ورزشی


2 دقیقه پیش

رونمایی از جوان‌ترین فاتح تاریخ در روز تصادف روزبرگ و همیلتون

تسنیم/ قهرمانی پسری که هنوز به سن اخذ گواهینامه رانندگی در کشورش نرسیده، اتفاق مهم مرحله پنجم فصل ۲۰۱۶ فرمول یک بود.مرحله پنجم فصل 2016 فرمول یک در پیست کاتالونیای اسپانیا ...
2 دقیقه پیش

مرزبان گزینه جدی سپاهانی‌ها بعد از ویسی

تابناک/ علیرضا مرزبان به عنوان جدی ترین گزینه تیم فوتبال سپاهان برای فصل اینده است.بعد از پایان فصل پانزدهم و ناکامی سپاهان در لیگ مسئولان این باشگاه در پی جانشین استیماچ ...



فرشاد آقای گل از روزهایی می گوید که عکس پروین،ایرانپاک و بهزادی را روی پیراهنش می زد


ورزش > لیگ برتر - خبرورزشی نوشت:دیروز تولد «فرشاد پیوس» بود.

ستاره‌ای در تاریخ فوتبال این مملکت که جدا از حضورش در پرسپولیس، برای تیم ‌ملی نیز مهره‌ای قابل قبول بود و در دوران فوتبالش، طعم لژیونر شدن را چشید. عموفرشاد در شب تولدش پاسخگوی سؤالات ما شد: 

آقای پیوس! دی‌ماهی‌ها چطور آدم‌هایی هستند؟ ما رئوف، خونسرد و مهربانیم.

چهارچوب‌شناس چطور؟ (می‌خندد) این یكی را یادم رفت بگویم. بله همه ما چهارچوب‌شناس هم هستیم.

از ماه تولدتان راضی هستید؟بله، خیلی دی‌ماه را دوست دارم. سال نوی میلادی تازه می‌شود و مردم ایران هم خودشان را كم‌كم آماده شروع عید نوروز می‌كنند. خیلی همه چیز خوب و تازه است. فقط یك ایراد دارد.

چه ایرادی؟ قبلاً برف می‌آمد. دی‌ماه بود و چند متر برفش اما انگار چند سالی است خشكسالی شده، چون برفی در كار نیست.

عموفرشاد! كمی از گذشته و دوران كودكی‌‌تان تعریف می‌كنید؟ من در خانواده‌ای بزرگ شدم كه نه پولدار بود و نه فقیر. محله نازی‌آباد. پدر و مادرم همیشه بالای سر ما بودند. نظم و انضباط زیادی داشتیم. 5 دقیقه دیر می‌كردیم، مادرم دنبال‌مان می‌آمد. همه چیز خانه ما حساب و كتاب داشت. بیرون از خانه هم، همین كه در را باز می‌كردیم، زمین خاكی بود و علاقه‌ام به فوتبال از همانجا شروع شد. ورزشگاه مرغوبكار و صبح تا شب فوتبال. به جای این همه آپارتمان، آن زمان اطراف منزل ما تپه بود و ما روی این تپه‌ها بالا و پایین می‌رفتیم كه عضلات پای‌مان قوی شود.

اهل گل كوچیك هم بودید؟ اوووووف! وحشتناك. هر روز، صبح یكبار، شب یكبار. فقط تیغی بازی می‌كردیم. یادم می‌‌آید یك روز با بچه‌محل‌ها جمع شدیم و رفتیم ورزشگاه آزادی كه بازی پرسپولیس را ببینیم. 15، 16 ساله بودم. در برگشت، در یك محله دیگر دیدیم كه یكسری مشغول گل كوچیك هستند. با بچه‌ها قرار گذاشتیم برویم و با آنها مسابقه بدهیم. از اتوبوس پیاده شدیم و به سمت‌شان رفتیم. خلاصه قول و قرار گذاشتیم و قبول كردند با بچه‌های نازی‌آباد بازی كنند. چپ و راست به آنها گل زدیم و بازی را بردیم. آخر كار، هم نفری یك ساندویچ خوردیم. خیلی مزه داد. اصلاً یكبار هم گل كوچیك به كسی نباختم.

در همان سن و سال وقتی شمع تولدتان را فوت می‌كردید، آرزوی‌‌تان چه بود؟ دوست داشتم ستاره پرسپولیس شوم. آن زمان یك تی‌شرت‌هایی مد بود كه عكس‌های همایون بهزادی، علی پروین و صفر ایرانپاك روی آن حك شده بود. من هم یكی از این تی‌شرت‌ها داشتم و آرزو می‌كردم یك روز مثل آنها شوم. در زندگی‌ام هدف داشتم و به هدفم رسیدم.

جشن تولد و پارتی هم می‌گرفتید؟ نه آقا! آن زمان از این بساط‌ها نبود. بازیكنان با خانواده‌شان می‌آمدند خانه مادری‌ام و قبل از ساعت 11 هم برمی‌گشتند خانه‌شان. شب بیداری مطرح نبود. همین الان هم شب‌ها زود می‌خوابم و صبح زود از خواب بیدار می‌شوم.

یكی از همبازی‌های‌‌تان امروز روی تخت بیمارستان است و... بله متأسفانه رضا احدی همه را ناراحت كرده. در راه‌آهن با هم بازی می‌كردیم. آن زمان، آقارضا یك بی‌ام‌و 2002 سفید داشت كه دنبال من می‌آمد و با هم می‌رفتیم سر تمرین. سال 61 بود یا 62. اتفاقاً به ملاقاتش هم رفتم و دعا می‌كنم زودتر به زندگی عادی برگردد. آقارضا كاپیتان خیلی از بزرگان فوتبال بوده و ان‌شاءا... حالش خیلی زود خوب می‌شود.

بهترین هدیه‌ای كه برای تولدتان گرفتید، چه بود؟ عصر یك روز از روزهای نوجوانی، در خانه خواب بودم. عصر كه از خواب بیدار شدم، دیدم بالای سرم یك جفت كفش از بهترین نوع كفش میدان منیریه است. داشتم بال درمی‌آوردم. هدیه پدرم بود. از همان روز تا سه سال كفش را پا كردم و با همان كفش، به هر دروازه‌بانی كه در نوجوانی مقابلم قرار می‌گرفت، گل زدم.

كفش شما پاره نشد؟صد بار پاره شد اما وصله و پینه می‌كردیم. می‌خواهم از پدر و مادرم تشكر كنم.

چه صحبتی برای بستن این مصاحبه دارید؟ از مردم ایران كه هنوز مرا فراموش نكرده‌اند و هنوز هم تولدم را در كوچه و بازار تبریك می‌گویند، تشكر می‌كنم. آنها بودند كه مرا فرشاد پیوس كردند.

251 43


ویدیو مرتبط :
ارگ نوازی استاد عزیزم آقای ایرانپاک