نقدی بر  سریال «نفس گرم»؛ آدم هایی افسرده در انتظار مرهم


نقدی بر  سریال «نفس گرم»؛ آدم هایی افسرده در انتظار مرهم

خراسان/ محمد مهدی عسگر پورکارگردان نام آشنای سینما و تلویزیون در کارنامه سینمایی اش کارگردانی فیلم هایی چون «قدمگاه»، «اقلیما» و «مهمان داریم» را به ثبت رسانده است . وی پس از سریال های «گل های گرمسیری»، « جراحت» و« شیدایی »امسال با جدیدترین ساخته تلویزیونی اش «نفس گرم» میهمان شبکه اول سیما شد. وی در این سریال نگاهی جدید و متفاوت به مراودات خانوادگی دارد و آن را از دریچه دینمداری به نمایش و قضاوت مخاطب می گذارد. این ملودرام اجتماعی روایتگر داستان زندگی زنی با اعتقادات بالای مذهبی است که در مقطعی از زندگی مشترک، اتفاقاتی برایش رخ می دهد که مسیر زندگی و اعتقاداتش را به نوعی تحت تاثیر قرار می دهد.
یک زندگی به ظاهر پرآرامش
«نفس گرم» با وجود برخی امتیازات به سبب کاستی های فراوان نتوانست منتقدان پیگیر آثار عسگرپور را متقاعد کند و در کارنامه وی اثری متوسط است. از آن جا که محوریت «نفس گرم »را زنان شکل می دهند می توان این کار را اثری زنانه به شمار آورد.
مخاطب در طول داستان با دلمشغولی های مختلف زنان جامعه مواجه می شود که هر کدام به نوعی به نجات زندگی شان می اندیشند. عسگرپور به جز فیلم «مهمان داریم» در همه مجموعه ها و فیلم هایش «خیانت» رادستمایه قرار داده است.
سیر تحول آدم های داستان سریال از یک زندگی به ظاهر پرآرامش و تا حدی کلیشه ای با بیانی شعاری پررنگ تر می شود واز« ملیحه» به عنوان شخصیت اصلی داستان اعمالی سر می زند که با آموزه های دینی وی که آن ها را به دیگران نیز سفارش می کندتضاد دارد.
این در حالی است که مخاطب «نفس گرم» بی شک می داند اگرفردی می خواهد در باره ارتقای شخصی و معنوی آدم ها با آن ها سخن بگوید بر اساس باور های دینی باید نخست از خودش آغاز کند.
اما ملیحه این مسیر را نمی رود ودر سطح می ماند و تحول وی باور پذیر نیست  حتی در یک پایان بندی بسیار کلیشه ای و تصنعی.
رفتاری عجیب و آرمان گرایانه
«نفس گرم» از زاویه دینی به مسائل زندگی پرداخته و سعی دارد راه حلی منطقی برای مخاطب در بزنگاه حوادث مطرح کند امامشکل اصلی سریال این است که رفتار ملیحه به عنوان شخصیت اصلی داستان و پیش برنده روایت باور پذیر نیست. زنی که تلاش دارد دروغ نگوید واز وقت خود برای کمک به دیگران مایه می گذاردوسعی دارد با کلامش به دیگران آرامش دهد. در حالی که این ویژگی ها نزد مخاطب اغراق آمیز است و چنین رفتاری در شرایط کنونی جامعه عجیب ، کمال گرایانه و اغراق آمیز است . همه آدم های «نفس گرم» همانند سریال های پیشین عسگرپور افسرده و اندوهگین و به مصیبت هایی دچار ند وقرار است دین و باور های دینی مرهمی بر زخم ها و رنج های آن ها باشد. « نفس گرم» با الگوبرداری از سریال «پرده نشین» به ورطه تقلید و مشابه سازی افتاد. مرجانه گلچین با بازی در نقش ملیحه وخانم جلسه ای «نفس گرم» جایگزین فرهاد آئیش شد ه که اتفاقا هر دو بازیگر بیشتر در نقش های کمدی در خاطر تماشاگر و منتقد مانده اند. متاسفانه ریتم کند« نفس گرم» کسالت بار به نظر می رسد و موقعیت داستانی آن شکل نگرفته و خرده روایت های کافی برای پیشبرد داستان ندارد. پاشنه آشیل «نفس گرم» بازی های بد آن (به جز رویا تیموریان، لیندا کیانی و حامد کمیلی) است و تلاش مرجانه گلچین برای ایفای نقشی متفاوت که او را ذوق زده کرده بود و مدام در گفت و گو با نشریات و رسانه ها خبر می داد که نقطه عطف کارنامه بازیگری اش با نقش آفرینی در این سریال رقم خورده است به بار ننشسته وکارگردان نتوانسته است او را از ورطه کلیشه بیرون کشد و مخاطب نیزنتوانست ملیحه را باور کند و او را بپذیرد. چرا که شخصیتی کاملاً سفید دارد. انگار فرشته ای است که فقط برای کمک به دیگران پا به زمین گذاشته وچاره همه مشکلات را می داند و برای حل آن ها پیشقدم می شود.
آغازی تلخ وپایانی کلیشه ای
مشکلات فیلم نامه بر کل سریال «نفس گرم»سایه انداخته است. شاید تحقیقات بیشتر مذهبی ، فیلم نامه را تا حدی نجات می داد . سریال دنیای مشخص خود را تعریف می کندو همه جامعه ما را دربرنمی گیرد. روایت به گونه ای پیش می رود که مسائل بعضی شخصیت ها با هم تداخل پیدا می کند. مخاطب در این که دغدغه کارگردان چیست سرگردان است: قصاص ، مشکلات خانوادگی ، پنهان کاری، طلاق، مبلغان مذهبی، چند همسری ، خیانت یا. . . . ؟ «نفس گرم» در مورد این موضوعات چه چیزی را گوشزد می کندومحتوای اثر قراراست بیننده را به کجا برساند؟ سریال با داستانی تلخ آغاز می شود، همسر مرجانه گلچین(ملیحه) تصادف و همسر دیگری هم پنهانی اختیار کرده است پسرش نیز دچار مشکل شده و همسرش را از دست داده است، رویا تیموریان بدبین است و دخترش را از دست داده و تصور خوبی نسبت به شرایط همسرش ندارد. فروغ بیکار است و برادر شوهری دارد که مزاحم زندگی اوست. لیندا کیانی، عاشقانه تا ازدواج رفته ولی خواستگارش به خاطر داشتن «ام اس» او را رها می کند و می رود. سیما تیرانداز که نهایت بدبختی است، آن قدر بدبخت و بیچاره است که همه بدبخت های دیگر سریال پیش او خوشبخت محسوب می شوند. عسگرپور برخلاف سریال های پیشینش نتوانست انتظار منتقدان و مخاطبان حرفه ای را بر آورده کند. فیلم نامه ای نه چندان منسجم، بازی های اغراق آمیز، شخصیت پردازی های ضعیف ، پایان بندی خوش و تصنعی و داستانی تکراری و کلیشه ای، «نفس گرم» را در کارنامه اش به عنوان اثری متوسط ثبت کرد. اگر کارگردانی «نفس گرم » را بتوان انتخاب اشتباه عسگرپور پنداشت در این صورت می توان اندکی از دلخوری به خاطر کارگردانی چنین سریالی کاست و به او امید بست.

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar


ویدیو مرتبط :
تیتراژ سریال نفس گرم