متن کامل وصیت نامه مهندس بازرگان


 عصر ایران- سی ام دی ماه یادآور سالروز درگذشت مهندس مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت انقلاب اسلامی است.

بیست و یک سال قبل در واپسین روز دی ماه 1373 مهندس بازرگان که برای درمان به سوییس اعزام شده بود قبل از انتقال به بیمارستان چشم از جهان فرو بست.

 گوینده اخبار تلویزیون ایران اما چنان بر واژه سوییس تاکید کرد که انگار او در تمام سال های پس از نخست وزیری در کنار جزیره لمان لمیده بوده حال آن که طی سال های 58 تا 73 تنها یک بار به آلمان رفت و بقیه اوقات همواره در ایران بود و قبل از اعزام به سوییس نیز در بیمارستان دی بستری شد.

بازرگان اما تنها مرد سیاست نبود و به اعتراف موافق و مخالف مرد عرصه دیانت هم بود و برای اثبات این دومی هم نوع زندگی او را می توان گواه آورد و هم وصیت نامه اش را که انگار نه انگار آن را  مردی با سابقه 60 سال فعالیت سیاسی مستمر و دبیر کلی یک حزب سیاسی و با اشتهار به نخست وزیری در یکی از مهم ترین فرازهای تاریخ ایران و سال ها استادی و ریاست دانشکده فنی دانشگاه تهران نوشته و به سبک و سیاق مذهبی ترین روحانیون است تا جایی که روشن‌فکری نوشت: " آدمی در نگاه اول تصور می کند این وصیت نامه حاج شیخ عباس قمی است! آن قدر که بیم قیامت و توصیه های دینی و نه اشارات سیاسی در آن موج می زند."

متن کامل وصیت نامه از این قرار است:

ژ بسم الله الرحمن الرحیم

   كُلُّ مَنْ عَلَیْها فَانٍ. وَیَبْقی وَجْهُ رَبِكَ ذُوالْجَلالِ وَ الاِكْرامِ.  (1)

  وصیت‏نامه بنده گنه‌كار بی‏‌مقدار، محتاج عفو و رحمت پروردگار و درخواست كننده دعای بندگان مؤمن و مهربان، مهدی بازرگان، به همسر عزیز خود، فرزندان دلبند با همسران گرامی آنها، نوادگان نازنین و به همه خویشاوندان با مهر و صفا، به دوستان ارجمند و به آشنایان و اهل لطف.

  با اقرار به وحدانیت و ربوبیت خالق و با درود بر همه پیامبران علی‌‏الخصوص خاتم آنها محمد مصطفی صلی‌‏الله علیه و آله و سلم و بر اهل بیت طهارت و امامت.

(1)

  اولین و مهم‌ترین آرزو و توصیه‏‌ام به خانواده و خویشان و دوستان این است كه رفتن من برایشان عبرت بوده، به زندگی همیشگی خیلی بزرگ‌تری‌كه در پیش‌ دارند- بیشتر از دوروزه دنیای گذران- بیندیشند و تدارك ببینند.

  زندگی بی‏‌مرگ و انتها كه خبرش را فرستادگان خدا داده، ما را برحذر از آتش و عذاب و امیدوار به رستگاری و رضوانش كرده‌‏اند، به فرض كه كسی یقین به وقوع آن نداشته باشد، دلیل قطعی هم به دروغ بودن و عدم آن ندارد. حال كه بنا به خبرها و هشدارهای شخصی چون محمد مصطفی(ص) و كتابی چون قرآن، شدت و مدت عذاب چنان وحشتناك و غیرقابل تحمل است كه احتمال وقوعش را هر قدر كم و كوچك بگیریم، مصلحت و منفعت ما ایجاب می‏نماید كه با توجه به عظمت واقعه و بی‏نهایت بودن مصیبت، آن را به حساب بیاوریم و راه احتیاط هم كه شده باشد در پیش گیریم.

  وصیت من این است كه نه آخرت و قیامت را نفی و فراموش كنید و نه روزی رسان و آفریننده خودتان را كه برای جهان غیر او صاحب و گرداننده‏ای قابل تصور نبوده، اگر خودمان و جهان، دروغ و خیال نباشیم، او هم دروغ و خیال نمی‏تواند باشد.

  اینك كه دنیا و زندگی در مجموعه و متوسط، ناخشنودی و ناراحتی و زیانكاری است و جریان تاریخ بشریت در جهت افزایش گرفتاری‌ها و سختی‌ها یا توسعه ظلم و فشارهاست، باید سعی كنیم در عوض، آخرتمان در اثر تحمل و تلاش و با صبر و مرحمت، آباد و خشنود كننده باشد.

(2)

  دومین توصیه (خصوصی‏ ام) به همسر و فرزندان و كسان، مهربانی و گذشت و خدمت‌گزاری در حق یكدیگر است. مخصوصاً نسبت به مادرها و پدرها، پس از آن برادر خواهرها، زن و شوهرها و بالاخره دیگر خویشاوندان و صله رحم.

(3)

  توصیه سوم قبول عذر تقصیرها و قصورهایم در حق خانواده و كسان و دوستان و هموطنان. از همگی حلالیّت می‏طلبم و تقاضای بخشش و دعای خیر دارم، و رساندن این تقاضا به كسانی كه در مجلس فاتحه حضور نداشته، آن را نشنیده باشند یا آگاه نشده باشند. هر بدی و نقصان و زیان كه به كسی و به كسانی رسانده باشم و به هر گونه و اندازه و ارتباط كه باشد، چه فردی و شخصی و چه اجتماعی و عمومی و سیاسی، تقاضایم این است كه حلالم نمایید.

(4)

كفن و دفن و ترحیم

  «... وَ ما تَدْری نَفْسٌ ماذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْری نَفْسٌ بِاَی اَرْضٍ تَمُوتُ...» (2)

  برای محل دفن قبری را زیر سر نگذارده‏ام كه زحمت بازماندگان كمتر باشد. و محل خاصی را هم در نظر ندارم ولی اگر امكان داشته و خالی از دردسر و اشكال باشد بدم نمی‏آید در مقبره بیات در جوار مرقد حضرت معصومه سلام الله علیها و در كنار پدر و مادر و عده‏ای از برادر خواهرها و عمو و عموزادگان باشد كه احتمال سر خاك آمدن و از خدا طلب مغفرت خواستن برای همه به خاك سپردگان بیشتر باشد.

  برای كفن خلعتی سابقاً از سفر حج ‏آورده و در چمدان عنابی‌‏رنگ گذارده بودم كه پس از نقل مكان به نارون نمی‏دانم چه شده است.

  برای مجالس ترحیم و تذكر اگر چه بیشتر جنبه تشریفاتی و تكلف پیدا كرده و جزو آداب و حساب‌های سیاسی و گروهی شده، دردی از دنیا و آخرت مردگان و زندگان دوا نمی‏كند ولی با احتمال اینكه برای افرادی، مختصر عبرت از مرگ و خشیت از خدا و آخرت حاصل شود و حلالیت و آمرزشی نصیب میت گردد ایراد به برگزاری آن از محل ثلث خودم ندارم خصوصاً اگر همراه با اطعام مساكین و غذای دسته جمعی بدون تعیّن و تشریفات برای بازماندگان و دوستان نزدیك باشد. بیشتر از توصیف و تمجید شخص از دنیا رفته به تذكر قیامت و توجه به آخرت پرداخته شود، توصیه‌‏های (1) و (2) و (3) نیز بد نیست كه در مجلس ترحیم خوانده شود.

                             وصیتنامه مورخ 7/10/1373- در خانه نارون

1. رحمن(55) / 26 و 27 : هر چه بر روی زمین است دستخوش فناست. و ذات پروردگار صاحب جلالت و اكرام توست كه باقی می‏ماند.

2. لقمان(31) / 34 : ... و هیچ كس نمی‏ داند كه فردا چه چیز به‏ دست خواهد آورد و كسی نمی ‏داند كه در كدام زمین خواهد مْرد...


ویدیو مرتبط :
وصیت نامه مهندس بازرگان در یک مصاحبه 90 دقیقه ای با اوس