مذهبی


2 دقیقه پیش

پیشگویی امام صادق (ع) از فتنه های آخرالزمان و راه های مقابله باآن!

به گزارش «شیعه نیوز»، باور و پذیرش این واقعیت ها برای سخت است که قبول کنیم امروز ما در دنیایی زندگی می کنیم که آلودگی های روحی، دامان همه بشریت را فرا گرفته است، حفظ ایمان ...
2 دقیقه پیش

تصویر کعبه در 140 سال پیش

چقدر زیبا ، ساده و بی آلایش با این تصویر چقدر آدمی احساس آرامش میکنه چه برسه به اینکه اونجا حضور داشتی ، ولی امروزه روز . . . . . لعنت خدا بر آل سعود



رفتار و سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله در مورد ولايت و امامت حضرت على عليه السلام


رفتار و سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله در مورد ولايت و امامت حضرت على عليه السلام

چگونگى پرداختن به مسأله امامت و ولايت حضرت على در سنت و سيره پيامبر گرامى اسلام از مسائل بسيار مهم است و تحقيقاتى گسترده می طلبد. در اين جا به اختصار چند نكته اشاره می شود:

يك- برخورد پيامبر با حضرت على عليه السلام در بسيارى موارد به گونه اى ويژه بود و نسبت به نحوه برخورد آن حضرت با ديگران تفاوت معنى دارى را نشان داده است. از جمله اينكه:

1- 1- به طور معمول در جنگ ها با وجود حضرت على عليه السلام فرماندهى جنگ را به او سپرده و به ديگران نمی داد.

1- 2- به هنگام خروج از مدينه براى جنگ تبوك حضرت على عليه السلام را به جانشينى خود در مدينه باقى گذاشت.

1- 3- در ابلاغ سوره برائت به مشركان ابوبكر را از نيمه راه برگرداند و اين رسالت را بر دوش على عليه السلام نهاد.

1- 4- در آخرين روزهاى عمر خود با تأكيد فراوان همه را امر نمود كه در سپاه اسامه شركت كنند و از شهر خارج شوند و سرپيچى كنندگان را مورد لعن و نفرين قرار داد. اما در ميان همه على عليه السلام را از اين فرمان مستثنى كرد تا زمينه انتقال قدرت به او بدون مشاجره و درگيرى فراهم آيد.

1- 5- در جريان مباهله على عليه السلام را به عنوان نفس خويش برگزيد و همراه خود برد.

1- 6- در ميان همه مسلمانان تنها با على عليه السلام عقد اخوت بست.

1- 7- در هر جاى و هرگاه بلندترين سخنان را در ستايش و بيان فضايل منحصر به فرد اميرمؤمنان عليه السلام بر زبان می آورد و لحظه اى در معرفى چهره برتر و درخشان او دم فرو نمی بست.

نمونه هايى از اين دست فراوان است و همه نشانگر جايگاه بلند و منزلت بى بديل على بن ابى طالب عليه السلام در نظر پيامبر و شايستگى او براى بلندترين مناصب و مسئوليت ها در راستاى حفظ دين، رهبرى دينى و سياسى امت و مديريت جامعه اسلامى است.

دو- پيامبر در موارد مختلف اساس خلافت و امامت را امرى الهى و وابسته به تعيين پروردگار خوانده اند از جمله:

2- 1- حديث رد درخواست خلافت؛ در سيره ابن هشام آمده است زمانى كه پيامبر در مكه بودند و وضع سخت و دشوار بود رئيس يكى از قبايل به آن حضرت گفت من و قومم حاضريم به تو ايمان آوريم به شرط اينكه قول دهى پس از خود يكى از ما را به جانشينى برگزينى.

پيامبر صلى الله عليه و آله در پاسخ فرمود: اينكه چه كسى پس از من جانشين باشد در اختيار من نيست. بلكه در اختيار خداست.[1]

2- 2- پس از واقعه غدير خم برخى از مخالفان از پيامبر صلى الله عليه و آله سؤال می كردند كه از جانب خود على را ولى مؤمنان خوانده و بر ديگران  سرورى و برترى داده است يا از جانب خدا؟ پيامبر در پاسخ به اين پرسش می فرمود: «سوگند به آنكه جز او خدايى نيست اين مطلب از سوى خداست».[2]

سه- پيامبر از نخستين مراحل دعوت و اعلان رسالت خويش به جانشينى حضرت على عليه السلام تصريح كرده اند. از جمله در نخستين جلسه اى كه به امر خدا خويشان را گرد آورده و رسالت خود را به آنان ابلاغ نمود رو به آنان كرد و فرمود: «اين جوان (على) برادر و وصى و جانشين من در مقابل شما است.

پس به سخنان او گوش دهيد و از او پيروى كنيد».[3]

با توجه به مطالب پيشين روشن می شود كه اعلام خلافت اميرمؤمنان از نخستين مرحله اعلان رسالت امرى الهى و آسمانى بوده است.

چهار- احاديث معتبر رسيده از پيامبر در خصوص ولايت و جانشينى اميرمؤمنان بسيار زياد و در كمال وضوح و صراحت، در موارد مختلف و به شيوه هاى گوناگون بر اين مسأله تأكيد كرده است.

اكنون چند نمونه را يادآور می شويم:

4- 1- حديث منزلت؛ بنابر نقل متواتر از شيعه و سنى [4] پيامبر صلى الله عليه و آله درباره حضرت على عليه السلام فرمود: «انت منّى بمنزلة هارون من موسى الا انّه لا نبىّ بعدى»[5]؛ «تو (على) نسبت به من همانند هارون به موسى هستى  جز آنكه پس از من ديگر پيامبرى نيست». يعنى غير از نبوت هر نسبتى را كه هارون به موسى داشت تو نيز نسبت به من دارى و همان گونه كه هارون جانشين موسى و يار و پشتيبان او بود تو نيز چنين هستى.

4- 2- حديث ليلةالانذار؛ اين حديث همان است كه در رقم سه پيرامون خلافت امام على عليه السلام در نخستين جلسه اعلان رسالت بيان شد.

4- 3- حديث پيشوايى (امره المؤمنين)؛ اين حديث در ذيل قضيه غدير آمده است كه پيامبر به اصحاب خود فرمود: «سلّموا على على بإمره المؤمنين»[6]؛ «به على به عنوان پيشوا و زمامدار مسلمانان سلام بدهيد».

4- 4- حديث خلافت؛ از جمله سخنان پيامبر خطاب به حضرت على اين است كه: «انت الخليفه من بعدى»؛ «خليفه پس از من تو هستى».[7]

4- 5 و 6- حديث ثقلين و حديث غدير؛ حديث ثقلين و غدير از شهرت و امتيازات ويژه اى برخوردارند. لاجرم آن دو را جداگانه در پرسش هاى پسين مورد بررسى قرار خواهيم داد.

4- 7- احاديث دوازده امام؛ احاديث متعددى در منابع شيعه و سنى نقل شده است كه پيامبر جانشينان و اوصياى پس از خود را دوازده نفر معرفى كرده اند.

يكى از اين روايات به شرح زير است:

امام الحرمين جوينى به سند خود از ابن عباس و او از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل می كند كه فرمودند: «من سرور پيامبرانم و على سرور اوصيا. اوصياى پس از من دوازده نفرند، اولشان برادرم و آخرشان فرزند من است.»

از آن حضرت پرسيدند: برادرتان كيست؟

فرمود: «على بن ابى طالب».

پرسيدند: فرزندتان كيست؟

فرمود: «مهدى، همان كسى كه زمين را پر از عدل و داد كند، همانسان كه از ظلم و جور پر شده است».[8]

4- 8- حديث وصايت؛ در احاديث متعددى پيامبر صلى الله عليه و آله اميرمؤمنان عليه السلام را به عنوان وصى خود معرفى كرده اند. در يكى از اين روايات آمده است:

«هر پيامبرى وصى و وارثى دارد و على وصى و وارث من است».[9]

4- 9- حديث وزارت؛ در روايات مختلفى امام على عليه السلام وزير پيامبر خوانده شده است. بنابر روايتى پيامبر در سفر معراج پرسيد: «اى جبرئيل! وزير من كيست؟ پاسخ داد: على ابن بى طالب».[10]

احاديث ديگرى نيز در اين باب وجود دارد كه به جهت اختصار به اين مقدار بسنده می شود.[11]

...............................................

[1] . بنگريد: شهيد مطهرى، امامت و رهبرى، ص 102 و 104؛ نيز: بحارالانوار، ج 9، ص 271.

[2] . بنگريد: الغدير، ج 1، ص 246- 239.

[3] .«ان هذا اخى و وصيى و خليفتى فاسمعوا له و اطيعوا».( تاريخ طبرى، ج 2، ص 62 و 63، كامل ابن اثير).

[4] . اهل سنت اين روايت را قبول دارند اما می گويند متواتر نيست ولى علامه ميرحامد حسين لكنهوى تواتر آن رااثبات كرده است. بنگريد: شهيد مطهرى، امامت و رهبرى، ص 106- 109.

[5] . شهيد مطهرى، امامت و رهبرى، ص 100 و 101.

[6] . شهيد مطهرى، امامت و رهبرى، ص 100 و 101.

[7] . همان، ص 102.

[8] . فرائد المسطين، ج 2، ص 312.

جهت آگاهى بيشتر بنگريد: پرسش 28 (به چه دليل امامان دوازده نفرند).

[9] . شيخ سليمان بن ابراهيم القندوزى الحنفى، ينابيع الموده، تحقيق سيد على جمال اشرف الحسينى، ج 1، ص 11، الطبقه الاولى( 1416)، دارالاسوه.

[10] . همان، ج 2، ص 309.

[11] . جهت آگاهى بيشتر بنگريد: محمدى الريشهرى، موسوعة الامام على بن ابيطالب، ج 2، قم: دارالحديث.

پرسش ها و پاسخ هاى دانشجويى، دفتر چهارم(امام شناسى)، دفتر نشر معارف - قم، چاپ: دهم، 1389.‏- پرسش 17


ویدیو مرتبط :
‫أنشودة بسیارزیبا صلى الله على محمد صلى الله علیه وسل‬‎