لحظه هاي بيادماندني فصل پاياني «برکينگ بد»


برترين ها/وينس گليگان و گروه نويسندگانش ثابت کردند همچنان که برکينگ بد از پس صحنه‌هايي با تنشِ باورنکردني برمي‌آيد،‌ بهمان اندازه در خلق کردنِ لحظاتِ ناجور هم استادند.

سرنوشتِ سمِ رايسين فاش شد
رايسين علي‌رغم تمام بحث‌هايي که در طول سرال شکل داد، هيچ وقت بطور شايسته‌اي در دنياي برکينگ بد استفاده نشد. اما طبقِ قانونِ چخوف، برکينگ بد نمي‌توانست بدون اينکه اين سم - يا بطور اخص آن شيشه‌اي از آن که والت قصد استفاده از آن براي گاس فرينک را داشت - قربانيِ خود را بشناسد به پايان برسد. در قسمتِ پايانيِ سرالآ معلوم مي‌شود که آن قرباني، هدفِ سزاواري بوده: ليديا، که وسواسش بر روي استفاده از شيرين‌کننده‌ي استويا بجاي شکر (و ميل وافرش به قتل) بدل به نقطه‌ي سقوط او مي‌شود.

والت، اسکايلر، هنک و مري عجيب و غريب‌ ترين قرار دوتاييِ دنيا را مي‌گذارند
وينس گليگان و گروه نويسندگانش ثابت کردند همچنان که برکينگ بد از پس صحنه‌هايي با تنشِ باورنکردني برمي‌آيد،‌ بهمان اندازه در خلق کردنِ لحظاتِ ناجور هم استادند. در نيمه‌ي اول فصلِ پنجم، صحنه‌ي مراسمِ شامي با حضورِ والت، اسکايلر و جسي وجود داشت. اين بار هنک و مري جايگزينِ جسي مي‌شوند - اين بار در يک رستورانِ پرطرفدارِ مکزيکي - اما تماشاي نتيجه‌ي پاياني بهيچ وجه کمتر از آن دردناک نيست - و نه، هيچ کدام از آن‌ها چيپس سفارش ندادند

والت قصدِ انتقام مي‌کند
در قسمتِ ماقبلِ پاياني، از آن کسي که زماني بزرگ و قدرتمند بود خاطره‌اي بيش باقي نمانده و بنظر مي‌رسد والتر وايت فقط کمي بيشتر از مردي است که انزوا و سرطاني کشنده، او را درهم شکسته است. وقتي به باري محلي در نيوهمپشر مي‌رود، بنظر مي‌رسد که مي‌خواهد خودش را تسليم کند تا به حسابِ جرايمِ بي‌شمارش رسيدگي شود اما بعد از ديدنِ دشمنان قديمي‌اش گرچن و اليوت شوارتز در تلويزيون به اين نتيجه مي‌رسد که نبردي ديگر برايش باقي مانده و پخشِ موسيقيِ تمِ اصليِ سرالگ نشان از بازگشتِ قريب‌الوقوع او به نيومکزيکو دارد.

جسي پولش را واقعا دور مي‌اندازد
با وجود تمام‌ درگيري‌هايي که هر شخصيت در طول فصل پاياني دارد، هيچ کس اندازه‌ي جسي خراب، زخمي و درهم‌شکسته بنظر نمي‌رسد. او که هنوز از غيب شدن مايک در نيمه‌ي اول فصل آخر گيج است، در طول نيمه‌ي دومِ آن بکلي رها شده و اين حسش وقتي به اوج مي‌رسد که در شبي مهم با اتومبيلش به خيابان مي‌رود و ميليون‌ها دلار پولش را مثل روزنامه از پنجره به بيرون پرتاب مي‌کند.

"سلام کرول." والتر وايت به خانه برمي‌گردد
نيمه‌ي دومِ فصلِ پايانيِ برکينگ بد با پيش‌بينيِ رسيدن به يک نقطه‌ي هيجاني، درست از جايي که نيمه‌ي اول متوقف شده بود شروع مي‌شود: در آينده. والت ماشينِ ولوويِ داغان و مسلسلي با ابعاد خنده‌دار را که در صندوق عقب است به محل سکونتِ خانواده‌ي وايت مي‌آورد و متوجه مي‌شود ملکش دچار محکوميت و توسط عده‌اي اسکيت‌بازِ نوجوان اشغال شده. اگر هرگونه شکي وجود داشت که مردي که حالا بيشتر به نام هايزنبرگ معروف است تکبر خود را از دست داده است، سلام ساده‌ي او به همسايه‌اش مي‌تواند کمک بزرگي به يادآوري اين نکته کند که او چطور تبديل به ترسناک‌ترين مرد نيومکزيکو شد.


ویدیو مرتبط :
لحظه های بد خخخخخخخخ