محبوب
2 دقیقه پیش | امیت سرکیسیان، اولین شهید مدافع حرم ارامنه! / شایعه 0506این تصویر جعلی است و عکس اصلی مربوط به شهید مدافع حرم هادی شجاع در مشهد می باشدمتن و پاسخ شایعه |
2 دقیقه پیش | وقتی موبایل برای سلامت شما مفید می شود!!جریان سریع امور در دنیای امروز به حواسپرتی بیشتر و نداشتن وقتی برای آسودگی انجامیده است. در چنین شرایطی نیازهای بدن به آسانی فراموش میشود. خوشبختانه همان وسایلی که ... |
کامبیز دیرباز: من هیچوقت تکراری نمیشوم!
زندگی ایده آل/ تبسرد سالهاست که فروکش کرده، از تجربه خوب دوئل سالها گذشته و اخراجیها هم با چند دنباله موفق بدرقه شد اما کامبیز دیرباز یک چهره ویژه باقی مانده که هنوز طراوت خاصی در نوع بازی و کلامش حس میشود. او به همان اندازه که در نقشهای جدی درخشید در کارهای شیرینی مانند نابرده رنج هم موفق ظاهر شده است.
در این سالها او بیشتر از آنکه به فکر پر کردن کارنامه بازیگریاش با کارهای متعدد باشد، در جستوجوی نقشهای اثرگذاری بوده که وقتی به نام کامبیز دیرباز برمیخورید، تمام آنها جلوی چشمتان رژه میروند. او که در سال 94 ابتدا سریال میکائیل را داشت و سپس در سریال آقا و خانم سنگی ظاهر شد، این شبها با مجموعه زیبا و موفق پشتبام تهران مهمان خانهها بوده است. گزیده صحبتهای او از این کار و بخشی از پشتپرده دنیای خودش خواندنی و جذاب است.
من هیچوقت تکراری نمیشوم
نقشهای سخت و پیچیده را دوست دارم؛ نقشهایی که آدم را به چالش میکشد و سرراست نیست. درواقع روی یک خط صاف راه نمیرود. نقش «غیاث» از آن نقشهایی بود که حالش متاثر از گذشته است، با پشتوانه وارد سریال شده و روند اتفاقات مختلف او را به چالش میکشد و همین هم بازی در نقش او را جذاب میکرد.
یکسری مشکلات خانوادگی داشت که این مشکلات روی شخصیت او تاثیر مستقیم گذاشته و به دلیل اینکه یکسری عقدههایی در درون او از قبل وجود داشته به دنبال انتقام از دنیای پیرامون خودش است و به جای اینکه به دنبال حل این مشکلات باشد، صورتمسئلههایی جدید پیش پای او قرار میگیرد اما در مسیر داستان و با محکم شدن ایمانش و مدیریت کردن زندگی خود، مشکلاتش را از پیش پا برمیدارد.
تفاوت خاکستر و برف
چندی پیش فیلم «خاکستر و برف» از من در سینماها اکران شد که بهنظرم کاری آبرومند بود و فقط مشکل اکران داشت و در بخش هنر و تجربه که بسیار محدود است، اکران شد. با این حال به نظرم نقشی که در «خاکستر و برف» بازی کردم، از آن رزمندههایی نیست که حالا از جامعه بریده است. او فقط به خاطر شکستی که در عشق خورده ۲۵ سال از ایران رفته است. او علاقهمند به خواهر همرزمش بود که با ابراهیم ازدواج میکند. احسان تنها به خاطر تراژدیای که در پرونده عشقیاش ایجاد شده از این فضا و جغرافیا دور میشود.
او به عمد از این جغرافیا دور میشود که نباشد و نبیند و عذاب کمتری بکشد. بعد از ۲۵ سال که بازگشته سرکوفتها و تهمتهایی که از طرف ابراهیم یا کسانی که ابراهیم نماینده تفکر آنهاست به او زده میشود. وقتی یاد تمام سختیها، رشادتها و ازخودگذشتگیهایش میافتد، برایش عذابآور است که الان اندیشه نابش را زیر سوال میبرند. این آدمها و خانوادههایشان در شرایطی که احسان و همرزمانش در جبههها دفاع میکردند بهراحتی زندگی کرده و تحصیل کردهاند. احسان امروز عذاب میکشد با این تحلیلها و نوع سرکوفت و تهمتهایی که به او زده میشود تا اینکه بگوییم از جامعهاش بریده و رفته است.
شکست در کار تیمی
وقتی هر بازیگری وارد کاری میشود، در ابتدا با این نیت میآید که یک کار خوب انجام دهد و نتیجه کار نیز خوب از آب دربیاید ولی همیشه این اتفاق نمیافتد؛ چراکه کار ما یک کار گروهی است و باید همه اعضای این گروه تلاش کنند و کارشان را به بهترین شکل ممکن انجام دهند تا نتیجه کار نیز خوب شود.
متاسفانه در سریال «آقا و خانم سنگی» همین اتفاق برایم افتاد و روزی که وارد پروژه شدم به این نیت رفتم که کاری خوب و قابل دفاع بازی کنم ولی در نهایت همان کار خوب تیمی انجام نشد و متاسفانه نتیجه کار هم چندان مطلوب نبود؛ البته این اتفاقی است که برای همه بازیگرها رخ میدهد و به نوعی اجتنابناپذیر است. به نظرم باید از این اتفاقات درس گرفت و تجربه کسب کرد و دیگر آنها را تکرار نکرد.
انتخاب به شرط خوبی
از این سوالها که «تلویزیون بهتر است یا سینما؟» را دوست ندارم. به نظرم کار خوب را باید انجام داد. من دنبال نقش خوب هستم؛ نقشی که ارزش کار کردن را داشته باشد و مرا پشیمان نکند؛ حالا میخواهد در سینما باشد یا تلویزیون. قبلا هم بارها گفتهام که در انتخاب سینما و تلویزیون خطکشی ندارم و به دنبال این هستم که در نقشی حضور داشته باشم که در ابتدا مرا به چالش بکشد؛ ضمن اینکه برای مخاطب نیز جذابیت داشته باشد.
استثنا در قصهگویی
قصه و داستان، شالوده یک کار موفق است. نوشتههای سعید نعمتالله از آن نوع کارهایی است که مخاطب بهراحتی آن را میشناسد. جنس خاص خودش را دارد و واقعا در این فضایی که کمتر به فیلمنامههای خوب میرسید، استثنا است. تجربهای که سر سریال «میکائیل» داشتیم به من این اطمینان را داد تا در کار بعدی اگر پیشنهادی داشتم که نام او به عنوان نویسنده وجود داشت، حاضر شوم.
ضدقهرمان دوستداشتنی
گاهی ضدقهرمانها جذابتر از قهرمانها هستند به شرط آنکه یکخطی و تکبعدی معرفی نشوند. «غیاث» شخصیت شناسنامهداری بود که ویژگیهای یک آدم خاکستری را داشت. نوسانی که در دل داستان طی کرده را دوست داشتم و سعی کردم آن را درست بازی کنم.
رفاقتهای تاثیرگذار
بخش مهمی از خوب شدن یک نقش و یک کار به ماجرای پشت دوربین برمیگردد و قطعا شناختی که بازیگر از عوامل کار دارد، در نوع حضورش هم اثرگذار است. حتما در این کار هم دوستی طولانیمدت من و کارگردان نقش مطلوبی داشته است. بهرنگ توفیقی را سالهاست میشناسم و قبلا هم با او کار کرده بودم. این کار هم تجربه همکاری خوبی برای من بوده است.
چند سال اختلاف ناقابل
شخصیت «غیاث» سریال «پشتبام تهران» چند سالی از من کوچکتر است. یک جوان 35 ساله است که سعید نعمتالله آن را با توجه به ویژگیهای من نوشت؛ یعنی از زمان شکلگیری قصه قرار بود در این نقش بازی کنم و خوشحالم که سعید از ابتدا روی من برای بازی در این نقش فکر کرده بود.
در محضر اساتید هنر
یکى از آرزوهاى حرفهایام این بود که در کنار بزرگانی چون ثریا قاسمی و بهزاد فراهانی بازی کنم و خوشحالم که در «پشتبام تهران» این موقعیت و امکان فراهم شد. دوست دارم به آنها بگویم که خانم ثریا قاسمى عزیز ممنون که اجازه دادید کنارتان درس بازیگرى یاد بگیرم و بهزادخان فراهانى عزیز خسته نباشید و ممنون از حضورتان.
همه زندگی من
رسیدگی به خانواده برای من همیشه یکی از اولویتها بوده و هست. دوری از خانواده برایم سخت است؛ مخصوصا دوری از دخترم برایم عذابآور است؛ چراکه او همه زندگیام و انگیزه من برای پیشرفت در زندگی و کار است. یکجورهایی حس میکنم که همیشه به «نیاز» نیاز دارم.
نگرانیهای امروز من
من با اینکه کمکار باشم یا اینکه کارهای متعددی بازی کنم، مشکلی ندارم بلکه تنها ترس من این است که یک روز فراموش شوم. متاسفانه این روزها شاهد این هستیم که پیشکسوتهای این عرصه و حتی پیشکسوتهای ورزش ما فراموش شدهاند و مدتهاست که خانهنشین هستند. من وقتی این موضوع را میبینم واقعا دلم میگیرد و برای آینده خودم نگران میشوم.
تنها و بدون الگو
بازیگری همیشه برای من یک کار خاص و دوستداشتنی بوده که همیشه سعی داشتهام از تمام بازیگران ایرانی یاد بگیرم؛ به همین دلیل فیلمهای همکارانم را میبینم اما راستش را بخواهید، در عالم بازیگری الگوی خاصی نداشتهام و هر فیلمنامهای را که انتخاب کنم، خودش برایم الگو میشود.
خونسرد باش رفیق
این روزها بیشتر از هر چیزی دغدغهام انسان بودن است. خجالتی هستم. سعی میکنم در شرایطی که فشارهای اقتصادی، ترافیک و… است زود عصبانی نشوم، خونسردیام را حفظ کنم و چون خانواده 80میلیونی دارم که کارهای مرا دنبال میکنند، سعی میکنم مثل یک پسر خلف برای خانوادهام باشم. در اوقات فراغت هم فیلم میبینم و روزهای تعطیل میخوابم.
شخصیت به تعداد آدمها
من هیچوقت از مقایسه بیجهت و غیرمنطقی به این منظور که بگوییم فلان بازیگر در حال تکرار یک نقش و بازی است، خوشم نمیآید. معتقدم وقتی راجع به هشت سال دفاع مقدس فیلم میسازیم، به تعداد تکتک رزمندگانی که هشت سال در جبههها حضور داشتند و جنگیدند، کاراکترهای مختلفی هست. شاید اگر مثالی بزنم بیشتر این مهم قابل لمس باشد. اگر فیلمی درباره پزشکان ساخته شود به تعداد پزشکهای موجود در جامعه پزشکی، کاراکترهای متعددی وجود دارد که همه روپوش سفید دارند و عضو جامعه پزشکی هستند اما تفاوتهایی دارند.
منبع: زندگی ایده آل
ویدیو مرتبط :
کامبیز دیرباز