق (ع) از فتنه های آخرالزمان و راه های مقابله باآن!

به گزارش «شیعه نیوز»، باور و پذیرش این واقعیت ها برای سخت است که قبول کنیم امروز ما در دنیایی زندگی می کنیم که آلودگی های روحی، دامان همه بشریت را فرا گرفته است، حفظ ایمان ...
2 دقیقه پیش

تصویر کعبه در 140 سال پیش

چقدر زیبا ، ساده و بی آلایش با این تصویر چقدر آدمی احساس آرامش میکنه چه برسه به اینکه اونجا حضور داشتی ، ولی امروزه روز . . . . . لعنت خدا بر آل سعود



سیره امیرالمؤمنین(ع) در برخورد با مخالفان جنگ طلب


بازدید : 1

منبع : فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 17 , مهوری، محمدحسین ,

رحمت پایه و اساس هدایت الهی خداوند متعال بر اساس علم بی پایان و حكمت بالغه خود راه سعادت و برنامه خوشبختی و رسیدن انسان را به كمال شایسته او، توسط پیامبر اكرم(ص) به مردم ابلاغ فرمود. اساس هدایت خداوند مبتنی بر رحمت، عفو، گذشت، عطوفت و مهربانی است و غضب و عذاب حالت استثنایی دارد و جز در موارد ناچاری از آن استفاده نمی شود. در دعا می خوانیم: «ای كسی كه رحمت او بر خشم و غضبش پیشی دارد».[1] دستور به آغاز كردن همه كارها با «بسم الله الرحمن الرحیم» برای توجه دادن به رحمت بی پایان و بی منتهای خداوند متعال است و نیز شروع 113 سوره از سوره های قرآن كتاب هدایت و راهنمایی بشر به سوی كمال و سعادت با «بسم الله الرحمن الرحیم» به انسان می فهماند كه هدایت خداوند بر اساس رحمت و مهربانی است نه بر اساس انتقام، خشم، غضب و ... .
پیامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام كه از سوی خداوند متعال برای هدایت مردم معیّن شده اند، در تمام برنامه های خود، از جانب خدا موظف اند كه اصل را بر رحمت و عطوفت قرار دهند و از خشونت و تندی جز در موارد استثنایی بپرهیزند. پیشوایان معصوم علیهم السلام مظهر صفات و اسماء خداوند هستند و به مقتضای «ارحم الراحمین» بودن خدا و شمول رحمتش نسبت به همه موجودات، آنان نیز باید نسبت به همه مردم مهربان باشند. قرآن كریم در بیان سیره و روش پیامبر اكرم(ص) در برخورد با مسلمانان می فرماید:
«بر اثر لطف و رحمت خداست كه با مردم مهربان و ملایم شدی، اگر تندخو و سخت دل بودی، مردم از اطراف تو پراكنده می شدند. پس از كردار ناپسند مردم در گذر، برای ایشان آمرزش بخواه و در كارها با آنان مشورت كن و آنگاه كه تصمیم گرفتی بر خدا توكل كن، به درستی كه خدا توكل كنندگان را دوست دارد.»[2]
پیامبر بزرگوار اسلام(ص) در هدایت مردم به راه سعادت و خوشبختی، حریص و آزمند بود، از هیچ تلاش و كوششی فروگذار نمی كرد، از همه چیز خود گذشته بود و هیچ چیز مانع و جلودار او نبود. بر پیامبر اكرم(ص) بسیار سخت و دشوار بود كه مردم به عذاب، بدبختی و شقاوت گرفتار شوند، قرآن كریم می فرماید:
«پیامبری از شما برای هدایتتان آمده است، كه رنج و پریشانی شما بر او بسیار گران است. او بر هدایت شما بسیار حریص و مشتاق است و به مؤمنان بسیار رؤوف و مهربان است.»[3]
بر اساس آنچه گفته شد، خشونت در هدایت الهی در موارد ناچاری و در باره اشخاصی اعمال می شود كه نمی توان آنان را با رحمت و عطوفت اصلاح نمود و برای اصلاحشان راهی جز تندی و خشونت وجود ندارد. در این صورت برخورد تند و خشن رهبران الهی به منزله داروی تلخی است كه از سوی طبیب شفیق و مهربان در كام كودك بیمار ریخته می شود. در مواردی نیز وجود اشخاص به حدی از فساد و تباهی رسیده است كه به هیچ وجه قابل اصلاح نیست. در این صورت پیشوایان معصوم(ع) پس از اینكه نهایت سعی و تلاش خود را در اصلاح آنان به كار گرفتند و از هدایت آنان ناامید شدند، ناچارند برای رعایت حقوق دیگران اقدام به اعمال خشونت نمایند، چنین عملی نیز برخاسته از رحمت و عطوفت آنان نسبت به سایر اعضای جامعه انجام می گیرد. همان گونه كه در عمل جراحی برای حفظ سلامت اعضای دیگر، عضو فاسد قطع و نابود می گردد.
* برخورد رهبران الهی با مخالفان خود رهبران الهی و پیشوایان معصوم علیهم السلام در برخورد با مخالفان خود نهایت رحمت، عطوفت و مهربانی را به كار می گرفتند تا در حد امكان هر كس را كه استعداد هدایت دارد به خود جذب كنند و مبادا بر اثر برخورد تند و خشن پیشوایان، آتش عناد و لجاجت در وجودشان شعله ور شود، سرمایه هدایت آنها را سوزانده، در ضلالت و گمراهی غوطه ورشان سازد یا بر گمراهی و شقاوت آنان بیافزاید. پیشوایان معصوم علیهم السلام بسان پدری مهربان و دلسوز هستند كه در مقابل فرزند ناسپاس و گمراه خود نهایت نرمش، عطوفت، گذشت، مهربانی، تواضع و ... را از خود نشان می دهد تا او را به خود جذب كند، به دامن خانواده بازگرداند و از هر گونه برخورد تند و خشنی به شدت پرهیز می كند تا مبادا برخورد تند و خشن او فرزند را از دامن خانواده رانده، به دامن بیگانگان اندازد و تا حد ممكن تندی را با نرمش و خشونت را با مهربانی پاسخ می گوید. شاید سخن پیامبر(ص) كه می فرماید: «من و علی(ع) دو پدر این امت هستیم»[4] اشاره به همین مطلب باشد. امام باقر علیه السلام از جدّ بزرگوارش پیامبر اكرم(ص) نقل می كند:
«رهبری و امامت، شایسته و سزاوار كسی نیست مگر اینكه از سه خصلت برخوردار باشد، تقوا و نیروی درونی كه او را از گناهان باز دارد، بردباری و حلمی كه به سبب آن غضبش در اختیارش باشد و رهبری نیكو و پسندیده بر مردم به طوری كه مانند پدری مهربان برای آنها باشد».[5]
پیامبر اكرم(ص) در ضمن حدیثی می فرماید:
«من بدی را با بدی پاسخ نمی دهم بلكه آن را با خوبی پاسخ می دهم».[6]
حضرت علی علیه السلام در عهدنامه خود به مالك اشتر می فرماید:
«مهربانی، عطوفت و نرم خویی با مردم را در دل خود جای ده [از صمیم قلب آنان را دوست بدار و به ایشان نیكی كن نسبت به ایشان به سان درنده ای مباش كه خوردن آنان را غنیمت شماری. زیرا مردم دو گروهند، دسته ای برادر دینی تو هستند و گروه دیگر در آفرینش همانند تو. اگر گناهی از ایشان سر می زند، عیبهایی برایشان عارض می شود و خواسته و ناخواسته خطایی انجام می دهند، آنان را عفو كن و از خطاهایشان چشم بپوش همان گونه كه دوست داری خداوند تو را ببخشد و از گناهانت چشم پوشی كند. زیرا تو مافوق مردم هستی و كسی كه تو را به كار گمارده، مافوق تو و خداوند بالاتر از او ... هیچ گاه از بخشش و گذشت پشیمان نشو و به كیفر و مجازات شادمان مباش. در عمل به خشم و غضبی كه می توانی خود را از آن برهانی، شتاب نكن.»[7]
رهبران الهی رحم و عطوفت و خیرخواهی را در برخورد با مخالفان به حدی رسانده اند، كه در پاره ای موارد كسانی كه از فلسفه و اسرار چنین اعمالی بی خبرند، می پندارند این اعمال منافات با عزت نفس و بزرگواری دارد. ولی از این نكته غافلند كه وقتی این گونه كارها با عزت و سربلندی منافات دارد كه به منظور كسب منافع بی ارزش و زودگذر مادی و یا برای دفع خطرات این جهان انجام شود، نه هنگامی كه برای نجات انسانها از بدبختی و هلاكت انجام گیرد؛ كه در این صورت نه تنها منافاتی با فضایل اخلاقی و كمالات انسانی ندارد بلكه بیانگر اوج انسانیت است.
در دوران حكومت كوتاه امیر مؤمنان علیه السلام به دلیل مخالفت گروههای گوناگون با آن حضرت، زمینه نمایش سیره عملی رهبران الهی در برخورد با مخالفان بیش از زمان دیگر امامان علیهم السلام پدید آمد. لذا بررسی این دوره از تاریخ در ترسیم اصل فوق، اهمیت بسزایی دارد.
* شیوه امام علیه السلام در گرفتن بیعت پس از كشته شدن عثمان، حضرت علی علیه السلام هیچ حركت و تلاشی برای تصدی منصب خلافت نكرد بلكه این مردم بودند كه با هجوم به خانه آن حضرت او را مجبور به پذیرش حكومت كردند.[8] امیر مؤمنان(ع) در وصف هجوم مردم برای بیعت با او می فرماید:
«مردم همان گونه كه شتران تشنه از بند رها شده، برای نوشیدن آب به آبشخور هجوم می برند [برای بیعت با من هجوم آوردند. به گونه ای كه گمان كردم یا من در ازدحام جمعیت كشته خواهم شد یا گروهی به وسیله گروه دیگر».[9]
پس از اینكه حضرت به حكومت رسید به هیچ وجه معترض گروه اندكی كه از بیعت با آن حضرت سر برتافته بودند نشد. حقوقشان را از بیت المال قطع نكرد و آنها را كاملاً آزاد گذاشت.[10]
* برخورد با ناكثین طلحه و زبیر كه سودای خلافت در سر می پروراندند و به همین دلیل در زمان عثمان در صف مخالفان او قرار داشتند، پس از كشته شدن عثمان به دلیل عدم برخورداری از پایگاه مردمی و فراهم نبودن زمینه خلافت ایشان از خواسته خود تنزل كرده، به امید تصدی پست و مقامی در حكومت حضرت علی علیه السلام با او بیعت كردند. ولی به زودی پی بردند كه حضرت علی(ع) كسی نیست كه بتوان در پرتو حكومت او به ناحق به نوایی رسید.
از سوی دیگر، عایشه كه تا دیروز مردم را به كشتن عثمان تشویق می كرد با به حكومت رسیدن حضرت علی علیه السلام به بهانه خونخواهی عثمان پرچم مخالفت با حكومت آن حضرت را برافراشت. مخالفان حضرت نیز از هر سو به گرد او جمع شدند.
* عدم دستگیری مخالفان قبل از اظهار مخالفت طلحه و زبیر با شنیدن این خبر، به بهانه انجام عمره از حضرت علی علیه السلام اجازه خروج از مدینه را درخواست كردند. امام علیه السلام به ایشان خبر داد كه آنان انگیزه ای جز فتنه و آشوب علیه حكومت آن حضرت ندارند و انجام عمره بهانه ای بیش نیست و هنگامی كه با انكار طلحه و زبیر مواجه شد، پس از تجدید بیعت و گرفتن پیمان اكید مبنی بر پرهیز از هر گونه مخالفتی با حضرت به آنان اجازه خروج از مدینه را صادر فرمود. وقتی حضرت(ع) از انگیزه آنان نزد ابن عباس پرده برداشت و ابن عباس گفت: «چرا به آنها اجازه خروج دادی و آنان را به بند نكشیدی و به زندان نفرستادی؟»


ویدیو مرتبط :
برخورد نظامی با مخالفان