داستان های واقعی/ کینه بعثی ها نسبت به بسیجی ها


داستان های واقعی/ کینه بعثی ها نسبت به بسیجی ها

آزادگان دفاع مقدس/ در اسارت وحدت بین اسارت بسیار خوب و رابطه ها صمیمی بود بچه ها همواره مشغول نماز جماعت و قرآن خواندن و یا نماز شب و دعا کردن بودند. ما از وجود روحانیون در میان خود بسیار بهره می بردیم اما اگر عراقی ها می فهمیدند در بین ما روحانی وجود دارد ایشان را از ما جدا می کردند و برخورد بسیار بدی با آن ها داشتند.
اگر کسی بیمار می شد درمان وجود نداشت به جز یک قرص مسکن آن هم توسط دکترهای ایرانی که در آن جا اسیر بودند. خیلی از بچه ها به علت کمبود دارو و یا نیاز به یک عمل ساده و کمبود امکانات شهید می شدند.
یک بار مدت ۵ روز پای بنده که زخم بسیار شدیدی داشت و کرم زده بود توسط دکتری به نام ابوفاضل بررسی شد و کرم های پای من را دید بسیار ناراحت شد و گفت: درست است که این ها اسیر هستند و دشمن، ولی همه ی ما انسان هستیم و در زمانی سوگند یاد کردیم.
در هنگام بازجویی می گفتند که سرباز و ارتشی وظیفه دارند در جنگ شرکت کنند ولی بسیجی یا پاسدار چرا در جنگ شرکت می کنند خلاف قانون است! بدین خاطر آنها را بیشتر اذیت و شکنجه کردند.

قدرت الله دادگری چهار گود
تاریخ و محل تولد:۱۳۳۷ کهگیلویه(چهار گود)
مدت حضور در جبهه:۵ ماه
مدت اسارت:۳ سال
تاریخ و محل اسارت:۹/۸/۶۱ اردوگاه عنبور
تاریخ آزادی از اسارت:۱۲/۴/۶۴

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar


ویدیو مرتبط :
بسیجی الکی | بسیجی واقعی