محبوب
2 دقیقه پیش | امیت سرکیسیان، اولین شهید مدافع حرم ارامنه! / شایعه 0506این تصویر جعلی است و عکس اصلی مربوط به شهید مدافع حرم هادی شجاع در مشهد می باشدمتن و پاسخ شایعه |
2 دقیقه پیش | وقتی موبایل برای سلامت شما مفید می شود!!جریان سریع امور در دنیای امروز به حواسپرتی بیشتر و نداشتن وقتی برای آسودگی انجامیده است. در چنین شرایطی نیازهای بدن به آسانی فراموش میشود. خوشبختانه همان وسایلی که ... |
داستان های واقعی/ امشب امام حسین (ع) با من کار دارد
جام نیوز/ علی محسنپور کبریا میگوید: وقتی گردان عاشورا را داشتند برای عملیات کربلای 10 به بانه میبردند، دستور دادند به هیچ عنوان با هیچ فردی در طول راه تماس برقرار نکنید و اگر کسی از ماهیت گردان و مکانی که دارید میروید، چیزی پرسید به جز کلمه «نمیدانم» چیز دیگری به او نگویید و ما هم طبق دستور فرماندهان همین کار را کردیم.
چند روزی را در شهر بانه مستقر شدیم، یکی از روزها هواپیماهای عراقی مقرمان را بمباران کردند، از آنجا که محل استقرار ما چادر بود، یک شهید و 40 مجروح دادیم و این برای گردانی که میخواست به عملیات برود اصلاً خوب نبود.
با همان وضعیت ما را سازماندهی مجدد کردند و برای ادامه عملیات کربلای 10 با بالگرد به منطقهای بردند که میبایست از آنجا تا خط مقدم که «کوه گولان» بود، میرفتیم.
ساعت 11 شب به کوه گولان رسیدیم، این کوه مشرف به شهر ماووت عراق بود و ما برای رفتن تا خط مقدم 150 کیلومتری را پیاده رفتیم.
شهید مهدی دشتبان که در اثر بمباران هوایی از ناحیه پا مجروح شده بود، با همان پای مجروح، این مسافت را پیاده آمده بود.
وقتی به آنجا رسیدیم، ساعت 11 شب بود، حاج حسین بصیر «قائممقام فرماندهی لشکر ویژه 25 کربلا» برای توجیه منطقه آمده بود و برای برادرش هادی کل منطقه را تشریح کرد.
دو گروهان از گردان عاشورا باید به داخل دره «ژاژیله» میرفتند تا نیروهای قرارگاه رمضان در محاصره عراقیها قرار نمیگرفتند.
یکی دو جمله از حاج حسین بصیر را هنوز به یاد دارم، میگفت: «پیروزی شما به نفع نظام جمهوری اسلامی است، هر چه به عمق خاک دشمن دست بیابیم، به نفع ماست.»
بعد لحن صحبتش را عوض کرد و گفت: «احتمال دارد رادیو پیروزیتان را در این منطقه اعلام نکند، اگر این اتفاق افتاد ناراحت نشوید، شاید دیرتر اعلام کند.»
در کل منظورش را در آن وقت به درستی نیافتم ولی هر دو فرمانش را آویزه گوشمان قرار داده بودیم؛ آن شب دو گروهان از گردان عاشورا لشکر ویژه 25 کربلا برای عملیات انتخاب شدند، علیرضا مرادی هم از جانب واحد اطلاعات عملیات آمده بود تا راهنمای ما باشد.
لحظه وداع چهرههای نورانی بچههایی که نور بالا میزدند، تو دل بروتر شده بود، صورت حاج بصیر هم دیدنیتر از قبل جلوهگری میکرد.
غروب که بچهها به او گفته بودند: «حاجی! تو دیگر چرا به خط اول آمدی؟! این جا خطر دارد.» با لبخند برگشت به بچهها گفت: «امشب امام حسین (ع) با من کار دارد.» بعد از وداع، ستون دو گروهان، گردان عاشورا که توسط علیاکرم رضانیا هدایت میشد، به سمت دره ژاژیله سرازیر شد.
جنگ سختی در گرفت بهطوری که بیشتر بچهها مجروح و شهید شدند، وقتی نیروی کمکی گردان صاحبالزمان (عج) لشکر ویژه 25 کربلا آمد، من به عقب برگشتم.
هنگام برگشت 4 نفر مانده بودیم که سالم بودیم، وقتی به کوه گولان رسیدم، خبر شهادت حاج بصیر را به من دادند، پایم سست شد ولی به یاد حرف حاجی افتادم که گفت: «امشب امام حسین (ع) با من کار دارد!».
با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید
منبع: جام نیوز
ویدیو مرتبط :
امشب قنداقه امام حسین (ع) به عرش رفته