محبوب
2 دقیقه پیش | امیت سرکیسیان، اولین شهید مدافع حرم ارامنه! / شایعه 0506این تصویر جعلی است و عکس اصلی مربوط به شهید مدافع حرم هادی شجاع در مشهد می باشدمتن و پاسخ شایعه |
2 دقیقه پیش | وقتی موبایل برای سلامت شما مفید می شود!!جریان سریع امور در دنیای امروز به حواسپرتی بیشتر و نداشتن وقتی برای آسودگی انجامیده است. در چنین شرایطی نیازهای بدن به آسانی فراموش میشود. خوشبختانه همان وسایلی که ... |
برخورد دنیا با اهل دنیا چگونه است؟!
حکایتی منتخب و برگزیده، درسی عبرت آموز و بسیارخواندنی
شخصى با حضرت عیسى (علیه السلام) همسفر شد تا به كنار آبى رسیدند سه قرص نان داشتند دو تاى آن را با هم خوردند و یكى دیگر را در آن محل گذاردند و براى خوردن آب بر سر نهر رفتند بعد از ساعتى حضرت سراغ آن گرده نان را گرفتند، گفت: اطلاعى ندارم پس هر دو از آنجا راه افتادند رفتند، اتفاقا آهویى با دو بچه آهو به نظر حضرت عیسى (علیه السلام) در آمدند آن حضرت یكى از آن دو آهوى بچه را طلبید به فرمان حق تعالى آن آهو اجابت كرد به خدمت حضرت آمد آن حضرت آن را ذبح نمودند و كباب و بریان كردند به اتفاق رفیق میل كردند.
بعد از آن، حضرت خطاب به آن آهو بره كشته شده كردند و فرمودند: قم باذن الله، بلند شو به اذن خدا آهو بره زنده شد و رفت.
حضرت با رفیق خود راهى شدند بعد حضرت فرمود: بحق آن خدایى كه این آیه بزرگ را به تو نشان داد بگو كه آن قرص نان را كه برداشت گفت: نمىدانم (انسان گرفتار دنیا است و مال دنیا، ببینید این شخص چقدر و چند دفعه دروغ بگوید شاید به دنیا برسد) خلاصه پس از آن دوباره راهى شدند رسیدند به روى آب روان و یا رودخانه حضرت عیسى (علیه السلام) دست آن رفیق را گرفت به روى آب روان گشتند.
چون از آن آب گذشتند حضرت فرمود: از تو سوال مىكنم بحق آن خدایى كه این معجزه را به تو نشان داد آن گرده نان را كه برداشت، باز گفت: نمىدانم و خبر ندارم، از آنجا نیز عبور كردند در بیابان نشستند حضرت عیسى پاره خاك فراهم فرمود و امر كرد: كن ذهبا باذن الله یعنى: طلا بشوید به اذن خداوند تعالى، آن خاك و ریگ به فرمان الهى طلا گردید، آن حضرت آن طلا را سه قسمت فرمود، یك قسمت را خودش برداشت، قسمت دیگر را به رفیق داد، قسمت سوم را فرمود براى كسى گذاشتم كه آن گرده نان را برداشته باشد.
مریض حریص گفت: من برداشتم، حضرت عیسى وقتى این جریان را دیدند هر سه قسمت را به او دادند و از او جدا شدند آن مرد با آن سه قسمت طلا در بیابان ماند كه دو نفر دیگر به او رسیدند و به طمع آن مال خطیر به دنبال او افتادند و قصد كشتن او را نمودند ناچار زبان ملایمت گشودند و گفتند: این سه قطعه طلا را تقسیم مىكنیم هر كدام یك قطعه برداشتند.
چون به منزل رسیدند، یكى از رفقا را براى خرید نان به قریه نزدیك فرستادند رفیقى كه براى تهیه نان رفته بود با خود فكر كرد كه طعام را با زهر مسموم كند و به خورد دو رفیق خود بدهد و هر سه قطعه طلا را تصرف نماید و همین عمل را انجام داد.
اتفاقا آن دو رفیق هم در بیابان نقشه قتل او را طرح كردند كه وقتى آمد او را بكشند و تمام طلاها را تصرف كنند، چون آن رفیق، آن دو نفر آمد او را كشتند سپس بدون اطلاع از جریان طعام مسموم، از آن طعام خوردند و هر دو مسموم شدند و مردند و آن سه قطعه طلا و سه جنازه كشته شده در بیابان افتاده بود.
بار دیگر حضرت عیسى (علیه السلام) با حواریین از آن طرف عبورشانافتاد و آن سه قطعه طلا و سه جنازه را ملاحظه كردند حضرت عیسى صورت بطرف اصحاب خود كرد و حكایت آنها را نقل فرمود، بعد از آن فرمودند: هذه الدنیا فاحذروها، یعنى این است دنیا پس دورى كنید از آن دنیا و دل به آن نبندید كه نتیجه بعدى گرفتارى است كه ملاحظه فرمودید، كه دل بستن به دنیا چه عاقبت بدى بوجود آورد .
ویدیو مرتبط :
حاج محمد کمیل دنیا دنیا دنیا یه شاه اونم ثارالله