جایی میان ادبیات و سینما


«اتفاق و دو داستان دیگر» نویسنده: کریشتوف کیشلوفسکیترجمه:عظیم جابریناشر : چشمه، چاپ اول ۱۳۹۴۲۳۱صفحه، ۱۶۰۰۰ توماناین کتاب‌ را شهر کتاب آنلاین تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه می‌کند، در صورت تمایل در اینجا کلیک کنید. ****انتشار کتاب «اتفاق و دو داستان دیگر» نوشته کریشتوف کیشلوفسکی که با ترجمه عظیم جابری و به همت نشر چشمه منتشر شده، فرصت یک تجربه‌ی متفاوت و جذاب را پیش روی ما گذاشته است. آمیختگی هنر سینما با دیگر هنرها و رد و نشانی که از هریک از آنها دارد باعث شده برخی از فیلمسازان به اشکال گوناگون از این هنرها برای ایجاد آمادگی پیش از خلق اثر نهایی بهره بگیرند. کریشتوف کیشلوفسکی کارگردان نامدار لهستانی که با سه‌گانه ( سفید، قرمز و آبی) و یا ده فرمان معروفش، در اذهان سینما دوستان و ایضا هنر دوستان به نامی فراموش نشدنی بدل شده است، در دوره از فعالیت سینمایی خود عادت داشت که متن فیلمنامه‌های آثار خود را به صورتی کم و بیش داستانی مکتوب کند و سپس آنها را به فیلم در آورد. متنی کم و بیش بین داستان و فیلمنامه که در مقدمه کتاب از آن به عنوان رمان - فیلمنامه یاد شده است. بنابراین داستانها (یا رمان - فیلمنامه‌ها) که توسط کیشلوفسکی توسط نوشته شده، در واقع قرار بوده منزل‌گاهی میانی باشند برای رسیدن به مقصد نهایی یعنی خلق اثری سینمایی؛ و با توجه به آنچه پیش روی ماست باید گفت که جذابیت این منزل‌گاه میانی، کم از مقصد نهایی نبوده است و چه بسا در نوع خود جذابیت هایی دارد که در آن فیلمها نمی توان سراغ گرفت. کتاب «اتفاق و دو داستان دیگر» در واقع محصول این نوع تجربه در فیلمسازی توسط کیشلوفسکی بوده است. داستانهایی که از دل سینما بیرون آمده اند بی آنکه نویسنده شان چنین خیالی داشته باشد. این تجربه نشان می دهد که ساختارهای از پیش مشخص شده برای فیلمنامه یا رمان تا چه اندازه قابل انعطاف هستند و می توانند در قالب اثری دارای انسجام درونی و ساختاری و در طول اثر از یکی دور و به دیگری نزدیک شوند و برعکس. در داستانهای این کتاب گاه با روایتی کاملا بیرونی شده روبه هستیم؛ در حد شرح صحنه، حرکت شخصیت ها و نقل دیالوگها که در این بخشها به شدت به فیلمنامه نزدیک شده و از رمان فاصله گرفته است اما گاهد شاه توصیف‌هایی هستیم که کاملا شکل داستانی دارند و گاه از توصیفاتی استفاده شده که اصلا مدیوم سینما ظرفیت نشان دادن آن را ندارد. کتاب حاضر سه داستان - فیلمنامه با نام‌های «آرامش»، «آماتور» و «اتفاق» را در بر می گیرد؛ این سه آثاری هستند که کیشلوفسکی بر‌اساس آنها فیلم‌های آرامش، آماتور و شانس کور را ساخت. این سه فیلم متعلق به دوره ای از فعالیت سینمایی کیشلوفسکی هستند که به تنهایی روی فیلمنامه هایش کار می کرد. بنابراین در کسوت فیلمسازی مولف که خودش می نوشت و خودش هم می ساخت از این شیوه به عنوان متن مکتوب برای جلوی دوربین بردن فیلمهایش استفاده می کرد. البته بعدها وقتی که کیشلوفسکی برای نوشتن فیلمنامه هایش از نویسندگان دیگری نیز مدد می گرفت؛ طبیعی بود که برای رسیدن به یک فهم مشترک، از شیوه و زبانی استفاده کند که برای آنها نیز قابل درک باشد بنابراین فیلمنامه های دیگر او به خصوص بعد از آنکه به شهرت زیادی هم رسیده بود؛ همانگونه که در نسخه های منتشر شده آنها موجود است، در همان قالب معمول فیلمنامه نوشته شده اند. به هر حال این سه داستان که در مقدمه کتاب مترجم از عنوان «رمان -‌ فیلم‌نامه» برایش استفاده کرده، از شکلی منحصر به فرد برخوردار هستند. البته اگر متن این داستانها با خود فیلم ها قیاس شوند، در خواهیم یافت که کیشلوفسکی بخش های متعددی را مورد استفاده قرار نداده و یا در آنها تغییرات جدی به وجود آورده است. البته این مهم تا حد زیادی تابع شکل تنظیم این داستانها نیز هست. چرا که آنچه در این کتاب آمده، متنهایی نبوده که خود کیشلوفسکی آماده انتشار و یا حتی نهایی کرده باشد. به خصوص اینکه هریک از آنها دارای نسخه‌های مختلفی بوده اند. داستان- فیلمنامه‌‌های گرد آمده در این کتاب حاصل تدوین دوست و همکار کیشلوفسکی، هانا کرال است که با توجه به سابقه دوستی و همکاری با این فیلمساز در نوشتن فیلمنامه هایش، کار تدوین فیلمنامه های دیگر این فیلمساز برعهده گرفته است. علاوه براینکه خود کیشلوفسکی نیز به طور کلی وظیفه انتشار تالیفاتش را به هانا کرال واگذار کرده بوده، همسر کیشلوفسکی نیز به دلیل اشراف او علاوه بر موافقت با هانا کرال منابع مورد نیاز او را در اختیارش قرار داده تا او با توجه به نسخه‌های مختلف کیشلوفسکی این داستانهای را آماده چاپ کند.کیشلوفسکی بنا به عادت آن روزهای خود چندین بار این متن ها را تا زمان جلوی دوربین بردنشان تغییر داده که هانا کرال با کنارهم قراردادن این نسخه ها و کامل کردن آنها توسط یکدیگر به نسخه ای نهایی رسیده که در قالب این کتاب منتشر شده است و از همین روست که در متن صحنه هایی وجود دارد که در فیلم دیده نمی شود.در انتهای کتاب حاضر گفتگویی با هانا کرال منتشر شده است که درباره این داستانها و نحوه کار کیشلوفسکی و البته شکل کار خودش توضیحات داده است. به هر حال آنچه در قالب این سه داستان – فیلمنامه روبه روی ماست صرف نظر از این که به واسطه شکل کلی اثر تجربه ای منحصر به فرد محسوب می شود که در هیچ ژانر ادبی مشخص قرار نمی گیرد و نیز امکان قیاس آن با سه فیلم ساخته شده توسط کیشلوفسکی که آن هم تجربه جذابی در زمینه نوعی اقتباس ادبی خاص و تبدیل کلمه به تصویر یک ویژگی مهم دیگر نیز دارد و آن نشان دهنده این واقعیت است که کیشلوفسکی نه یک فیلمساز ساده که یک نابغه هنری بوده و بارقه این نبوغ گذشته از فیلمهایش در همین متن شبهه داستانی نیز می توان مشاهده کرد. به خصوص در بخشهایی که متن به ساحت ادبیات نزدیک می شود، غنای محتوایی و ادبیت متن نشان می دهد چه بسا اگر کیشلوفسکی راه دیگری را در زندگی هنری‌اش انتخاب کرده بود می توانست یک نویسنده برجسته باشد.در داستانهای این کتاب می توان فضای‌ سرد حاکم بر فیلمها کیشلوفسکی را که نشان سردی زندگی در سیستمی‌ست که انسانها را از هویت انسانی خود تهی کرده؛ همچنین میل آدمها برای رهایی از چنگال‌های حکومتی که از آنها می خواهد چیزی دیگری باشند... اتفاق و داستانهای دیگر اثری ست خواندنی ...


ویدیو مرتبط :
لیلا حاتمی در میان طرفدارانش در سینما ایران ...