گفتگو با حسین کلهر، اولین کسی که به طور رسمی استندآپ کمدی را وارد تلویزیون کرد


گفتگو با حسین کلهر، اولین کسی که به طور رسمی استندآپ کمدی را وارد تلویزیون کردخراسان/ سه سال پیش بود که یک شب در برنامه رادیو هفت، جوانی را دیدیم که با لحنی ساده متن هایی را می خواند که نمی فهمیدیم جدی می گوید یا شوخی می کند؟ باید دقیق گوش می دادیم تا می فهمیدیم که این آیتم طنز است. «حسین کلهر» خیلی قبل تر کارش را با نشریات دانشگاهی شروع کرده بود. بعدتر در «همشهری جوان» طنز می نوشت ولی با آیتم طنزخوانی «رادیو هفت» چهره و شناخته شد. آن زمان کمتر کسی فکر می کرد که بعدتر این کار به «استندآپ کمدی» معروف شود و یکی از برنامه های سرگرمی موفق خواهد شد. «حسین کلهر» را می توان اولین استندآپ کمدین رسمی تلویزیون نامید که در ادامه کارش، مجری برنامه هایی از قبیل «پایش»، «626»، «شب های روشن» و... شد. کتاب طنزی هم به نام «دوسیب نیوتن» دارد که همان متن های برنامه «رادیو هفت» است و سال گذشته پرفروش ترین کتاب طنز شد. با این بهانه با او به گفت و گو نشستیم تا از تکنیک ها و رموز خنداندن و مجلس آرایی هایش بگوید.
چرا رشته تحصیلی بیشتر طنزپردازهای کشور مانند خودت، عمران است؟
شاید به این دلیل باشد که در این رشته همه چیز طبق فرمول و قانون است و میزان به کارگیری خلاقیت کمتر از دیگر رشته هاست؛ بنابراین اگر کسی با این تحصیلات بخواهد خلاقیتش را نشان دهد، به سمت کارهای هنری و مخصوصا طنز که دست برای خلاقیت باز است، می رود. البته یک طنزپرداز موفق می تواند درآمد یک کارمند با تحصیلات عمران را داشته باشد، ولی به پای پیمانکاران نخواهد رسید!
انگار اولین نفری هستی که در تلویزیون استندآپ کمدی به معنی دقیقش را اجرا کردی؟
بله، البته قبل از من مجری و «شومن» هایی بودند که با جوک تعریف کردن، تقلید صدا و... برنامه اجرا می کردند و مورد استقبال هم قرار می گرفتند، ولی در این سبک و سیاق که اجرا از روی یک متن طنز استاندارد و قوی باشد، من اولین نفر بودم.
طنز نوشتن سخت تر است یا اجرای کمدی روی صحنه؟
هر دو سخت است، ولی اگر مجری خوبی باشی و بتوانی درست اجرا کنی، می توانی از روی یک متن متوسط هم اجرای خوبی داشته باشی. اجرای درست خیلی مهم تر است.
اجرای درست یعنی چه؟
در اجرای استاندارد لحن سخن گفتن خیلی مهم است. همچنین تنالیته و نگه داشتن ریتم کلام و اجرا هم اهمیت دارد. در اجرا باید تصویر سازی داشته باشیم و خلاصه سازی کنیم، یعنی با کمترین کلام و رفتار مردم را بخندانیم.
قبل از اجرا استرس هم داری؟ برای کم کردن آن چه باید کرد؟
بله، صد در صد همیشه استرس هست، چون در جمعی که اجرا می کنی می دانی که مردم در حال قضاوت کردنت هستند. تنها کاری که باید کرد این است که مستقیم داخل کار بشوی. مثلا چند هفته پیش که اجرای برنامه «پایش» را شروع کردم، چون می دانستم مجری قبلی محبوب است و طرفداران زیادی دارد، استرسش داشت مرا می کشت! ده دقیقه اول برنامه را با تپش قلب و تنگی نفس گذراندم تا به مرور کارها روتین و آرام شد.
از اجراهایت انتقاد هم می شود؟
بله، خیلی ها می گویند چرا این قدر سریع حرف می زنی؟ باید بگویم کسی تلویزیون را روشن نمی کند که ببیند مجری چه می گوید، بلکه می خواهد حرف های مهمان برنامه را بشنود. برای همین حرف های لازم را در کمترین زمان ممکن می گویم.
خنداندن مردم ایران سخت است یا آسان؟!
درست خنداندن مردم به شدت سخت است ولی خنداندنشان راحت است! یعنی اگر از روی اصول بخواهی مردم را بخندانی کارت خیلی مشکل است ولی اگر همین طوری بخواهی، خیلی آسان می خندند. ضمن این که خنداندن کسانی که فکر می کنند بامزه هستند خیلی سخت تر است. انگار از اول وارد رقابتی می شوند که «تو بی خود فکر می کنی بامزه ای و بالای صحنه هستی، اگر می توانی من را بخندان!»
به عنوان کمدین چه شخصیتی داری که می تواند مردم را بخنداند؟
من می خواهم با شیطنت، در فضایی جدی، مخاطب را بخندانم. مردم «برتراند راسل» را یک فیلسوف می دانند نه طنزپرداز، ولی در عین حال گاهی آن چنان خواننده را می خنداند که بیا و ببین! مردم هم می فهمند این شوخی ها از سر نادانی و ولنگاری نیست. کمدین باید چهره ای بادانش باشد. انسانی فرهیخته که شوخ طبع است و در موقعیت های جدی مردم را می خنداند. همراه کردن مخاطب نباید از سر حماقت باشد. که همه این ها می شود همان تکنیک «تجاهل العارف».
از چه تکنیک هایی برای خنداندن مردم می شود استفاده کرد؟
کلا دو تکنیک دارد، یکی «ناهمسازی» یعنی از چیزی که جایش نیست استفاده کنی و دیگری «غافلگیری» یعنی شکستن آن چیزی که مخاطب انتظارش را دارد. مانند همان جوک معروف «دو تا چینی به هم می خورند و می شکنند» که مخاطب از واژه چینی انتظار دیگری دارد ولی چیز دیگری می شنود. مسئله دیگری که در استندآپ کمدی مهم است، گرفتن دست مخاطب و بردنش به مسائل خصوصی زندگی ات -چه واقعی و چه ساختگی- است. مخاطب از کشف رازها و شنیدن رنج های گوینده و همذات پنداری با او خوشحال می شود و می خندد. مثلا خاطره های مشترکی که فکر می کند فقط مال خودش است ولی از زبان کمدین که می شنود، خوشش می آید. مورد دیگر استفاده از «پارودی» یا همان عوض کردن موقعیت ها و تغییر اتفاقات واقعی است. استفاده از ظرفیت ها و اصول زبان فارسی هم بسیار کارآمد است.
نکات کاربردی جوک تعریف کردن چیست؟
برای یاد گرفتن درست جوک تعریف کردن، دیدن آن سکانس فیلم «ورود آقایان ممنوع» که مانی حقیقی به رضا عطاران آموزش می دهد خیلی مفید است! همچنین رعایت اوج و فرودها و انتظار نداشتن این که مخاطب بخندد! قبلش هم هرگز نباید این دو جمله را گفت: «بذارین یه جوک بگم» و «اینو شنیدین»!
می گوینــد طنـــزپـــردازها در زنــــدگی شخــصی افرادی اخمو و افسرده اند، حقیقت دارد؟
باید از همسرم بپرسید! (البته همسر ندارم ها!) به هرحال در طنز همیشه خشمی حاصل از انتقاد است که به شکل طنز بروز پیدا می کند.
خاطره جالبی از اجراهایت داری؟
وقتی استندآپ کمدی های برنامه «لبخند تهران» را شروع کردیم، چون هنوز مردم فضا را نمی شناختند، آقای شهرام شکیبا وسط اجرای من به تماشاچی های حاضر در استودیو می گفت «اینجا رو باید بخندین، این الان طنز بود!» تا کم کم مردم قلق کار دستشان آمد و در نظرسنجی به عنوان بهترین آیتم برنامه هم شناخته شد.



با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید

منبع: خراسان


ویدیو مرتبط :
حسین کلهر-استندآپ کمدی"قضاوت"