فرهنگی
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شدبه گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ... |
داعش را مانند بادکنک باد کردهاند/ آینده داعش چه میشود/ آیا چاقو دسته خودش را میبُرد
خبرگزاری فارس ـ گروه آیین و اندیشه: حوادث پنج سال گذشته در خاورمیانه به خصوص در سوریه و عراق نشان از حرکتهای برنامهریزی شده برای اختلاف میان مسلمانان به دست گروهی از مسلماننماها در راستای برنامه دشمنان این آیین دارد، هر چند که از چندین سال قبل از آن در پاکستان و افغانستان گروهی با نام «القاعده» ظهور و بروز کرد و چندین سال قبلتر از آن نیز وهابیت با کمک انگلیس در سراسر حجاز مسلط شد، همه این گروههای تکفیری منشاء و خاستگاه یکسانی دارند، سلفیهای وهابی که تکفیر سایر مسلمانان را به راحتی مطرح میکنند و در ریختن خون آنها هراسی ندارند، در این شرایط سعی میکنند اندیشههای افراطی خود را فراتر از مرزهای کشورهای اسلامی عملیاتی کنند.
حوادث پاریس و چندین حادثه مشابه دیگر نشان میدهد که داعش فرزند ناخلف القاعده که خود «القاعده» هم فرزند نامشروع آمریکا و اسرائیل است، گریبانگیر والدین خود شده است و سرزمینهای غربی را در التهاب و نگرانی فرو برده است، اینکه اشتراک داعش، القاعده و وهابیت در چیست و چه افتراقاتی دارند و چرا حادثه پاریس رخ داد و چندین سؤال دیگر را حجتالاسلام جواد ابوالقاسمی کارشناس ارشد شبکه جهانی ولایت در خبرگزاری فارس پاسخ داد که مشروح بخش دوم و پایانی آن در ادامه میآید:
*ایدئولوژی داعش مبتنی بر تفکرات القاعده است؟
-دقیقاً همان تفکر وهابیت است که از جهت سیاسی شبیه القاعده به حساب میآید، اما معتقد هستند که زمان مناسب برای تشکیل حکومت آنها رسیده است.
*منشأ خشونت بیحد و حصر داعش از کجاست؟
-روزنامه world post آمریکا گزارشی زده بود، با این عنوان که اگر میخواهیم داعش را بشناسیم اول باید وهابیت را بشناسیم. ایدئولوژی، ایدئولوژی وهابیت است، روش سیاسی روش القاعده است، فقط با این تفکر که الان زمان تشکیل حکومتمان رسیده است، یعنی فکر، فکر وهابی، روش سیاسی، روش القاعده فقط با یک اجتهاد مخالف القاعده است.
*این اجتهاد از کجا آمده است؟
- این اجتهاد، دستور آمریکا است، طرح لانه زنبور که میخواستند مسلمانان جهادی را یک جا جمع کنند تا برای ضربه زدن و از بین بردن کامل آنها و اشغال مصر یا سوریه بهره بگیرند.
*چه تضمینی است که چاقو دسته خودش را نبرد؟
- تضمین نیاز ندارد! همه رؤسای آنها داعش و وهابیت امریکایی هستند؛ اینکه عربستان تا حالا یک گلوله به سمت اسرائیل شلیک نکرده است بهترین تضمین است.
آقای مرسی تعهد داد، کل این گروه را به سوریه منتقل کند، بنابراین اولین کسی که از شورشیان سوریه طرفداری کرد، آقای مرسی بود
*ابوبکر البغدادی که آمریکایی نیست!
- دست پرورده آمریکا است. آقای ادوارد اسنودن مدرکی با شماره ثبتی سیا ارائه کرده است که ابوبکر البغدادی یک سال توسط موساد آموزش خطابه و نظامی دیده است.
*واکنش آمریکا و روسیه در قبال تحولات خاورمیانه جای بسی تأمل است و روسیه بعد از 5 سال وارد عرصه شده است؟ با توجه به دیدگاه سیاسی بینالملل این گونه مفاهیم با آن دیدگاهها جور در نمیآید؟
-اگر بخواهیم اینها را کنار هم بگذاریم، باید ببینیم داعش را برای چه هدفی درست کردهاند، هدفشان این بود که یک کشور مثلاً سوریه و مصر را به بهانه وجود داعش اشغال کنند، این طرح را آن زمان خواستند اجرا کنند که آقای مرسی تعهد داد، کل این گروه را به سوریه منتقل کند، بنابراین اولین کسی که از شورشیان سوریه طرفداری کرد، آقای مرسی بود.
*این انتخاب مصر به خاطر همسایه رژیم صهیونیستی بود یا دلایل دیگر داشت؟
- انتخاب مصر به این دلیل بود که میگفتند مصر از جهت نظامی به نسبت سوریه کشور ضعیفی است، سوریه از لحاظ امنیتی خیلی قوی است و همچنین سوریه وابستگیاش به روسیه خیلی بیشتر است و امکان اینکه روسیه، سوریه را رها کند، خیلی کم بود؛ اما وقتی مرسی در مصر روی کار آمد و آن تعهدهای خیلی محکم را به آنها داد، حاضر شدند طرح او را اجرا کنند و داعش را به سوریه منتقل کنند.
*چرا عراق را انتخاب نکردند؟!
- اسرائیل که نمیتوانست مستقیم و زمینی به عراق حمله کند؛ مناسبترین همسایه اسرائیل غاصب، برای اجرای چنین نقشهای، مصر بود، پس مصر را انتخاب کردند اما با تعهد آقای مرسی به سوریه منتقل شد.
ولی در سوریه به خاطر اتفاقاتی که رخ داد، نقشه آنها خراب شد، ابتدا یک طیف مردمی از حکومت دفاع کردند، بعد حزبالله لبنان وارد شد، بعد ایران کمک کرد تا این حکومت سرجایش باقی بماند؛ زیرا طبق قانون بینالمللی وقتی حکومتی موجود باشد تا زمانی که شورای امنیت تأیید نکند، هیچ کشوری حق حمله به آنجا را ندارد. پس اینها به خاطر وجود حکومت در سوریه نمیتوانستند به طور مستقیم وارد عمل شوند، این مقاومت، نقشه آنها را خراب کرد، در عراق هم به خاطر فتوای آیت الله سیستانی نقشه آنها ناکام ماند.
روسها با آمریکاییها یک توافق نانوشته کرده بودند که نه آنها مستقیماً برای حمله به شورشیان در سوریه وارد شوند و نه آمریکا برای حمله به حکومت، تا درگیری بین آمریکا و روسیه رخ ندهد، تا مرحله اخیر که آمریکاییها دیدند، دارد این قضیه به ضررشان تمام میشود.
*این تبلیغات بیحد و حصر داعش چه مفهومی داشته و دارد؟
-آمریکا داعش را از جهت تبلیغات بزرگ کرد، اصلاً یکی از فلسفههایی که داعش اینقدر تبلیغ میکرد، این بود که میخواستند مانند بادکنکی بزرگش کنند که وقتی داعش تبدیل به یک کشور شد و آمریکاییها اینها را شکست دادند، تبلیغ خوبی برای آمریکاییها شود، توقع داشتند هیچ کس جز خود آنها جلوی داعش نیایستد، اما خب! ایران، حزبالله، سوریه، مقاومتهای عراق جلوی این طرح ایستادند،
میبینید اکنون آن گروهی که آمریکا درست کرده بود، توسط محور مقاومت از بین میرود، لذا از جهت تبلیغاتی بسیار به ضرر آمریکاییها تمام شده است؛ و تمام بهرهبرداری از داعش برای محور مقاومت شده است؛ لذا در این مرحله آمریکاییها با روسها توافق کردند، مبتنی بر اینکه روسها در سوریه داعش را از بین ببرند و آمریکاییها در عراق و حتی این توافق را به صورت رسمی اعلام کردند. فایده این طرح آن بود که از جهت تبلیغاتی نابودی داعش، به اسم امریکا و روسیه رقم میخورد.
روزی که روسها خواستند برای جنگ با داعش وارد سوریه شوند، خبرنگاران از بعضی مسئولان آمریکایی مصاحبه گرفتند، گفتند: آیا موافق این حرکت روسیه هستید؟ گفتند: ما هیچ مشکلی نداریم؛ همان روزها آمریکاییها نیز در الرمادی نیروهای خودشان را پیاده کردند.
*پس چرا آقای اوباما تأکید میکرد، این کار روسیه درست نیست؟
- بعد از اینکه آمریکاییها خواستند در عراق برای از بین بردن داعش وارد شوند، نیروهای مقاومت عراق گفتند که ما آمریکاییها را مانند داعش میبینیم و با آمریکاییها مثل داعش مقابله میکنیم، بنابراین آمریکاییها جای کار در عراق پیدا نکردند، در این مرحله کسانی که داشتند با داعش میجنگیدند، محور مقاومت و روسیه بود و دیگر اسمی از آمریکا باقی نمانده بود، پس مجبور شدند دوباره به روسیه فشار بیاورند، موقع ورود در ابتدای درگیریها مخالفتی نداشتند، آن زمانی که جلوی آمریکاییها گرفته شد، صدای آمریکا بلند شد.
*یعنی الان آمریکا ترسش از این است که نامش خدشهدار شود و این موفقیت به اسم روسیه ثبت شود یا از این میترسد که منافعش و خرید نفت ارزانقیمت از سوی داعش به خطر بیفتد؟!
نفتی که آمریکا از طرف داعش میخرد، نسبت به نفتی که از سوی عربستان و قطر میخرد، خیلی زیاد نیست، بلکه آن جنبه اساسی، درست کردن داعش و تبلیغاتش بود، لذا آمریکاییها با روسها توافق کردند که آمریکایی ها نیز در خود سوریه نیرو پیاده کنند و گفتند در نزدیکی رقه نیرو پیاده میکنیم.
*به چه دلیل؟ آمریکا که میخواست در عراق حضور داشته باشد حالا به سوریه بیاید!
-وقتی در عراق جای کار ندارند، با روسیه توافق کردند، هر دو در سوریه بیایند و با داعش مبارزه کنند.
*خب! ماحصل این حضور باز هم باعث میشود رگههای داعش باقی بماند و از بین نرود؟!
- قطعاً آمریکاییها اساس داعش را از بین نخواهند برد، فقط از لحاظ تبلیغاتی میگویند ما داعش را از بین بردیم و داعشیها به نیروهای دیگر با عناوین جدید تبدیل میشوند، به احتمال زیاد در عراق از بین خواهند رفت، چون در مناطق شیعهنشین داعش وجود ندارد، میماند در مناطق سنینشین و کردها، از آنجایی که آمریکاییها به کردها کمک میکند که مقابل حکومت مرکزی عراق بایستند، لذا داعشیها در مناطق کردنشین هم حضور نخواهند داشت، تنها مناطق سنینشین باقی میماند که الان درگیری آنجاست که نیروهای مردمی و حزبالله عراق وارد عرصه شدهاند و طبیعتاً داعش را در آنجا باقی نمیگذارند؛ یعنی وجود داعش در عراق منتفی است و در آینده مشکل بعدی عراق بحث استقلالطلبی بعضی گروهها خواهد بود، اما در سوریه داعش باقی میماند و آمریکا این گروه را به گروه با عنوان دیگر تبدیل میکند.
*در کشور مصر، لیبی، الجزایر، یمن، نیجریه هم گروه دیگری از تندروها حضور دارند و با آن چیزی که در سوریه میگذرد، متفاوت است؟!
- اینها همان سلفیگری است، تفکر سلفیگری در این کشورها مطرح است، حالا سلفیگری وهابیت میتواند تبدیل به سلفیگری جهادی شود که الان مشغول جنگ در سوریه و عراق هستند.
*این سلفیگریهای جهادی همان نوسلفیان هستند؟
- نمیشود گفت نوسلفی، ما سلفیهای گذشته را داشتیم که جهادی نبودند و در مقابل سلفیهای جدید داریم که جهادی هستند، در سلفیهای جدید هم داریم کسانی که جهادی نیستند؛ اما سلفیها به صورت کلی با تفکر جهاد مخالفت جدی بروز نمیدهند.
*در ترکیه عدهای میگویند نوعثمانیها دارند به سلفیگری کمک میکنند تا از آنها برای تأسیس عثمانی بزرگ بهره بگیرند؟
- در ترکیه دو تفکر داریم: «تفکر اردوغان و حزب عدالت و توسعه» و «تفکر عبدالله گولن» که به دو شکل مختلف به سلفیگری کمک میکردند؛ اردوغان و حزب عدالت و توسعه تفکر نزدیک به اخوانالمسلمین دارند، اما تفکر عبدالله گولن گرایش به آمریکا و عربستان دارد، این دو تفکر تا قبل از روی کار آمدن اردوغان هدفشان کنار زدن حکومت آن زمان بود، بعد از اینکه روی کار آمدند، طبق عادت همیشگی اخوانالمسلمین بقیه را کنار زد و از بین برد، لذا همه طرفداران عبدالله گولن یا زندانی یا تبعید شدند، درباره ارتباط آنها با بقیه سلفیها، اگر سلفیها، سلفی اخوانی باشند ارتباط خوبی با آنها دارند، غیر اخوانی باشند، چون قدرت را در دست دارند، خیلی ارتباط برقرار نمیکنند.
*اخوانالمسلمین در مصر و سوریه ماهیت جداگانهای دارند؟
- اصل تفکر یکی است.
*خب! میبینیم که آقای اردوغان به زینبیه برای عزاداری امام حسین(ع) میرود، چگونه میتواند سلفی باشد؟
- ما در بین سلفیها افرادی را داریم که اعتقاد به زیارت و توسل داشتند، ابتدا باید دید تعریف ما از سلفیگری چیست؟ ما سلفیگری را اعتقاد به مجموعهای از کارها و رفتارها میدانیم، هر مقدار آن کارها و رفتارها را داشته باشند به همان مقدار سلفی هستند، هر مقدار نداشته باشند از سلفیگری آنها کم میشود.
*مگر نمیگویید «ابن تیمیه» رئیس سلفیگری وهابیت اعتقادی به زیارت ندارد؟
- بله! ابن تیمیه نداشته است، اما شاگردش ذهبی اعتقاد داشته است، یعنی در خود سلفیها کسانی هستند که اعتقاد به توسل و زیارت دارند، اما تفکر سلفی خودش را حفظ کرده است، اینکه به برخی از مسائل اعتقاد داشته باشند، دلیل نمیشود که از محدوده کلی سلفیگری خارج شوند، ممکن است جنبههای دیگر سلفیگری را داشته باشند.
*آیا سلفیها مانند مذاهب اهل سنت مذهبهای مختلفی دارند؟
-نه ندارند.
*از نظر جغرافیایی چطور؟
- بله داریم، سلفیهایی که سابقه صوفی یا ارتباط با صوفیها را دارند، این مدل گرایشها در آنها دیده میشود که زیارت بروند و توسل داشته باشند، اما سلفیهای که سابقه اینها را ندارند، مانند سلفیهای اروپا که مستقیماً براساس تفکر وهابیت رشد کردهاند یا سلفیهای عربستان مخالف توسل و زیارت هستند.
*در اینجا این سؤال مطرح میشود که حوادث پاریس از سوی یک مسلمان نمیتواند قابل انجام باشد؟ در این مدت کوتاه موج اسلامستیزی در اروپا زیاد شده است! برداشت شما چیست؟
- یکی از جملات درستی که گاهی بد فهمیده شده و از آن سوء استفاده میشود این جمله است که «ما مأمور به وظیفه هستیم نه مأمور به نتیجه»، آنها دقیقاً شبیه این جمله را دارند، میگویند ما مأمور به جهاد هستیم، کار نداریم تبعات این کار چه باشد. میگویند جهاد که از واجبات دینی است ما باید انجام دهیم، هر چقدر میخواهد تبعات بد داشته باشد، وقتی عنوان جهاد برای آنها تعریف شد، میروند انجام میدهند، یعنی مصداق جهاد برای آنها تعریف شد، آن را انجام میدهند، کاری ندارند چه نتیجه بدی برای آنها خواهد داشت. لذا انجام چنین جنایتهایی در نظر آنها منافاتی با مسلمان بودن و اسلام ندارد!
*یعنی اینقدر وهابیهای سلفی پایبند به دستورات هستند؟ با اینکه از این طرف میبنییم خیلی از محرمات را انجام میدهند؟!
- بعضی از مسائل هست که از جهت دینی به آن خیلی معتقد هستند، حالا به عنوان مثال نماز یا چیزهایی که به عنوان ظواهر دینداری به حساب میآید، خیلی به آن پایبند هستند، میگویند این شخص نماز زیاد میخواند، قرآن زیاد میخواند، اهل جهاد است، اما پشت پرده گناهان دیگر را را انجام میدهد! پیامبر اکرم(ص) در بحث ظواهر میفرماید: در آخر الزمان کسانی میآیند که نمازتان را در مقابل نماز آنها کم میشمارید، روزهتان را در مقابل روزه آنها کم میشمارید، قرآن خواندن را در مقابل قرآن خواندنتان کم میدانید و اینها هستند که مسلمانان را میکشند و درگیری ایجاد میکنند و متهم به شرک میکنند، پرسیدند یا رسولالله! کسی که متهم میکند، به شرک نزدیکتر است یا آن کسی که متهم میشود؟ حضرت(ص) فرمود: آن کسی که متهم میکند به شرک نزدیکتر است.
*پس فتواهای شاذی که مفتیان داعشی مطرح و ابداع میکنند، از کجا سرچشمه میگیرد؟
- نمیشود گفت از قبل نبوده است، از زمان تفکر وهابیت این فتواها بود، وقتی به فتواهای ابن تیمیه مراجعه میکنید و شاگردان او شبیه این فتواها را در کتابهایشان آوردهاند، میبینید، اما در آن زمان رسانهها مثل الان توانایی نقل چنین مطالبی را نداشتند؛ چنین مطالبی برای مردم از جهت طنز جذابیت داشته و دارد، اکنون رسانهها دنبال چنین مطالبی هستند که این مسائل را مطرح کنند، لذا هر گوشه کناری که مفتیان فتوا بگویند، سریعاً پخش میشود، تأکید میکنم همین فتواها در کتابهای قدیم وهابیت موجود است. چون داخل کتاب است و یک محقق میخواهد که اینها را به دست بیاورد و باید وقت زیادی صرف کند.
همان زمان که برق آمد، اخوان عربستان دستور دادند برق شیطانی است و باید از بین برود ؛ یکی از نیروها میخواست سیم برق مسجدالحرام را قطع کند، برق او را گرفت و مرد، گفتند ما یقین کردیم این شیطان است و تمام دکلهای آن منطقه را قطع کردند، یا دوچرخه آمد گفتند این مرکب شیطان است و نباید سوار شد، آن زمان این فتواها بوده است، ولی به فراخور زمان خودشان.
آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا میگوید: ما باید حکومتی مطابق نظر خودمان در مقدسترین نقطه برای مسلمانان درست کنیم، حکومتی که طرفدار خودمان داشته باشیم
*این حکم جهاد را داعشها از کجا میآورند؟ آیا بر اساس تقلید این کار صورت میگیرد؟
- نمیشود گفت که داعشیها تقلید ندارند، خود بحث تقلید یک بحث مفصل نزد آنها است، آنها در ظاهر میگویند ما تقلید نداریم، ولی در عمل تقلید دارند، به طور مثال میگویند ما فقط باید به مضمون روایات عمل کنیم، کاری به نظرات دیگران نباید داشته باشیم، اما آن شخصی که به عنوان عالمشان شناخته میشود، وقتی سؤال میپرسند، روایتی را میخواند، اما به چه دلیل آن عالم این روایت را میخواند! به چه دلیل اجتهاد این عالم به چه دلیل درباره سند روایت حجت است؟ به چه دلیل برداشت او از آن روایت حجت است؟ به چه دلیل روایات معارض این روایت را حجت نمیداند؟! در تمام این مسائل از وی تقلید میکنند.
بنابراین میگویند ما تقلید نداریم، اما در عمل تقلید دارند و یکسری علمای مخصوص خود دارند، هر منطقه در داعش یک مفتی شهر دارد که درسهای اخلاقی و عقیدتی دارد و حتی مبلغشان به بسیاری از مناطق درگیر میروند و مسئول کار تبلیغی هستند.
*براساس آنچه ارائه کردید، گفتید داعش در کشورهای دیگر پخش میشوند، آیا به عربستان برنمیگردند؟
- خیلی بعید است، آمریکا خیلی حواسش به عربستان است، یک عبارتی آقای حسنین هیکل از دفتر خاطرات آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا نقل میکند: ما باید حکومتی مطابق نظر خودمان در مقدسترین نقطه برای مسلمانان درست کنیم، حکومتی که طرفدار خودمان داشته باشیم، بنابراین اگر آل سعود توانست این کار را انجام دهد، آلسعود، اما اگر نتوانست شخص دیگری باید متولی این حکومت شود.
به هیچوجه آمریکا نمیگذارد آن منطقه از دستش خارج شود، حتی اگر شده یک شورش ظاهری ایجاد کنند، آن حکومت را از دست آلسعود خارج کنند، ولی باز نمیگذارند از دست آمریکاییها خارج شود.
* خب! اتفاقاتی که در یمن رخ میدهد و قسمت جنوبی عربستان توسط الحوثیها گرفته شده است، به این پیشبینی شما خدشه وارد نمیکند؟!
- توجه داشته باشید که القاعده در یمن حضور داشتند، در آن حملهای که طرفداران حوثیها به کاخ رئیس جمهور یمن انجام دادند، جلسهای را بمباران کردند که 18 نفر از رؤسای القاعده یمن در آنجا کشته شدند، خب! مشخص است که عربستان با القاعده ارتباط دارند، قبلاً تظاهر نمیکردند، اما الان مجبور به تظاهر شدند.
نگرانی اصلی عربستان از نیروهای مقاومت و الحوثیها به همین خاطر است، چون میدانند داعشیها و القاعدهایها خطر بالقوهای برای آنها به وجود نمیآورند، وقتی دیدند یک قدرتی غیر از آنها در یمن دارد شکل میگیرد، نگران شدند، البته ورود عربستان به درگیری یمن علامت شکست عربستانیها است، وقتی به یمن فشار آوردند، روزهای اول جنگ با یکی از مسئولان حزبالله مصاحبه کردند، گفت: اگر اوضاع در یمن خیلی سخت شود، آن موقع ما وارد میشویم؛ یعنی هنوز نوبت ورود ایران نرسیده است.
الان عربستان مستقیماً به همراه نیروهایی از مصر، امارات و... وارد شده است، اما ایران به طور مستقیم وارد نشده است، مشخص است وضعیتی که عربستان با پول، تبلیغات و تروریستهای اجارهای داشت، آن دوران تقریباً تمام شده است و نیرو به آن مقدار ندارد -به همین دلیل ضعیف شدن عربستان را یکی از علامتهای پایان جنگ در سوریه و عراق میدانند- و یکی از اسبابی که باعث شده است آمریکاییها یک مقدار از داعش دست بکشند، دیدند که عربستان دیگر مثل قبل توان تأمین نیروهای خارجی را ندارد.
* اگر حوادث یمن و حضور نیروهای مقاومت در سوریه، عراق و جریان ضد وهابیت را ببینیم نمیتوان در آخر به آن پیشبینی شما رسید؟
- اینکه نمیشود، یک بحث است و اینکه آمریکاییها نمیگذارند یک بحث دیگر. هر جبههای دارد تمام تلاشش را میکند، آمریکاییها تمام تلاششان را برای حفظ آن منطقه دارند انجام میدهند، ما هم تمام تلاشمان را برای مقابله با نیروهای آمریکایی انجام میدهیم، حالا کدام دسته پیروز میشود به مقدرات الهی و تلاشی است که انجام میشود بستگی دارد.
*در نتیجه آینده داعش و القاعده را چگونه میبینید؟
- آقای سید حسن نصرالله در روزهای اخیر سخنرانی کرد و گفت: جنگ نهایی ما و پیروزی نهایی ما نزدیک است، بیشک داعش تا چند ماه آینده با توجه به وضعیت فعلی که دارد از بین خواهد رفت، اما القاعدهای که مادر اساسی داعش است و گروههای دیگری که بدون تبلیغات و به صورت چراغ خاموش یا آرامتر مشغول کار هستند، است، آنها باقی خواهند ماند. چون جنایات آنها کمتر در رسانه پخش شده است، میتوانند کار خودشان را بیسروصدا انجام دهند و از آنجایی که داعش از لحاظ تبلیغاتی بزرگ شده بود، باید از بین میرفت و راهی برای بقا نداشت، اما بقیه گروهها در منطقه باقی خواهند ماند.
انتهای پیام/ک
http://fna.ir/26XS99ویدیو مرتبط :
خبر فوری.داعش از نسل آینده خودش رو نمایی کرد