حکایت/ مگس و پادشاه


  X  

تاریخ خبر : سه‌شنبه 1394.08.26 - 15:23

حکایت/ مگس و پادشاه

خراسان/ غلامی کنار پادشاهی نشسته بود. پادشاه خوابش می آمد، اما هرگاه چشمان خود را می بست تا بخوابد، مگسی بر گونه او می نشست و پادشاه محکم به صورت خود می زد تا مگس را دور کند. مدتی گذشت، پادشاه از غلامش پرسید: «اگر گفتی چرا خداوند مگس را آفریده است؟» غلام گفت:«خداوند مگس را آفریده تا قدرتمندان بدانند بعضی وقت ها زورشان حتی به یک مگس هم نمی رسد.»
جوامع الحکایات

نظر شما


ویدیو مرتبط :
حکایت زاهد و پادشاه