کارگردان فیلم «ناهید»: فیلمسازی حرفه‌ای دشوار است و زن و مرد هم نمی‌شناسد


کارگردان فیلم «ناهید»: فیلمسازی حرفه‌ای دشوار است و زن و مرد هم نمی‌شناسداعتماد/ آیدا پناهنده، فیلمساز زن سینمای ایران، سال گذشته با فیلم «ناهید» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت. البته نخستین فیلم این کارگردان سینما خیلی نظر داوران را در این بخش جلب نکرد و حتی در بین منتقدان هم مورد توجه نبود. اما برخلاف آنچه برآیند جشنواره بود، نخستین فیلم بلند سینمایی پناهنده توانست حضورهای بین‌المللی موفقی داشته باشد. از جمله جشنواره کن که اتفاقا جایزه هم گرفت. البته آیدا پناهنده پیش از این با فیلم‌های تلویزیونی موفقی همچون «قصه داوود و قمری» خوش درخشید و حتی جوایز متعددی را گرفت. «ناهید» پس از اکران‌های موفق جهانی، این روزها اکران عمومی شده است و این پیش‌بینی وجود داشت که با وجود تمامی این موفقیت‌ها ما شاهد فروش خوبی درگیشه باشیم چرا که در کنار این اخبار، «ناهید» فیلم پربازیگری است که می‌تواند جذابیت‌هایی برای مخاطب داشته باشد. به بهانه اکران این فیلم با پناهنده درباره شرایط فیلمسازی بانوان در سینمای ایران، ویژگی‌های فیلمنامه، انتخاب بازیگران، شخصیت‌پردازی قصه و المان‌هایی که باعث موفقیت فیلم در جشنواره‌های خارجی شد، گفت‌وگو کردیم.
شما را پیش از این در ساخت فیلم‌های ‌کوتاه و تلویزیونی متعددی می‌شناختم که اتفاقا برای آن آثار هم جوایزی را دریافت کردید. اما در هر حال بیشتر فیلمسازانی که در عرصه ساخت آثار کوتاه فعالیت می‌کنند، روزی قدم به سینمای حرفه‌ای می‌گذارند با تجربه‌های موفقی که داشته‌اند. شما هم در هر حال همین مسیر را طی کرده‌اید. اما شما در فیلم اول‌تان سراغ یک قصه با محوریت زنان رفته‌اید. چقدر پرداختن به این سوژه از تجربه‌های قبلی شما از حوزه‌ فیلم کوتاه می‌آید یا چقدر دغدغه شخصی‌تان است.
تقریبا شخصیت‌های اصلی اکثر فیلم‌های کوتاه من، زن‌ها بوده‌اند. خیلی هم دور از ذهن نیست وقتی بخواهید از تجربه‌های‌تان بگویید، از خودتان و زندگی‌تان شروع کنید که آن هم البته با جنسیت تان پیوند نزدیکی دارد. اما قرار هم نیست چون من زن هستم، تمام فیلم‌هایم درباره زن‌ها باشد. هر سه فیلم تلویزیونی من «قصه داوود و قمری»، «آبروی از دست رفته آقای صادقی» و «از جنوب شرقی» که تجربه‌های موفقی هم بودند، درباره مردها و دنیای مردانه هستند و زن‌ها در آن حضوری کمرنگ دارند و در فیلم «از جنوب شرقی» تقریبا غایب هستند. من ‌در فیلم‌هایم به سراغ زن‌ها و مردها، به یک اندازه رفته‌ام و از این به بعد هم احتمالا به همین صورت خواهد بود.
نسل جدیدی از زنان سینمای ایران پا به عرصه فیلمسازی گذاشته‌اند که نگاه تازه‌ای دارند. سینمای ایران طی تمام این سال‌های بعد از انقلاب به تعداد انگشت‌های یک دست پذیرای حضور زنان فیلمساز بود. البته طی این سال‌ها کارگردانان دیگری هم پا به عرصه گذاشتند که هرگز نتوانستند فیلم دوم خود را بسازند. اما نسل شما گویا تصمیم دارد که این مسیر را با تمام سختی‌ها پشت سر بگذارد.
فکر کنم تعداد زنان فیلمساز ما از بعد انقلاب تا این لحظه، چندین برابر انگشتان یک دست باشند! لطفا فیلمسازان زن بسیار خوب‌مان را در عرصه سینمای مستند، کوتاه و انیمیشن فراموش نکنید. اینها آثار بسیار مهم و تاثیرگذاری ساخته‌اند که درخور توجه هستند. سینما، فقط سینمای بلند داستانی نیست. از طرفی دیگر، در کنار زنانی که تا این لحظه فقط یک فیلم در کارنامه دارند، می‌توان به تعدادی بیشتر فیلمساز مرد هم اشاره کرد. بهتر است مسائل را از وجوه مختلف دید و تحلیل کرد. به هر حال فیلمسازی، کاری سخت و طاقت‌فرساست. ناکامان نسل‌های پیش از ما هم چه بسا تصمیم‌های محکم و قاطعی برای ادامه راه فیلمسازی‌شان داشته‌اند اما همیشه موانعی هست که بزرگ‌تر و قاطع‌تر از تصمیم‌های ما است.
می‌دانم که فیلمسازی برای زنان کار بسیار دشواری است و عملا حوزه کارگردانی را جزو مشاغل سخت سینما می‌دانند. قطعا شما هم برای ساخت فیلم اول‌تان دچار مشکلات زیادی شدید.
فیلمسازی حرفه‌ای دشوار است و زن و مرد هم نمی‌شناسد. در این حرفه فقط ‌باید «جان سخت» بود؛ بهتر است پای جنسیت را وسط نکشیم. طبعا من هم مانند دیگر فیلمسازان هم‌نسلم، آنهایی که در همین سال‌ها فیلم‌های اول‌شان را ساختند، رنج‌هایی کشیده‌ام اما این رنج‌ها ربطی به جنسیت من نداشته‌اند. شاید اتفاقا در برخی موارد، وقتی شما «زن» هستید، احترام بیشتری به شما بگذارند و بیشتر مراعات تان کنند. من در تمام سال‌های فیلمسازی‌ام، هرگز به دلیل جنسیتم، دچار مشکل نشده‌ام. تنها چیزی که بوده، همان مشکلات همیشگی است که در همه دنیا، در این حرفه، وجود دارد.
شما تلاش کردید در «ناهید» به مشکلات زنانی بپردازید که شاید دغدغه خیلی از زنانی باشد که از همسر خود جدا شده‌اند. اما این مشکلات برای زنانی که در کلانشهرهایی مثل تهران زندگی می‌کنند، نسبت به سال‌های گذشته کمرنگ‌تر شده است. اما قطعا همچنان در شهرهای کوچک وضعیت هنوز به همین شکل است. به همین دلیل فکر می‌کنم تصمیم گرفتید قصه ناهید را به خارج از تهران ببرید.
ممکن است تبریز و اصفهان و مشهد، در وجه کلانشهری‌شان، با تهران مشابه باشند اما به نظر من شیوه زندگی در آنها با تهران تفاوت‌های مهمی دارد. ما هنوز تاثیر عرف را در این شهرها، اگر توریست نباشیم، به خوبی احساس می‌کنیم. در همین تهران، می‌توانید سبک زندگی زنان را در برخی محله‌های خاص بررسی کنید و ببینید چندان تفاوتی با زندگی در یک شهر کوچک ندارد. درست است که مشکلات زن‌های ما، دچار تغییراتی شده اما وضعیت فرهنگی و اجتماعی ما به لحاظ ماهوی، تفاوت چندانی نکرده و شاید در برخی موارد، عقبگردهایی داشته‌ایم. اما به هر حال ما به لحاظ دراماتیک تصمیم گرفتیم داستان فیلم «ناهید» در شهری نه‌چندان بزرگ اتفاق بیفتد تا بتوانیم تقابل نیروهای مختلف را به دقت نشان بدهیم.
ناهید نماد زنانی است که با وجود تمام مشکلات می‌خواهند حق این را داشته باشند که برای آینده خود تصمیم بگیرند، اما جامعه همچنان سنتی رفتار می‌کند و این اجازه را از او سلب می‌کند؛ زنانی که برای نگه داشتن فرزند خود مجبورند روی آینده خود چشم‌پوشی کنند.
«ناهید» خودش بخشی از همین جامعه سنتی است. زنی است که محبت کافی ندیده و توانایی تربیت درست فرزندش را ندارد. در چنین شرایطی، همه آدم‌های این جامعه، فارغ از زن و مرد بودن‌شان، قربانی شرایط می‌شوند.
شخصیت ناهید در لحظاتی می‌تواند تمام احساسات مخاطب را برانگیخته کند و حتی حس دلسوزی و همراه شدن با مشکلاتش را. اما در لحظاتی هم می‌تواند به راحتی حس خشم به همراه داشته باشد. لحظاتی که او در بین تمام مشکلاتش فکر زرق و برق زندگی‌اش است با اینکه می‌داند به سختی پول در می‌آورد.
بله کاملا درست است. اینها تناقضاتی بود که در هنگام نوشتن فیلمنامه در ذهن داشتیم. «ناهید» زنی است که از طبقه اجتماعی‌ای که متعلق به آن است راضی نیست. این جور آدم‌ها، هر کاری برای تغییر در شرایط اجتماعی و اقتصادی‌شان انجام می‌دهند. حتی اگر ظاهری باشد. یعنی حتی اگر قدرت تغییر طبقه‌تان را ندارید، می‌توانید ادای آنهایی را که مرفه‌تر از شما هستند دربیاورید. این نوعی تفاخر توخالی است که ممکن است علاجی کوتاه‌مدت برای کمبودها باشد.
فکر نمی‌کنید شخصیت همسر اول ناهید با بازی نوید محمد‌زاده کمی اغراق شده است؛ مردی که یک خود ویرانگر است و با وجود تمام مشکلاتی که در زندگی‌اش دارد اما همچنان عاشق ناهید است و می‌خواهد بازگردد. در حالی که شخصیت بیرونی او نشانگر چیز دیگری است. چرا باید همسر اول او تا این حد سیاه و تیره باشد و اتفاقا دیگر مرد قصه تا این حد سفید و دلسوز. فکر نمی‌کنید نگاه‌تان کمی تک‌بعدی است.
مگر نمی‌شود مردی بزهکار، عاشق باشد؟! زندان‌های ما پر از مجرمان عاشق هستند. اتفاقا مردان یا زنانی که مطرود جامعه هستند، در خیلی از مواقع برای پر کردن خلأ‌های زندگی‌شان دنبال عشق می‌گردند؛ دنبال کسی که عمیقا دوست‌شان داشته باشد. اینها شخصیت‌هایی نابالغ دارند و دنبال شخصیت‌هایی والد می‌گردند. من «احمد» را اصلا منفی نمی‌بینم همان طور که «مسعود» را آدمی اینقدر مثبت که شما می‌گویید. هر دو ضعف‌ها و قوت‌های خودشان را دارند. «مسعود» شخصیتی بالغ دارد؛ پخته است و در عین حال دختر لوسش را در شرایط دشوار، به ناهید ترجیح می‌دهد. احمد هم به صورت نوسانی دچار آگاهی می‌شود و تصمیم‌هایی به ظاهر منطقی دارد. صحنه‌ای که با مادرش حرف می‌زند و ناهید را تبرئه می‌کند. یا صحنه درگیری با مسعود که اتفاقا به چاقوکشی ختم نمی‌شود و موارد دیگر در جزییات رفتاری مسعود و احمد هست که خاکستری بودن شخصیت‌ها را نشان می‌دهد.
ناهید مدام در تمام مدت فیلم دچار یک تردید و به نوعی بلاتکلیفی است. به نظر می‌رسد کارگردان و نویسنده هم همین تردید را درباره شخصیت ناهید دارند. این حس کاملا در فیلم حس می‌شود.
در یکی از پرسش‌های‌تان گفته بودید که ناهید گاهی مخاطب را دچار حس دلسوزی و گاهی دچار خشم می‌کند. این همان احساسی است که ما دنبالش بودیم. «تردید» با «بلاتکلیفی» تفاوت دارد. ناهید مردد هست، اما بلاتکلیف نیست. اتفاقا هر لحظه در حال چاره‌جویی است. در تمام فیلم دارد نقشه می‌کشد که مشکل جدیدش را چگونه حل کند. آدم بلاتکلیف، منفعل است. «ناهید» شخصیتی فعال دارد.
در برخی از نقدهای فیلم در نشریات خارجی ناهید را با جدایی نادر از سیمین مقایسه کرده‌اند خصوصا از جهت پرداختن به مشکلات طلاق. آیا خودتان هم به این موضوع فکر کردید. خصوصا این شایبه می‌تواند به خاطر حضور ساره بیات باشد.
فراموش نکنید که آخرین فیلم بسیار موفقی که در خارج از کشور به نمایش درآمد، فیلم «جدایی» بود. طبیعی است که وقتی فیلم اجتماعی دیگری بعد از آن فیلم، وارد عرصه بین‌المللی می‌شود، با «جدایی» مقایسه شود. این ممکن است برای فیلمی که بازیگرانی یکسر آماتور هم داشته باشد، اتفاق بیفتد. اما فراموش نکنید که «جدایی» را به فیلمی درباره مشکلات طلاق، تقلیل ندهید. موضوع آن فیلم چیزی فراتر از طلاق است، همان طور که «ناهید» در لایه‌های پنهانش درباره مساله دیگری است.
آیا برای انتخاب بازیگران اصلی زن و مرد قصه از زمان نگارش فیلمنامه این بازیگران را مدنظر داشتید.
برای برخی نقش‌ها بله و برخی دیگر هم خیر.
درباره انتخاب نوید محمد‌زاده گزینه دیگری هم داشتید. چون خیلی از جهت ظاهری با ساره بیات همخوانی ندارند.
به نظرم لزومی ندارد که زن و شوهرها به لحاظ ظاهری با هم «همخوانی» داشته باشند همان طور که گاهی در زندگی واقعی هم‌چنین نیست. همخوانی ظاهری که در اکثر مواقع شدنی نیست و همخوانی اخلاقی هم اگر در تمام ازدواج‌ها شدنی بود، آمار فروپاشی خانواده‌ها در طول تاریخ، این همه نمی‌بود! اما نکته‌ای که نباید فراموش کنیم این است که در دنیای درام «ناهید»، احمد و ناهیدی که در جوانی با هم ازدواج کرده‌اند تا پیش از بحرانی شدن مشکلات احمد، چه بسا ظاهری موردپسند برای هم داشته‌اند.
فیلمبرداری و نورپردازی یکی از ویژگی‌های مهم فیلم است که به‌شدت به کمک قصه آمده است. تیرگی‌ای که در تمام صحنه‌ها در نورپردازی دیده می‌شود، کاملا منطبق بر شرایطی است که ناهید می‌گذراند.
هوای ابری شهر، تجلی بخشی از شخصیت ناهید است؛ آن بخشی که بر دلهره‌های او، اضطراب‌ها و تنهایی‌اش اشاره دارد. از طرفی فضای ابری شهر، در تضاد با عشقی است که بین ناهید و مسعود، جریان دارد. در فضایی سرد و به ظاهر تهی، از عشق گفتن، به نظرم تضاد جالبی درست می‌کند که حضور عشق را موکد می‌کند. من این تضاد را دوست داشتم.
فکر می‌کنم ناهید امسال توانست، رکورد حضور‌های بین‌المللی را بشکند.
آماری از فیلم‌های دیگر ندارم اما شاید همین طور باشد. فکر می‌کنم تا حالا بیش از ٣٠ حضور بین‌المللی داشته‌ایم.
فکر می‌کنم حضور یک زن فیلمساز با توجه به قصه‌ای هم که شما برای ناهید انتخاب کرده بودید، می‌تواند دلیل بر دیده شدن فیلم در حضورهای بین‌المللی باشد. همان طور که در بالا اشاره کرده بودم، سال‌ها بود که زنان جوان فیلمساز با نگاه جدید از سینمای ایران در عرصه‌های جهانی حضور نداشتند.
می‌تواند یکی از دلایل باشد اما قطعا دلایل بسیار مهم دیگری هم وجود دارند. به طور مثال می‌توان موفقیت فیلم را در عرصه پخش و فروش بین‌المللی تحلیل کرد. این همه کمپانی اروپایی و آسیایی و امریکایی چرا باید بابت فیلمی که فقط یک فیلمساز زن آن را ساخته و در مورد یک زن هم هست (بدون صحنه‌های عاشقانه‌ای که در فرهنگ ما مجاز نیست) پول بدهند؟! برای مخاطب عادی سینما در کشورهای مختلف جهان چه اهمیتی دارد؟! بیش از ١٥ کشور جهان از آسیا، اروپا، امریکای جنوبی و شمالی، از فرهنگ‌های مختلف، این فیلم را خریده‌اند تا برای مخاطبان عادی به نمایش درآورند. یعنی «ناهید» اثری است که در چرخه صنعتی سینما، واجد ارزش سرمایه‌گذاری و سودآوری است؛ چون کمپانی‌های خصوصی از جیب‌شان پول خرج می‌کنند و روی هر فیلمی هم ریسک نمی‌کنند. از نظر آنها «ناهید» یک فیلم استاندارد است که قابلیت اکران را کشورهای دیگر دارد. یعنی علاوه بر قصه‌ای جذاب، به لحاظ اصول زیبایی‌شناسی و فنی، یعنی بازیگری، فیلمبرداری، تدوین، صدابرداری و صحنه‌آرایی از استانداردهای جهانی برای پخش گسترده برخوردار است. می‌خواهم بگویم بیش از حضور موفق در جشنواره‌های خارجی، اکران «ناهید» در سینماهای کشورهای مختلف جهان است که موفقیت بزرگ‌تری برای «ناهید» و سینمای ما، محسوب می‌شود. از طرفی، خیلی از مردم دنیا، با همین مسائل و مشکلاتی که ناهید در فیلم دارد، درگیرند.
چقدر جایزه کن به دیده شدن بیشتر فیلم کمک کرد.
حضور در فستیوال کن، به دلایل بسیار زیادی اهمیت دارد. یکی از مهم‌ترین این مسائل برای همه فیلم‌ها، ورود به یک چرخه عرضه بین‌المللی است. یعنی وقتی فیلمی در فستیوال کن حاضر شد، این مساله برای حضور آتی آن فیلم در فستیوال‌های دیگر موثر خواهد بود.
با وجود اینکه قصه کاملا ایرانی و منطبق با شرایط فرهنگی و سنتی جامعه است، در نمایش‌های بین‌المللی مخاطبان هم با این شخصیت ارتباط برقرار می‌کردند یا این همذات‌پنداری فقط برای مخاطبان ایرانی شکل می‌گرفت.
یک فیلم ایرانی فقط وقتی می‌تواند (به معنای درست و دقیق) «بین‌المللی» باشد، که کاملا «ایرانی» باشد. این نظر من است. اینچنین نیست که اگر شما فیلمی با عناصر و نشانه‌های فرهنگی‌تان بسازید، ملل دیگر، درکش نکنند. کاملا برعکس. مردم جهان تشنه دیدن و شنیدن آثار هنری- فرهنگی متفاوت هستند. سینما، زبانی بین‌المللی است و اگر قادر باشید اثرتان را با زبان سینما بیان کنید، از آن استقبال خواهد شد. از طرفی، قصه «ناهید» و مسائلش، خاص کشور ما نیست. من با زن‌ها و مردهایی در کشورهای مختلف حرف زدم که مشکلات حضانت و طلاق را با همسران‌شان داشتند. آنها «ناهید» را دوست دارند چون بخشی از خودشان و زندگی‌شان را در این فیلم پیدا می‌کنند.
برش ١
اما قرار هم نیست چون من زن هستم، تمام فیلم هایم درباره زن‌ها باشد. هر سه فیلم تلویزیونی من «قصه داوود و قمری»، «آبروی از دست رفته آقای صادقی» و «از جنوب شرقی» که تجربه‌های موفقی هم بودند، درباره مردها و دنیای مردانه هستند و زن‌ها در آن حضوری کمرنگ دارند و در فیلم «از جنوب شرقی» تقریبا غایب هستند.
فکر کنم تعداد زنان فیلمساز ما از بعد انقلاب تا این لحظه، چندین برابر انگشتان یک دست باشند! لطفا فیلمسازان زن بسیار خوب‌مان را در عرصه سینمای مستند، کوتاه و انیمیشن فراموش نکنید. اینها آثار بسیار مهم و تاثیرگذاری ساخته‌اند که درخور توجه هستند. سینما، فقط سینمای بلند داستانی نیست.
برش ٢
در این حرفه فقط ‌باید «جان سخت» بود؛ بهتر است پای جنسیت را وسط نکشیم. طبعا من هم مانند دیگر فیلمسازان هم‌نسلم، آنهایی که در همین سال‌ها فیلم‌های اول‌شان را ساختند، رنج‌هایی کشیده‌ام اما این رنج‌ها ربطی به جنسیت من نداشته‌اند. شاید اتفاقا در برخی موارد، وقتی شما «زن» هستید، احترام بیشتری به شما بگذارند و بیشتر مراعات‌تان کنند.
مشکلات زن‌های ما، دچار تغییراتی شده اما وضعیت فرهنگی و اجتماعی ما به لحاظ ماهوی، تفاوت چندانی نکرده و شاید در برخی موارد، عقبگردهایی داشته‌ایم. اما به هر حال ما به لحاظ دراماتیک تصمیم گرفتیم داستان فیلم «ناهید» در شهری نه‌چندان بزرگ اتفاق بیفتد تا بتوانیم تقابل نیروهای مختلف را به دقت نشان بدهیم.




منبع: اعتماد اعتماد


ویدیو مرتبط :
پاورلیفتینگ زن و مرد نمی شناسد