ورزشی


2 دقیقه پیش

رونمایی از جوان‌ترین فاتح تاریخ در روز تصادف روزبرگ و همیلتون

تسنیم/ قهرمانی پسری که هنوز به سن اخذ گواهینامه رانندگی در کشورش نرسیده، اتفاق مهم مرحله پنجم فصل ۲۰۱۶ فرمول یک بود.مرحله پنجم فصل 2016 فرمول یک در پیست کاتالونیای اسپانیا ...
2 دقیقه پیش

مرزبان گزینه جدی سپاهانی‌ها بعد از ویسی

تابناک/ علیرضا مرزبان به عنوان جدی ترین گزینه تیم فوتبال سپاهان برای فصل اینده است.بعد از پایان فصل پانزدهم و ناکامی سپاهان در لیگ مسئولان این باشگاه در پی جانشین استیماچ ...



دایی:هیچ وقت با علی کریمی اختلاف نداشتم و شاید او از من خوشش نمی‌آید/ناصرخان در بین مربیانم چیز دیگری بود


به‌گزارش خبرگزاری تسنیم، برنامه نود در این هفته به‌مناسبت 14 بهمن سالروز تولد علی دایی و قرار گرفتن بین 48 اسطوره فوتبال دنیا توسط فیفا به‌سراغ او رفت و عادل فردوسی‌پور به مصاحبه‌ای تفصیلی در خصوص موضوعات مختلف پرداخت که در 4 بخش این برنامه پخش شد. مشروح این مصاحبه را در زیر از نظر می‌گذرانید:

*درس و دانشگاه مسیر زندگی من را عوض کرد و اگر در تهران قبول نمی‌شدم، علی دایی فعلی نبودم. من سال 66 و 67 دو بار، دانشگاه شریف قبول شدم؛ بار اول در رشته عمران قبول شدم اما چون شلوار جین می‌پوشیدم ردم کردند اما سال بعد از آن دوباره قبول شدم. من سال آخر تحصیلم بود که با تیم متالورژی دانشگاه شریف به مصاف تیم مکانیکی رفتیم که جلال بشرزاد دروازه‌بان آن بود. بچه‌های تیم متالورژی با سایر واحدهای دانشگاه فرق داشتند چون ما خشن‌تر از سایر گروه‌ها بودیم.

* من سه سال و نیم در خوابگاه زندگی کردم. مطمئن باشید اتفاقی نمی‌توان موفق شد و باید زحمت کشید. من شب‌ها درس می‌خواندم و فقط یک درس را افتادم که آن هم ترم اول بود. من هم کار می‌کردم و هم درس می‌خواندم. در کار تولید پوشاک بودم و شریک هم داشتم.

* پدرم خیلی دوست داشت مهندس شوم و به‌خاطر او مهندس شدم. از دوران کودکی روی من حساس بود. مادرم به من کمک کرد تا فوتبالیست شوم چون حاجی مخالف بود. ما تابستان‌ها کار می‌کردیم و خرج یک سالمان را در می‌آوردیم. خدا را شکر می‌کنم جوری تربیت شدیم که پدرم دوست داشت. مدیون پدر و مادرم هستم. حس می‌کنم الآن هم پدرم دعایم می‌کند.

* محمد، برادر بزرگ من در استقلال اردبیل بود و من هم به این تیم رفتم. آن زمان من روی کری‌خوانی حساس نبودم. من هم یک سال پس از بازی در جوانان اردبیل به تیم استقلال اردبیل رفتم. پست من در آن زمان دفاع راست بود. جابر نعمتی، مربی آن زمان من بود و در یک بازی که مهاجم تیم‌مان نبود من را به جلو برد و گل زدم. از آن پس همیشه فوروارد بازی کردم.

* پاره شدن طحالم در بازی با بحرین در هیروشیما تلخ‌ترین خاطره ورزشی‌ام بود. 20 دقیقه به پایان بازی مانده بود. آن 20 دقیقه شاید 200 سال برایم طول کشید تا تمام شود. اولش فکر می‌کردم یک ضربه‌ای است که می‌آید و می‌رود اما بعد متوجه شدم داستان چیز دیگری است. پس از بازی در رختکن بیهوش شدم و به بیمارستان رفتم. به یک مدیر که تلفن همراه داشت گفتم "اگر می‌شود تلفن همراهتان را بدهید تا به خانواده‌ام در ایران بگویم زنده‌ام". او دو بار با تلفنش تماس گرفت و گفت تلفن خانه‌تان اشغال است و رفت، پس از آن امیر عابدینی آمد و یک تلفن در اختیارم قرار داد که با خانه تماس گرفتم و خیالم راحت شد. برای این اتفاق مادرم یک هفته برایم روزه گرفت. باید بگویم که عابدینی خیلی برایم زحمت کشید. شاید مردم باور نکنند چون رقابت‌های آسیایی تمام شد ما باید خودمان هزینه‌های بیمارستان را می‌دادیم. من موقع ترخیص مجبور شدم با لباس کیمونو از بیمارستان خارج شوم. باید یک هفته در هیروشیما می‌ماندم تا درمانم کامل می‌شد. با سرم و کیمونو از بیمارستان بیرون آمدم.

*داستان تصادفی که کردم عجیب بود. سرما خورده بودم و تصمیم گرفتم با ماشین خودم از اصفهان به تهران بیایم. 5 دقیقه قبلش محمد گفت "بگذار من رانندگی کنم" که من به او گفتم "بذار فعلاً من رانندگی کنم". در آن زمان شربت خورده بودم که خواب‌آور بود و ناگهان خوابم برد. پیش از آن حادثه طرز تفکرم نسبت به زندگی به‌شکل دیگری بود. وقتی در بیمارستان دخترم حضور پیدا کرد از خدا خواستم حالا حالاها مرگ را سراغم نفرستد. پس از تصادفم فهمیدم آدم برای خودش زندگی نمی‌کند و برای کسانی دیگر زندگی می‌کند که دوستش دارند.

* خدا ناصرخان حجازی را بیامرزد.او خیلی برایم زحمت کشید.وقتی به تیم تجارت رفتم،در زمین دانشگاه تهران،‌در امیر آباد شمالی تمرین می‌کردیم.او نیم ساعت بیشتر می‌ماند و با من اختصاصی تمرین می‌کرد. ناصرخان خیلی به من لطف داشت.

* وقتی شما در یکی از برنامه‌های نود فیلمی راپخش کردید که پلیورم را در شلوارم کرده و با یک دسته گل به دیدار ناصر خان رفتم خانمم می‌گفت آگر آن موقع خواستگاری من می‌آمدی جواب رد می‌شنیدی هوا سرد بود و به خاطر همین پلیورم را داخل شلوارم کرده بودم.

* سه سال با بایرن قرار داد داشتم که هرتا برلین پیشنهادی به من داد که رقمش سه برابر قرارداد با بایرن مونیخ بود.خدا را شکر می‌کنم در لیگ قهرمانان همراه با هرتا خوب کار کردم. هیچ زمان فکر نمی‌کردم یک روز در تیم ملی فوتبال ایران بازی کرده و به فوتبال اروپا برسم.

* در بازی فینال لیگ قهرمانان اروپا بین بایرن مونیخ و منچستر یونایتد ما خودمان را برای قهرمانی آماده کرده بودیم.با دو کرنرگل خوردیم.ما خیلی بهتر از منچستر بازی کردیم.من خودم را برای جشن قهرمانی آماده کرده بودم البته پاداش قهرمانی 300 هزار مارک در آن زمان بود که در یک دقیقه پرید.

* در زمان حضور در بایرن هرگز بحث تبعیض گذاشتن بین بازیکنان را ندیدم.من در بایرن فیکس هم بازی کردم.کارستن یانکر در یکی از تمرینات بایرن مرا زد و انگشتم شکست. هیتزفلد به دکترها گفته بود که او را باید به بازی‌های تیم برسانید اما من تمرینات را رها کردم و 20 روز با تیم ملی بودم.

* گابور کرالی به ما می‌گفت از روز اول که فوتبالم را شروع کردم تا روزی که از فوتبال خداحافظی کنم چنین مدلی از شلوار را می‌پوشم.او دروازه‌بان خوبی بود و هنوز هم در تیم ملی مجارستان بازی می‌کند.

* سبیلم را وقتی در هرتا بودم زدم.آن زمان سبیل مد بود اما الان به ندرت سبیل می بینیم. ما اردبیلی هستیم و براساس مد جلو می رویم.در آن زمان در بوندس لیگاجز من و کریم باقری هیچ بازیکنی سبیل نداشت. وقتی عکس‌های قدیمی‌ام را می بینم متوجه می‌شوم همه چیز خیلی عوض شده است.

* من زبان آلمانی را تا حدودی یاد گرفتم نا آنجا که کارهایم را خودم انجام می‌دادم البته کمی هم انگلیسی بلد بودم این موضوع خیلی مهم بود.اگر برخی از دوستان فوتبالیست من زبان می‌دانستند مطمئنا موفق‌تر می‌شدند. مطمئنم فوتبالیست‌های بهتری از من هم بودند اما شاید من چیزهایی داشتم که آنها نداشتند. به عنوان مثال تلاش و کوشش من بیشتر از آنها بود. من در آلمان  هیچگاه 11 شب به بعد را نمی‌دیدم. در دوران فوتبالم همبازیان خوبی‌داشتم که بدون آنها آقای گل جهان نمی‌شدم. خداداد،مهدوی‌کیا،کریمی،کریم باقری گذشت کردند تا من به این رکورد برسم. من این رکورد را برای خودم نمی‌دانم.این رکورد برای ایران است.هر رکوردی برای زدن است و یک روزی هم یکی رکورد مرا می‌زند.

*در بازی های ملی مسابقات خوبی انجام دادیم اما فکر می‌کنم بازی با کره جنوبی،آمریکا و استرالیا جزء مسابقات خاطره انگیز من است که مردم همیشه از آن به نیکی یاد می‌کنند.پاسی که به خداداد مقابل استرالیا و به مهدوی‌کیا مقابل آمریکا دادم را خیلی دوست دارم.

* علی دایی در مورد ضربه برگردانی که در نهایت منجر به حذف ایران برابر کره جنوبی شد گفت: آنطور که می‌گویند هم نبود و خیلی حرکاتم باعث نجات تیم شد. این اتفاقات هم ممکن است رخ دهد.

* وی در مورد رفتار حرفه‌ای بازیکنان و مقایسه آن با زمانی که خودش فوتبال بازی می کرد، اظهار داشت: فوتبال یک شکل کوچک جامعه است. تمام اتفاقاتی که در جامعه می افتد در فوتبال هم می افتد و فوتبال چون مخاطب دارد و همه روی آن زوم هستند کوچکترین اتفاق سوژه می شود. شاید خیلی کارها که برای بعضی ها بد نباشد ما باید مراقب باشیم که انجام ندهیم.

* مهاجم سابق تیم ملی در مورد اینکه گفته می شد دوست داشته تمام پاس ها به او ختم شود تاکید کرد: جواد کاظمیان یک بار در این خصوص مصاحبه کرده اما بعد خودش آمد و گفت کسی او را تحریک کرده است. در مورد جام جهانی هم باید بگویم برخی بازیکنان تیم ملی که در چشمم نگاه می‌کردند و به من پاس نمی‌دادند از من حلالیت طلبیدند. آنها حتی در آلمان جلسه گذاشتند اما سوال این است چرا من به عنوان کاپیتان نباید در آن حضور داشته باشم. چرا مرا دعوت نمی‌کردند، آنها می‌دانستند اگر علی دایی حرفی بزند روی آن می‌ماند. اگر همدلی بود خیلی بهتر نتیجه می گرفتیم. این برای من بزرگترین تجربه است. برای همین وقتی در تیمی حضور پیدا می‌کنم تلاش می‌کنم همدلی و رفاقت را در تیم ایجاد کنم.

* علی دایی در مورد اینکه اگر زمان به عقب بازگردد در جام جهانی حضور پیدا می‌کند، گفت: مطمئنا باز هم به فوتبال ادامه می‌دادم و در جام جهانی بازی می‌کردم. یک سری اتفاقات رخ داد تا نتوانیم آنطور که باید نتیجه زحمات مان را بگیریم. نیمکت نشینی‌ام در بازی با پرتغال را برانکو تصمیم گرفته بود. او به من گفت به خاطر جوی است که علیه من درست کرده‌اند. برانکو هیچ وقت مرا بیرون نمی‌گذاشت.

* هیچ وقت با علی کریمی اختلاف نداشتم و شاید او از من خوشش نمی‌آید. من علی کریمی را به عنوان فردی که توانسته مردم را خوشحال کند دوست داشته و دارم. او شاید با من مشکلی داشته و از من چیزی دیده است اما من تمام کسانی که باعث خوشحالی مردم شوند را دوست دارم.

* وی در مورد آشتی کنان کذایی اش با علی کریمی اظهار داشت: باید دل‌ها به هم نزدیک باشد و با این آشتی کنان‌ها نمی شود.

* دایی در مورد حضورش دلیل حضورش برروی نیمکت تیم ملی گفت: من اصلا نمی‌دانستم با آقای قطبی مذاکره‌اند و ... . زمانی که بر سر تمرین سایپا بودم کفاشیان بیش از 10 بار با من تماس گرفت و گفت مهندس می‌خواهد تورا ببینید گفتم کدام مهندس گفت مهندس علی آبادی می‌خواهند شما را ببینند. من بعد از یک روز فکر کردن تصمیم گرفتم این پیشنهاد و حضور در تیم ملی را قبول کنم.

* وی در مورد شرایطی که باعث برکناری اش از تیم ملی شد خاطر نشان کرد: من آدم سیاسی نیستم. من از جنبه ورزشی نگاه کردم و چنین اتفاقی رخ داد. حتی علی آبادی هم بعد چند سال مصاحبه کرد و این موضوع را تایید کرد.کفاشیان هم مصاحبه کرد و گفت هیات رییسه تصمیم گرفته است.کفاشیان اصلا موضوع را نمی‌دانست و قبل از اینکه او به من بگوید من می‌دانستم اخراج شدم و از بچه‌هایم خداحافظی کردم. او به من گفت با قدرت به کارم ادامه دهم اما به او گفتم من اخراج شده‌ام. اگر بودم شاید به جام جهانی می رفتیم و شاید هم نمی رفتیم و من نمی توانم بگویم دقیقا چه اتفاقی رخ می داد و فوتبال را نمی توان پیش بینی کرد.

* او در مورد شادی گل های بهزاد غلامپور که با پریدن روی سر او به نمایش گذاشته می شود، تاکید کرد: ما دیگر به این حرکات بهزاد عادت کردیم، از زمانی که او سبک وزن این مساله را تجربه کردیم تا امروز که دیگر سنگین وزن شده است. من او را مثل برادرم دوست دارم و همیشه گفته ام اینقدر گل بزنید که بهزاد همیشه روی سر و کول من باشد.

* دایی در مورد انتقادی که در خصوص حضور برادرش در کادرفنی وی می‌شود، عنوان کرد: محمد تحصیلکرده است ضمن اینکه مدرک Aa آسیا را هم دارد. مگر من مدرک او را گرفته‌ام. در ضمن او برادرم است و به او اعتماد کامل دارم و اگر از او استفاده نکنم از چه کسی استفاده کنم؟

* وی در مورد بهترین گلی که زده نیز گفت: گلی که به مصر، کویت و پاراگوئه زدم را خیلی دوست دارم. در آن زمان ما با تمام وجود بازی می‌کردم و به این مساله فکر نمی‌کردیم که این حرکت شاید موجب مصدومیت ما شود. گلی که به چلسی زدم هم از نظر گل باشگاهی دوست دارم و همه مربیانم را دوست دارم و البته ناصرخان چیز دیگری بود. بهترین همبازی‌ام هم خیلی ها بودند اما با افشین پیروانی رابطه بهتری داشتم.

* وی در ادامه در مورد اینکه در مصاحبه هایش اعلام می کند تیمش بهتر از حریف بوده نیز گفت: همیشه اینطور نبوده و وقتی تیم بد بوده گفته ام.

* فردوسی پور در این زمان بازی برابر نفت تهران را مثال زد که تیم حریف سه گل زد و دو بار نیز به تیرک دروازه زد و لک هم دو تک به تک گرفت، که با واکنش دایی مواجه شد: من زندان بودم تیم نفت دو تیرک به ما زد؟ در آن بازی بازیکنانم اینقدر در زدن ضربات نهایی بی‌دقت بودند که در محوطه جریمه تمام کلاغ های در آسمان را زدند.

* دایی در مورد تکیه کلام هایش و در ادامه محرومیتی که باعث شده بود او در مورد آلودگی هوا صحبت کند،گفت: شما به من بگویید کجای دنیا یک مربی را ممنوع المصاحبه می‌کنند.

* وی در مورد اختلافش با مایلی کهن تصریح کرد: ما قبل از بازی با سوریه صعود کرده بودیم. در این بازی تصمیم گرفته شده بود من و پیروانی بازی نکنیم. دقیقه 20 بازی بود که تیم عقب افتاد و مایلی کهن خواست درون زمین بروم که گفتم حاج آقا بهتر است در بین دو نیمه گرم کنم. در پایان بازی هم وقتی از من درباره نیمکت نشینی ام سوال شد گفتم در مورد خودم صحبت نمی‌کنم اما اگر مربی بودم پیروانی را بازی می‌دادم. این اتفاق ادامه پیدا کرد تا به اینجا رسید.

* کاپیتان پیشین تیم ملی فوتبال ایران در مورد آرزوهای دست نیافته اش نیز گفت: من به چیزهایی کهدر خواب هم نمی‌دیدم، رسیدم. مادرم همیشه به من می‌گوید هیچ وقت کتی که آستینش کوتاه بود و با آن به دانشگاه تهران آمدی را یادت نرود و مطمئن باشید هیچ وقت از یادم نخواهد رفت. خدا لطفی که به من کرده را هیچ وقت نمی‌توانم از یاد ببرم.

واکنش کوتاه دایی به برخی از نام‌ها:

علی پروین: اسطورهعلی کریمی: اسطوره، هم بازی و رفیقمایلی کهن: بزرگترکی روش: بادانش ما مربیانبهزاد غلامپور: دوست خوبایویچ: بر باد رفته ( ظلمی که به او شد را هیچ وقت نمی دیدم و نمی بینم)نورا: عشق و زندگیبرانکو: معلمبزرگترین حسرت: گل نزدن در جام جهانیبزرگترین اشتباه: خیلی اشتباه کردم که همه آنها بزرگ بود.

انتهای پیام/


ویدیو مرتبط :
علی دایی مهمان منزل اسطوره فوتبال ایران ناصرخان حجازی