مذهبی


2 دقیقه پیش

پیشگویی امام صادق (ع) از فتنه های آخرالزمان و راه های مقابله باآن!

به گزارش «شیعه نیوز»، باور و پذیرش این واقعیت ها برای سخت است که قبول کنیم امروز ما در دنیایی زندگی می کنیم که آلودگی های روحی، دامان همه بشریت را فرا گرفته است، حفظ ایمان ...
2 دقیقه پیش

تصویر کعبه در 140 سال پیش

چقدر زیبا ، ساده و بی آلایش با این تصویر چقدر آدمی احساس آرامش میکنه چه برسه به اینکه اونجا حضور داشتی ، ولی امروزه روز . . . . . لعنت خدا بر آل سعود



اویس قرنی


زندگینامه :

اوَيس بن عامر بن جَزْء مُرادى قَرَنى، پاكْ نهادى نيك انديش و از چهره‏هاى پرفروغ تاريخ اسلام است. او به روزگار پيامبر صلى الله عليه و آله اسلام آورد؛ امّا ايشان را نديد.

از اين رو، او را در شمار تابعيانْ ياد كرده‏اند.

پيامبر صلى الله عليه و آله او را بهترين و برترينِ تابعيان شمرده است و بر شفيع بودن او در قيامت كه كسان بسيارى را شفاعت خواهد كرد تصريح كرده است. او را يكى از زهّاد مشهور و از هشت زاهد معروف [صدر اسلام‏] برشمرده‏اند.

اويس در جريان‏هاى اجتماعى حضور آشكارى نداشته؛ ولى در عبادت، بسى سختكوش بوده است. آورده‏اند كه او گاهى شب را يكسر در سجود به سر مى‏برد.

اويس در جنگ‏هاى جمل و صِفّين،[1] شركت كرد و در صفّين تا مرز شهادت با مولا عليه السلام پيمان بست و در همان نبرد، خونين چهره، شهد شهادت نوشيد[2] و در همان مكان به خاك سپرده شد.

توصيف امام موسى بن جعفر عليهما السلام از اويس، ياد كردنى است كه فرمود: «چون قيامت برپا گردد و ندا دهنده‏اى ندا در دهد: ..." حواريان على كجايند؟" ...، عمرو بن حَمِق و ... و اويس به پا خواهند خاست».

رسول اللّه صلى الله عليه و آله: خَليلي مِن هذِهِ الامَّةِ اوَيسٌ القَرَنِيُّ.[3]

رسول خدا صلى الله عليه و آله: دوست من از ميان اين امّت، اوَيس قَرَنى است.

المستدرك على الصحيحين عن عبد الرحمن بن أبي ليلى: لَمّا كانَ يَومُ صِفّينَ نادى مُنادٍ مِن أصحابِ مُعاوِيَةَ أصحابَ عَلِيٍّ: أفيكُم اوَيسٌ القَرَنِيُّ؟ قالوا: نَعَم، فَضَرَبَ دابَّتَهُ حَتّى دَخَلَ مَعَهُم، ثُمَّ قالَ: سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ: «خَيرُ التّابِعينَ اويَسٌ القَرَنِيُّ».[4]

المستدرك على الصحيحين به نقل از عبد الرحمن بن ابى ليلى: در جنگ صِفّين، كسى از ميان ياران معاويه، خطاب به ياران على عليه السلام ندا درداد: آيا اوَيس قَرَنى در ميان شماست؟ گفتند: آرى. پس مَركبش را راند تا داخل آنان شد. سپس گفت: شنيدم كه پيامبر خدا مى‏فرمود: «بهترينِ تابعيان، اويس قرنى است».[5]

حلية الأولياء عن أصبغ بن زيد: إنَّما مَنَعَ اوَيسا أن يَقدَمَ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِرُّهُ بِامِّهِ.[6]

حلية الأولياء به نقل از اصبغ بن زيد: تنها مانع اويس از آمدن به نزد پيامبر خدا، نيكىِ او به مادرش بود.

خصائص الأئمّة عليهم السلام‏ عن الأصبغ بن نباتة: كُنتُ مَعَ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام بِصِفّينَ فَبايَعَهُ تِسعَةٌ وتِسعونَ رَجُلًا، ثُمَّ قالَ: أينَ تَمامُ المِئَةِ؟ فَقَد عَهِدَ إلَيَّ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أنَّهُ يُبايِعُني في هذَا اليَومِ مِئَةُ رَجُلٍ. فَقالَ: فَجاءَ رَجُلٌ عَلَيهِ قَباءُ صوفٍ مُتَقلِّدٌ سَيفَينِ، فَقالَ: هَلُمَّ يَدَكَ ابايِعكَ، فَقالَ عَلى ما تُبايِعُني؟ قالَ: عَلى بَذلِ مُهجَةِ نَفسي دونَكَ. قالَ: ومَن أنتَ، قالَ: اويَسٌ القَرَنِيُّ، فَبايَعَهُ. فَلَم يَزَل يُقاتِلُ بَينَ يَدَيهِ حَتّى قُتِلَ، فَوُجِدَ فِي الرَجّالَةِ مَقتولًا.[7]

خصائص الأئمّة عليهم السلام به نقل از اصبغ بن نُباته: با امير مؤمنان در صِفّين بودم. 99 نفر با او پيمان بستند. فرمود: «پس صدمين نفر كجاست؟ پيامبر خدا به من فرموده است كه امروز، صد نفر با من بيعت مى‏كنند».

مردى پشمينه پوش كه دو شمشيرْ حمايل كرده بود، آمد و گفت: دستت را بده تا با تو بيعت كنم.

فرمود: «بر چه بيعت مى‏كنى؟». گفت: بر بذل جانم در راه تو.

فرمود: «تو كيستى؟». گفت: اويس قرنى‏ام.

سپس بيعت كرد و هماره در پيش روى وى مى‏جنگيد تا به شهادت رسيد و او را در ميان پياده نظام لشكر، كشته يافتند.

الإمام الكاظم عليه السلام: إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ ... يُنادي مُنادٍ: أينَ حَوارِيّ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام وَصَيِّ مُحَمَّدٍ بنِ عَبدِ اللّهِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله؟ فَيَقومُ عَمرُو بنُ الحَمِقِ الخُزاعِيُّ، ومُحَمَّدُ بنُ أبي بَكرٍ، وميثَمُ بنُ يَحيَى التَّمّارُ مَولى بَني أسَدٍ، واوَيسٌ القَرَنِيُّ.[8]

امام كاظم عليه السلام: چون روز قيامت شود، ... ندا دهنده‏اى ندا در مى‏دهد: حواريان على بن ابى طالب، وصىّ محمّد بن عبد اللّه پيامبر خدا كجايند؟ پس عمرو بن حَمِق خُزاعى و محمّد بن ابى بكر و ميثم بن يحيى تمّار (هم پيمان بنى اسد) و اويس قرنى بر مى‏خيزند.

الأمالي للطوسي: قيلَ لِاويسِ بنِ عامِرٍ القَرَنِيِّ: كَيفَ أصبَحتَ يا أبا عامِرٍ؟ قالَ: ما ظَنَّكُم بِمَن يَرحَلُ إلَى الآخِرَةِ كُلَّ يَومٍ مَرحَلَةً لا يَدري إذا انقَضى سَفَرُهُ أعَلَى جَنَّةٍ يَرِدُ أم عَلى نارٍ؟[9]

الأمالى، طوسى: به اويس بن عامر قرنى گفته شد: اى ابو عامر! چگونه صبح كردى؟ گفت: چه گمان مى‏بَريد به كسى كه مسافرِ راه آخرت است و هر روز، مرحله‏اى را طى مى‏كند، در حالى كه نمى‏داند در پايان سفر به بهشت در مى‏آيد يا به دوزخ؟

حلية الأولياء عن أصبغ بن زيد: كانَ اويَسٌ القَرَنِيُّ إذا أمسى يَقولُ: هذِهِ لَيلَةُ الرُّكوعِ، فَيَركَعُ حَتّى يُصبِحَ.

وكانَ يَقولُ إذا أمسى: هذِهِ لَيلَةُ السُّجودِ، فَيَسجُدُ حَتّى يُصبِحَ.

وكانَ إذا أمسى تَصَدَّقَ بِما في بَيتِهِ مِنَ الفَضلِ مِنَ الطَّعامِ وَالثِّيابِ، ثُمَّ يَقولُ: اللّهُمَّ مَن ماتَ جوعا فَلا تُؤاخِذني بِهِ، ومَن ماتَ عُريانا فَلا تُؤاخِذني بِهِ.[10]

حلية الأولياء به نقل از اصبغ بن زيد: اويس قرنى چون شب مى‏شد، [گاه‏] مى‏گفت: امشب، شب ركوع است. پس ركوع مى‏كرد تا صبح مى‏شد و [گاه‏] مى‏گفت: امشب، شبِ سجود است. و سجده مى‏كرد تا صبح مى‏شد.

چون شب مى‏شد، هر چه خوراك و لباس اضافى در خانه داشت، صدقه مى‏داد و سپس مى‏گفت: بار خدايا! از من درباره كسانى كه گرسنه و برهنه مُرده‏اند، بازخواست مكن.

.................................................... 

[1] . ر. ك: ج 4 ص 65( پيوستن نيروهاى كوفه به امام) و ج 5 ص 289( ياران برجسته امام).

[2] . ر. ك: ج 6 ص 45( شهادت اويس بن عامر قَرَنى).

[3]  . الطبقات الكبرى: ج 6 ص 163، تاريخ دمشق: ج 9 ص 442 كلاهما عن سلّام بن مسكين عن رجل.

[4] . المستدرك على الصحيحين: ج 3 ص 455 ح 5717، تاريخ دمشق: ج 9 ص 442، مسند ابن حنبل: ج 5 ص 398 ح 15942، الطبقات الكبرى: ج 6 ص 163 وفيهما« إنّ من خير» بدل« خير»، حلية الأولياء: ج 2 ص 86 وفيه« اويس القرني خير التابعين بإحسان» بدل« خير التابعين ...»؛ رجال الكشّي: ج 1 ص 315 الرقم 155 و ص 316 الرقم 156 والخمسة الأخيرة نحوه.

[5] . در نقل مسند ابن حنبل: ج 5 ص 398 ح 15942 و الطبقات الكبرى ج 6 ص 163 آمده است:« از بهترينِ تابعيان».

[6] . حلية الأولياء: ج 2 ص 87.

[7] . خصائص الأئمّة عليهم السلام: ص 53، رجال الكشّي: ج 1 ص 315 الرقم 156 وراجع الإرشاد: ج 1 ص 315 وإعلام الورى: ج 1 ص 337 والمستدرك على الصحيحين: ج 3 ص 455 ح 5718.

[8] . رجال الكشّي: ج 1 ص 41 الرقم 20، الاختصاص: ص 61 كلاهما عن أسباط بن سالم، روضة الواعظين: ص 309.

[9] . الأمالي للطوسي: ص 641 ح 1328.

[10] . حلية الأولياء: ج 2 ص 87.


ویدیو مرتبط :
اویس قرنی