حکایت/ خشم بی موقع


حکایت/ خشم بی موقعخراسان/ انوشیروان از بزرگمهر در خشم شد و هر دو چشم او را میل کشید. روزی معمایی از کشور روم پیش انوشیروان فرستادند و هیچ کس قادر به حل آن نبود. یکی گفت: «حل این معما تنها از بزرگمهر برمی‌آید.» سپس معما را بر بزرگمهر عرضه کردند و او آن را حل کرد. انوشیروان به بزرگمهر گفت: «در قبال این کار چه چیزی به تو بدهم؟» گفت: «فرمان بده چشمان مرا به من باز پس دهند.» انوشیروان گفت: «چنین کاری ممکن نیست.» بزرگمهر گفت: «پس مواظب باش از این پس اگر خواستی از کسی چیزی بگیری آن چیزی را بگیر که اگر پشیمان شدی بتوانی آن را به خودش برگردانی.»
الهی‌نامه، عطار



با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید

منبع: خراسان


ویدیو مرتبط :
خشم اژدها..!! نه ببخشید خشم سوباسا و یک برگردون فوق چرخشی به دروازبان حرفه ای