داستان های واقعی/ جاسوس عراقی ها در اردوگاه


  X  

تاریخ خبر : شنبه 1394.09.07 - 11:44

داستان های واقعی/ جاسوس عراقی ها در اردوگاه

آزادگان دفاع مقدس/ از مطالب شنیدنی در پادگان زبیر، وجود دو اسیر ایرانی بود که به عنوان مترجم مورد استفاده ی دشمن قرار گرفته بودند. ظاهراً آن دو نفر، تنها کسانی بودند که عضو ثابت این پادگان به حساب آمده و در گروه های مختلف اسرا که از این پادگان به اردوگاه های مختلف اعزام می شدند، آن ها را همراهی نکرده و همان جا نگه داشته می شدند.
یکی از آن ها به نام روح الله، کار ترجمه ی ترکی به عربی و دیگری اسیری خرمشهری که کار ترجمه ی فارسی به عربی را برای عراقی ها انجام می دادند. این دو تفاوت های فراوانی با هم داشتند.
اولی منبع روحیه به بچه ها در لحظات قبل و بعد از بازجویی و شکنجه بود و دومی از خانواده ای مرفه و ثروتمند خرمشهری بود و به خاطر جنگ منافع شان در خرمشهر به خطر افتاده بود. این ها را روح الله به بچه ها گفت.
***
روح الله علاوه بر این که به بچه ها توصیه می کرد از هیاهو و ضرب و شتم عراقی ها نترسند و ثابت قدم باشند، هشدار نیز می داد که مواظب حرکات فریبکارانه ی آن خرمشهری نیز باشند. او همچنین به ما گفت که او با طرح دوستی، اطلاعات شما را تخلیه کرده و در اختیار عراقی ها قرار می دهد.
روح الله همچنین در طول مسیری که اسیر را از سلول خود تا اتاق بازجویی همراهی می کرد، به او روحیه داده و تأکید می کرد که هرگز اطلاعات هرچند ناچیز را در اختیار دشمن قرار ندهید. چون آگاهی دشمن بر اطلاعات وسیع باعث می شود که برای ارائه ی اطلاعات بیش تر، شکنجه های بیشتر و متنوع تری دریافت کنید. همین موضوع خیلی به بچه ها کمک کرده بود.
راوی: آزاده فریدون بیاتی

نظر شما


ویدیو مرتبط :
وضع دشوار اردوگاه مسیحیان عراقی پناهجو در اربیل