مذهبی


2 دقیقه پیش

پیشگویی امام صادق (ع) از فتنه های آخرالزمان و راه های مقابله باآن!

به گزارش «شیعه نیوز»، باور و پذیرش این واقعیت ها برای سخت است که قبول کنیم امروز ما در دنیایی زندگی می کنیم که آلودگی های روحی، دامان همه بشریت را فرا گرفته است، حفظ ایمان ...
2 دقیقه پیش

تصویر کعبه در 140 سال پیش

چقدر زیبا ، ساده و بی آلایش با این تصویر چقدر آدمی احساس آرامش میکنه چه برسه به اینکه اونجا حضور داشتی ، ولی امروزه روز . . . . . لعنت خدا بر آل سعود



آیا خوارج در رابطه با جنگ نهروان منحرف شده بودند؟


به گزارش شیعه آنلاین ، مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی به مناسبت نهم صفر، سالروز جنگ نهروان به سوالاتی در این باره پاسخ داده است که در پی می آید؛

*پرسش: آیا خوارج در رابطه با جنگ نهروان منحرف شده بودند و آیا حضرت علی (ع) برای خاموش کردن آتش فتنه معاویه تردید داشته است؟

برای دست یابی به پاسخی مناسب در دو بخش بحث می کنیم.

اول. آیا خوارج در رابطه با جنگ نهروان منحرف شده بودند؟

دوم. آیا علی (ع) برای خاموش کردن آتش فتنه معاویه تردید داشته است؛ یعنی یقین نداشته که معاویه منافق بود که باید کشته شود؟

پیش از ورود به بجث ضروری است توضیحاتی پیرامون این گروه ارائه شود:

این گروه به مارقین، خوارج و نهروانیون شناخته می شوند.

مرق در لغت عرب به معنای خروج است چنان چه می گویند: یمرق السهم من الرمیة؛ یعنی تیر از کمان‏ بیرون می رود. ۱

در وصف امامان می خوانیم: " الرَّاغِبُ عَنْکُمْ مَارِقٌ "۲

مارقون کسانی هستند که از دین خدا خارج شدند و جنگ با جانشین پیامبر (ص) را جایز شمردند. ۳

به عبارت دیگر؛ گروهی از پیروان علی (ع) که در جنگ صفین به علت مخالفت با آن حضرت در جریان حکمیت از ایشان جدا شده اند و از راه اطاعت آن حضرت بیرون رفته خارجی گشتند که به آنان مارقین نیز گفته می شود.۴

خوارج در بیانات پیامبر (ع)

با توجه به این که گروه خوارج در ظاهر مسلمان و اهل نماز و روزه و تهجد و. . . بودند و برای بسیاری از مسلمانان شناخت این گروه و جنگیدن با آنان بسیار سخت و دشوار بود از این رو پیامبر (ص) پیشاپیش نسبت به خطر این گروه هشدار داده بود و نشانه هایی نیز برای شناخت آن بیان فرمود؛ مثلا: الف. آن حضرت (ص) در باره خوارج فرمود: به زودی در امت من گروهی خوش‏گفتار و بدکردار پیدا خواهند شد، آنان مردم را به کتاب خداوند دعوت می کنند در حالی که خودشان هیچ خبری از آن ندارند، قرآن را می خوانند و لی از خواندن آن سودی نخواهند برد، از دین بیرون می روند همان گونه که تیر از کمان خارج می گردد، آنان به طرف دین بر نخواهند گشت، هم‏چنان که تیر به طرف تیرکش باز نمی گردد، اینها بدترین مخلوقات هستند، خوشا به حال آن کس که به دست این طائفه کشته گردد، و یا با آنان جنگ کند و آنها را بکشد، و کسی که این مردم را بکشد در نزد خداوند مقامش از آنها شایسته ‏تر است، در این هنگام عرض کردند: یا رسول اللَّه! علامت این گونه مردمان چیست؟ فرمود: نشانه این جماعت سر تراشیدن است. این حدیث را انس بن مالک از حضرت رسول (ص) نقل کرده است.۵

ب. پیامبر به علی(ع) فرمود: بعد از من با ناکثین (اصحاب جمل)، قاسطین (اصحاب معاویه) و مارقین (خوارج) خواهی جنگید.۶

ج. علی (ع) زمانی که به جنگ با خوارج می رفت فرمود: اگر ترس از این نداشتم که شما تکیه بر اجر بسیار این جهاد کرده دست از عمل و کردار بردارید هر آینه شما را خبر می‏دادم به آن چه بر زبان پیغمبرش (ص) در باره جنگ با این مردمان از روی بینش و بصیرت به گمراهی ایشان جاری ساخته، و همانا در میان ایشان مردی است که دستش کوتاه و ناقص است، و پستانی مانند پستان زنان دارد، و اینان بدترین بندگان خدا و مخلوقات هستند و کشندگان آنها نزدیکترین بندگان خدا از نظر تقرب و وسیله می باشند، و آن مرد مخدج (یعنی ناقص) لقب داشت معروف در میان آن گروه نبود، و چون کشته شدند علی (ع) او را در میان کشتگان جستجو می کرد و می فرمود: به خدا سوگند دروغ نگفتم و به من دروغ گفته نشده، (و همچنان جستجو نمود) تا او را در میان کشتگان پیدا کرد و پیراهنش را چاک داده بر شانه او غده‏ ای مانند پستان زن بود. . . چون علی (ع) او را یافت تکبیر گفت و فرمود: بی گمان این مرد عبرتی است برای آن کس که بینائی جوید. ۷

انحرافات خوارج

انحرافات خوارج بسیار است و ما در اینجا با بهره گیری از روایات ائمه معصومین (ع)۸به برخی از آن اشاره ای خواهیم داشت و آنها را مورد ارزیابی قرار می دهیم.

۱. خروج بر خلیفه رسول الله و امام معصوم

بر اساس عقاید اهل سنت علی (ع) خلیفه چهارم پیامبر اسلام (ص) و بر اساس باورهای شیعه اولین امام معصوم و وصی و جانشین رسول الله، و اوامرش مطاع است اما خوارج با آن حضرت مخالفت و خروج نموده و در نهایت با آن حضرت جنگیدند و این بزرگ ترین انحراف است. از این رو می بینیم که حتی گروه معتزله و اشاعره از اهل سنت نیز خوارج را کافر می دانند. ۹

زمانی که علی (ع) عبد اللَّه بن عباس را نزد خوارج فرستاد او پیش آن جماعت رفت و گفت: ای یاران، عجب است از امثال شما مردم که مرتکب این امر ناملایم گشته و نسبت به امامتان یاغی شده و برگشتید؟۱۰

۲. اصرار بر پذیرش حکمیت بر اساس فهم غلط از دین

خوارج که زاییده بی برنامه گی در فتوحات بی حساب بعضی از کشورها بودند از اسلام فقط ظاهر و پوسته آن را فهمیده و از دانش و بینش دینی حظی نبرده بودند، در جنگ صفین بعد از آنکه شامیان به حیله، قرآن ها را بر سر نیزه نمودند، گفتند: اینها نیز مثل ما مسلمانند پس نباید با آنها بجنگیم و علی (ع) را که راضی به سازش با امویان نبود مجبور کردند که به حکمیت تن دهد.

علی (ع) در مقام نصیحت به خوارج چنین می فرماید: مگر آن وقت که (شامیان) از روی حیله و خدعه، قرآن‏ها را بر سر نیزه بلند کردند نگفتید: این مردم با ما برادر و هم مسلکند؟ از ما امان خواسته و به کتاب خدا پناهنده شده‏اند، پس نظر ما این است که حرفشان را قبول کنیم و دست از آنان برداریم؟

و من در پاسخ به شما گفتم: این کاری است که ظاهرش ایمان و باطن آن دشمنی و عداوت است، ابتدایش رحمت است و پایانش پشیمانی و ندامت! پس بر همین حال باقی بوده و از راه نخست خود منحرف نشوید و در جهاد دندان ها را روی هم فشرده و به هر صدایی اعتنا نکنید؛ زیرا در صورت پاسخ به این صداها شما گمراه می گردید و در صورت عدم اعتنا به آن آنان خوار و ذلیل می‏گردد. ۱۱

اما باز می بینیم که آنان به نصیحت امامشان توجه نکرده و منحرف گشتند.

۳. انحراف در تمسک به آیه شریفه "إن الحکم الا لله"

یکی از انحرافات مهم خوارج، ایرادی بود آنان بر امام علی (ع) می گرفتند و می گفتند: بر اساس آیه شریفه " إن الحکم الا لله" ۱۲حکم مخصوص خداوند است از این رو پذیرفتن رأی حکمین یعنی بی توجهی به قرآن و به آیه شریفه مذکور!.

اگرچه بطلان استدلال به این آیه شریفه در رد حکمیت واضح و روشن است، اما ما به دلیل اهمیت آن به چند دلیل کوتاه حلی و نقضی در رد این استدلال اشاره می کنیم.

پاسخ حلی:

علی (ع) در مسأله حکمین فرمود: ما در خصوص رفع اختلاف و پایان جنگ؛ اشخاصی را حکم قرار نداده‏ایم، بلکه تنها قرآن را به حکمیّت انتخاب کردیم، و چون قرآن در میان ما خطوطی پوشیده در جلد است، با زبان سخن نمی‏گوید و نیازمند به ترجمان است و تنها انسان ها می‏توانند از آن سخن بگویند، وقتی آن قوم ما را دعوت کردند که قرآن میانمان حاکم باشد ما گروهی نبودیم که به کتاب خدای سبحان پشت کرده باشیم در حالی که خدای بزرگ فرموده: "اگر در چیزی اختلاف کردید آن را به خدا و رسولش ارجاع دهید"۱۳ ارجاع دادن اختلاف به خدا این است که کتابش را حاکم قرار دهیم و ارجاع اختلافات به پیامبرش به این است که به سنّتش متمسّک گردیم، هر گاه به راستی کتاب خدا به داوری طلبیده شود، ما سزاوارترین مردم به آن هستیم و اگر به سنّت پیامبر حکم گردد ما سزاوارترین آنان به سنّت اوئیم (بنا بر این در هر دو حال حقّ با ما است). ۱۴

در بیانی دیگر حضرت علی (ع) در پاسخ به آنان فرمود: کلمة حق یراد بها الباطل. ۱۵

چون نظر خوارج از جمله "لا حکم الّا للّه" این بوده، هر حکمی که در کتاب خداوند نباشد پیروی کردن از آن جایز نیست و عمل بدان ناروا است، حضرت فرمودند: بلی جز حکم خدا حکمی نیست، امّا خوارج از طریق نفی حکم غیر خدا می‏خواستند فرمانروایی را از غیر خدا نفی کنند، بدین ترتیب وقتی که برای غیر خدا هیچ دستوری نباشد، حکومت و فرماندهی غیر خدا نیز نفی می‏شود؛ زیرا استنباط حکم و در نظر گرفتن خیر جامعه از وظایف حکومت و در رابطه با رعایت حال مردم است. نفی حکم غیر خدا به وسیله خوارج، موجب نفی حکومت انسان ها است. نفی حکومت از ناحیه خوارج سبب شد تا امام (ع) آنها را تکذیب کرده بفرماید: "مردم بی گمان باید أمیری نیکوکار یا بدکار داشته باشند". به عبارت دیگر چون خوارج نفی حکم غیر خدا را کردند در حقیقت نفی حکومت کردند ولی نفی حکومت غیر خدا کردن امر باطلی است. نتیجه آن که ادعای خوارج نیز باطل است سپس حضرت می‏فرمایند: ولی ناگزیر برای جامعه امیری نیکوکار یا بد کار لازم است بنا بر این گفته خوارج که هیچ حکمی جز حکم مخصوص از جانب خدا قابل قبول و اجرا نیست، مردود می‏باشد. ۱۶

پاسخ نقضی:

اگر این آیه را با توجه به معنایی که خوارج از آن در نظر داشتند بپذیریم موارد نقض زیادی در زندگی روز مره ما، پیامبران و امامان پیدا می شود که ما به برخی از آنها اشاره می نماییم.

امام باقر (ع) به نافع فرمود: به این مارقه (خوارج) بگو چگونه جدا شدن از أمیر المؤمنین (ع) را جایز دانستید با این که در پرتو پیروی از او و تقرّب به خدا در یاری او (پیش از جریان حکمین) خون های خود را در رکابش ریختید؟ در پاسخ تو خواهند گفت: او در باره دین خدا داور قرار داد، به ایشان بگو:

الف. خود خداوند نیز در شریعت پیغمبرش داوری به دو مرد از بندگانش سپرده در آنجا که (در باره اختلاف میان زن و شوهر) فرموده: "پس داوری از بستگان مرد و داوری از بستگان زن انتخاب نمایید، اگر آن دو (زن و شوهر) سازش و آشتی می خواهند خداوند میانشان سازگاری پدید می آورد. ۱۷

ب. رسول خدا (ص) در جریان جنگ بنی قریظه و تعیین سرنوشت آنان داوری را به سعد بن معاذ سپرد. . . . ۱۸

بنابر هیچ اشکالی بر علی (ع) وارد نیست بلکه ایشان به کتاب خدا و سنت رسول الله عمل نموده است.

۴. انحرافی دیگر و کافر دانستن صاحب گناه کبیره

آنان می گفتند: کسی که گناه کبیره انجام دهد کافر و از اسلام خارج شده است، مگر توبه کند و دوباره مسلمان گردد. بر این اساس تعدی به جان و مال مسلمانان ( به زعم خودشان کفار) را مباح می دانستند.

علی (ع) در این باره خطاب به خوارج می فرماید: پس اگر چنین می‏پندارید که من خطا کرده و گمراه شدم، پس چرا همه امّت محمّد (ص) را به گمراهی من گمراه می‏دانید؟ و خطای مرا به حساب آنان می‏گذارید؟ و آنان را برای خطای من کافر می‏شمارید؟ شمشیرها را بر گردن نهاده، کور کورانه فرود می‏آورید و گناهکار و بی‏گناه را به هم مخلوط کرده همه را یکی می‏پندارید؟ در حالی که شما می‏دانید، رسول خدا (ص) زناکاری را که همسر داشت سنگسار کرد، سپس بر او نماز گزارد، و میراثش را به خانواده‏اش سپرد، و قاتل را کشت و میراث او را به خانواده‏اش بازگرداند، دست دزد را برید و زناکاری را که همسر نداشت تازیانه زد، و سهم آنان را از غنائم می‏داد تا با زنان مسلمان ازدواج کنند. پس پیامبر (ص) آنها را برای گناهانشان کیفر می‏داد، و حدود الاهی را بر آنان جاری می‏ساخت، امّا سهم اسلامی آنها را از بین نمی‏برد، و نام آنها را از دفتر مسلمین خارج نمی‏ساخت. (پس با انجام گناهان کبیره کافر نشدند) شما (خوارج)، بدترین مردم و آلت دست شیطان، و عامل گمراهی این و آن می‏باشید. ۱۹

اما بخش سؤال دوم:

آیا حضرت علی (ع) برای خاموش کردن آتش فتنه معاویه تردید داشته است؟

برای پاسخ این بخش از پرسش به ناچار دیدگاه حضرت علی (ع) در باره معاویه را بیان می کنیم تا معلوم شود که آن حضرت در خاموش کردن فتنه معاویه تردید داشته یا خیر؟

اول. ابن ابی الحدید معتزلی نقل می کند: گروه بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) همراه علی (ع) بودند که از پیامبر (ص) شنیده بودند که معاویه را پس از مسلمان شدن او لعن می‏کرد و می‏فرمود: معاویه منافقی کافر و دوزخی است. اخبار در این باره مشهور است۲۰

چطور می شود که اصحاب علی (ع) این حدیث را شنیده باشند اما خود علی (ع) این را نشنیده باشد؟

دوم. امام (ع) در پاسخ به تهدید معاویه در نامه خود به او چنین می نویسد: پس از حمد خدا نوشته‏ای همگی با هم (قبل از اسلام) مهربان و متحد بودیم ولی میان ما و شما بر اساس ایمان و کفر قبلاً جدائی افتاد ما ایمان (به رسول خدا (ص) و باری تعالی و. . . ) آوردیم و شما کافر شدید. اینک ما در مسیر حق استوار مانده‏ایم و شما منحرف گردیده‏اید. هر کس از شما اسلام آورد از روی ناچاری بود؛ زیرا در آغاز اسلام با رسول خدا (ص) سر جنگ داشتید. ۲۱

سوم. این پرسشی است که خوارج از عبد اللَّه بن عباس نموده بودند و زمانی که علی (ع) شنید در پاسخ آنان فرمود: آن چه گفتید که تو خود شک داشتی که به حکمین فرمودید که شما نظر در حق معاویه و ما نمائید چنانچه معاویه شایسته تر از ما باشد او را بر امر ولایت ثابت و مستقر گردانید، و اگر من برتر و شایسته تر به ولایت و خلافت امت باشم مرا تأیید نمایید، این کلام من از روی شک و عدم اطلاع بر أحقیت خود بر معاویه و سایر مردم نبود؛ بلکه فقط از روی انصاف در سخن و کردار بود چنان که خداوند متعال فرمود: بی گمان ما با شما بر هدایتیم یا در گمراهی آشکار ،۲۲ در آن محل و مأوی که خداوند هیچ شکی نداشت و به یقین می دانست که حضرت پیامبر (ص) بر حق است با این حال چنین فرمود. خوارج گفتند: ای علی این نیز دلیل و حجت روشن از برای شما است در دفع اعتراض ما۲۳

با دو حدیث از علی (ع) که به طور واضح موضع آن حضرت را در جنگ صفین بیان می کند این بحث را به اتمام می رسانیم.

آن حضرت بر بالای منبر مسجد کوفه فرمود: ای مردم کوفه آیا در جنگ با دشمنان تان تحمل نمی نمایید اگر تحمل نکنید خداوند گروهی را که شما از آنها شایسته ترید بر شما مسلط می نماید.

و در بیانی دیگر زمانی که شامیان در جنگ صفین فرار می کنند به پیروان شان فرمودند: (بروید) بازماندگانشان را که دوستان شیطانند (نیز) بکشید، بکشید آنهایی را که می گویند خدا و پیامبرش دروغ گفتند. ۲۴

بنابر این، آن حضرت در جنگ با معاویه هیچ گونه تردیدی نداشته بلکه مصمم بوده و دوستان شان را نیز بر این امر تشویق می نمودند.

این انحرافات نهایتا به آنجا منجر شد که این گروه ( توسط ابن ملجم خارجی با هم دستی اشعث بن قیس) آن حضرت را به شهادت رساندند. ۲۵

 

پی نوشت ها:

۱. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب‏ العین، ج ۵، ص ۱۶۰، ناشر: انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم‏، ۱۴۱۰ ق‏.

۲. کسی که از سوی شما روی برتابد از دین خارج می‏شود، بحارالأنوار ج ۹۹، ص ۱۵۰(زیارت جامعه کبیره).

۳. طریحی، فخرالدین، مجمع‏البحرین، ج ۵، ص ۲۳۵، ناشر: کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم‏ ۱۳۷۵ ش‏.

۴. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، غفاری مازندرانی، نظام الدین احمد، ج ‏۱، ص ۲۲۹ و ۲۳۰، ناشر: مرتضوی، تهران، چاپ اول‏.

۵. طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۳۳، (زندگانی چهارده معصوم (ع))، عطاردی‏، عزیز الله، ص ۴۶ و ۴۷، ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، چاپ اول‏، ۱۳۹۰ ق‏.

۶. طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۳۳.

۷. مفید، ارشاد، رسولی محلاتی، ج‏۱، ص ۳۱۷، ناشر: اسلامیه‏، تهران، چاپ دوم‏.

۸. استناد به روایات اهل بیت در این تحقیق به خاطر استدلالی است که در اینها نهفته است نه صرف تعبد.

۹. حلی، الفین، وجدانی، ص ۷، ناشر: سعدی و محمودی‏، تهران، چاپ اول‏.

۱۰. طبرسی، احمد بن علی،احتجاج، غفاری مازندرانی، ج ‏۲، ص ۲۵۴.

۱۱. طبرسی، احمد بن علی،احتجاج، جعفری، ج ‏۱، ص ۴۰۳ و ۴۰۴، ‏ناشر: اسلامیه، تهران، ‏چاپ اول، ۱۳۸۱ ش.

۱۲. یوسف، ۶۷.

۱۳. نساء، ۵۹.

۱۴. طبرسی، احمد بن علی،احتجاج، جعفری، بهراد، ج‏ ۱، ص ۴۰۴ و ۴۰۵.

۱۵. نهج‏البلاغة(مؤسسةنهج‏البلاغة)، صفحه ۶۱۰، کلام ۴۰، ناشر بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۲.

۱۶. ترجمه ‏شرح‏ نهج‏البلاغه (ابن‏میثم)، ج ۲، صفحه ۲۲۰، ناشر دفتر نشر الکتاب‏چاپ، دوم، ۱۳۶۲.

۱۷.نساء، ۳۵.

۱۸. طبرسی، احمد بن علی،احتجاج، جعفری، ج ‏۲، ص ۱۶۲ و ۱۶۳.

۱۹. نهج البلاغة-ترجمه دشتی، ص ۲۴۱، ناشر مؤسسه انتشارات مشهور، چاپ اول، قم، ۱۳۷۹.

۲۰. جلوه ‏تاریخ ‏در شرح‏ نهج‏البلاغه‏ ابن‏ابی‏الحدید، ج ۷، ص ۲۲۰، ناشر نشر نی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۵.

۲۱. ترجمه نهج‏البلاغه (زمانی)، ص ۸۱۹ و ۸۲۰، نامه ۶۴، ناشر مؤسسه انتشارات نبوی، چاپ دوازدهم، تهران، ۱۳۷۸.

۲۲. سبأ، ۲۴.

۲۳. طبرسی، احمد بن علی،احتجاج، غفاری مازندرانی، ج ‏۲، ص ۲۵۵.

۲۴. نقوی، قاینی، خراسانی، محمد تقی، مفتاح‏السعادة فی‏ شرح‏ نهج‏البلاغة، ج ۵، ص ۲۴۸، ناشر مکتبة المصطفوی، تهران؛ محدث نوری، مستدرک‏الوسائل، ج ۱۱، ص ۶۶، ۱۲۴۴۱ و ۱۲۴۴۲، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، ۱۴۰۸ هجری قمری: ۱۵،وَ عَنْهُ (ع) أَنَّهُ قَالَ یَوْمَ صِفِّینَ اقْتُلُوا بَقِیَّةَ الْأَحْزَابِ وَ أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ اقْتُلُوا مَنْ یَقُولُ کَذَبَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ ؛ ۱۶، وَ عَنْهُ (ع) أَنَّهُ حَرَّضَ النَّاسَ عَلَی مِنْبَرِ الْکُوفَةِ فَقَالَ یَا مَعْشَرَ أَهْلِ الْکُوفَةِ لَتَصْبِرُنَّ عَلَی قِتَالِ عَدُوِّکُمْ أَوْ لَیُسَلِّطَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ قَوْماً أَنْتُمْ أَوْلَی بِالْحَقِّ مِنْهُمْ.

۲۵. مفید، ارشاد، رسولی محلاتی، ج ‏۱، ص ۱۸.


ویدیو مرتبط :
جنگ های جمل و صفین و نهروان!! (حاوی یک نکته جالب)