«آرت‌فر» چرخه اقتصادی هنر را متحرک نگه می‌دارد


یک هنرمند و پژوهشگر گفت: بی‌ینال‌ها حرکت هنری را تضمین می‌کنند و رویداد‌هایی مانند «آرت‌فر» چرخه اقتصادی هنر را متحرک نگه می‌دارند.

بهرنگ صمدزادگان در گفت‌و‌گو با خبرنگار سرویس هنرهای تجسمی ایسنا، «آرت‌فر» را یک داد و ستد بین‌المللی دانست که دریچه را برای ورود به بازار بین‌المللی هنر باز می‌کند و ادامه داد: این رویداد در هنر مانند نمایشگاه‌های صنعتی است که نمایندگانی از صنایع ایران در نمایشگاه‌های خارجی شرکت می‌کنند و از کودک مدرسه‌ای تا تاجران هنر، از آن دیدن می‌کنند. پس از رفع تحریم‌ها نیز اختلاف قیمت‌های داخلی با بازارهای هنری استاندارد فعال در دنیا، کم می‌شود و قیمت‌های کاذب در بازارهای کاذب مانند «حراج کریستیز» پایین می‌آید، این موضوع می‌تواند تا حدی به وضعیت اقتصاد هنر ما کمک کند‌.

ممکن است در مقاطعی شکست بخوریم

او اظهار کرد: در بسیاری از آرت‌فرها اگر این امکان و عزمِ جزمِ آن وجود داشته باشد که گالری‌ها به‌طور مستمر در آن‌ها شرکت کنند، به‌طور مشخص و با احتمال خیلی زیاد در مقاطع اول و استانداردهای ابتدایی‌تر شکست می‌خوریم، زیرا الزاما حس تشخیص کیفیت برای بازار بین‌المللی در ایران، بین فروشندگان و حتی میان تولیدکنندگان ما وجود ندارد.

وی گفت: ما باید تا حدودی در فرهنگ جامعه هنری خود تجدید نظر کنیم، بویژه حالا که بهترین فرصت ایجاد شده و می‌توان گفت، تمام درهایی که از سال 85 روی ما بسته بوده، دوباره در حال باز شدن است. اگر زیرک باشیم، بهترین فرصت است تا بتوانیم یک حضور جدی در عرصه بین‌المللی داشته باشیم؛ اما همه‌ی این‌ها به شرایط داخلی‌مان بستگی دارد.

این هنرمند با بیان این‌که جهانی شدن، جنبه‌های مثبت و منفی دارد، بیان کرد: این‌ جنبه‌ها را ممکن است در سطوح آکادمیک نیاموخته باشیم، اما به‌محض تلاش برای ورود به بازار بین‌المللی، هر دو جنبه مثبت و منفی را یاد می‌گیریم. بخشی از وجوه منفی، میان‌برهای سفارشی است که بازار غیربومی یا همان بازار بین‌المللی به هنر می‌دهد، در واقع سفارش‌های ملی‌سازی و بومی‌سازی، پیروی از کلیشه‌های قومی هستند که اثر هنری را به سوغاتی‌های محلی تقلیل می‌دهند، حتی عده‌ای به نقد، این‌ها را هنر تزیینی می‌نامند، اما هنر تزیینی هم ذاتا وجه منفی ندارد، ولی کلیشه‌های تزیینی، وجوه منفی را به بار می‌آورند.

او اظهار کرد: بعد از آن هم توسط دلال‌های داخلی، هنر طوری تزریق می‌شود که هویت قومی - بومی اساسا به تعریف غلطی می‌رسد. کلیشه‌ها، بازارهای خارجی را روی بسیاری از هنرمندان یا جریان‌های هنری (که سعی می‌کنند گفتمان تولید کنند‌) می‌بندند، آن‌ها را پس می‌زنند و از بازار دور می‌کنند.

این پژوهشگر هنر با بیان این‌که جنبه مثبت جهانی‌ شدن در تفاوت کیفیت تولید و ایجاد اندیشه است، درباره تأثیر «آرت‌فر» در این زمینه گفت: استانداردها و سطوح کیفی اندیشیدن در طرح موضوع و تولید، قطعا از بازار بین‌المللی آموخته می‌شود. وقتی به یک «آرت‌فر» استاندارد می‌رویم، حتی اگر چشم بینایی نیز نداشته باشیم، بعد از یکی دو سال شکست خوردن، تفکر جهانی در زمینه هنر، به چشم‌مان خواهد آمد. فکر می‌کنم در منطقه ما، اتفاقی که در هنر کشور ترکیه می‌افتد، نسبت به آن چیزی که ممکن است در دبی دیده شود، به استانداردهای هنر متفکر بین‌المللی بسیار نزدیک‌تر است، البته دبی نیز در حال تغییر است.

حضور گالری‌ها در آرت‌فر به تبادل هنر کمک می‌کند

صمدزادگان همچنین معتقد است: شرکت کردن گالری‌های ایرانی در آرت‌فرهای دنیا موجب می‌شود گالری‌داران خارجی تلاش بیشتری برای برگزاری نمایشگاه آثار هنرمندان ایرانی انجام دهند و هنرمندان غیرایرانی نیز به ارائه آثارشان در گالری‌های ایرانی، تمایل پیدا کنند؛ اما همه‌ی این‌ها مشروط به سطح استانداردی است که از خودمان ارائه می‌کنیم. من از نزدیک شاهد چنین تأثیراتی بوده‌ام و مطمئنم این اتفاق‌ها رخ می‌دهد.

این نقاش بیان کرد: اگر استانداردهای ما در ایران بالا باشد، صد درصد همکاری‌هایی در سطح بین‌المللی شکل می‌گیرد. بسیاری از گالری‌های خارجی و از آن مهم‌تر موزه‌های دنیا، با توجه به تعداد محدود گالری‌های ایرانی شرکت‌کننده در آرت‌فرها، به همکاری با ایران تمایل دارند.

دخل‌وخرج جور درنمی‌آید

صمدزادگان آرت‌فر و شرکت در آن را مهم دانست و درباره شرکت نکردن گالری‌دارهای ایرانی به‌طور مستمر در این‌گونه رویداد‌ها، گفت: ممکن است محدودیت‌هایی در این زمینه وجود داشته باشد. همه‌ی گالری‌های ما الزاما در مارکتینگ بین‌المللی موفق نیستند، شاید بتوانیم بگوییم فقط چهار گالری در ایران وجود دارند که می‌دانند چگونه مارکتینگ جهانی انجام دهند؛ یکی از آن‌ها به واسط داشتن شعبه‌ای در خارج از کشور می‌تواند در آرت‌فرهای استانداردتر شرکت کند و سه گالری دیگر، به‌دلیل داشتن روابطی، قادر به انجام این کار هستند.

او ادامه داد: بخش دیگر موضوع شرکت در آرت‌فر، به دخل و خرج مربوط است؛ شرکت کردن در چنین رویدادهایی که تمام هزینه‌های آن با دلار محاسبه می‌شود، برای ما گران است. از سویی، گالری‌های درجه یک دنیا‌، بودجه‌ و درآمدشان در سطح استاندارد است که می‌توانند بخشی از آن را خرج آرت‌فر کنند. همچنین گالری‌هایی که در آرت‌فرها شرکت می‌کنند، تضمینی در زمینه میزان فروش ندارند. هزینه اجاره غرفه نیز گران است و فکر می‌کنم رقم آن از 20 هزار دلار شروع می‌شود، از طرف دیگر هزینه حمل‌ونقل و بیمه آثار نیز مطرح است.

این هنرمند بیان کرد: در چند سال اخیر، ما الزاما عضو آن بازار نبودیم، بسیاری از گالری‌هایی که در آرت‌فرها غرفه داشتند، احساس کردند که آثار را به همان کلکسیونر یا کسی می‌فروشند که در ایران هم از او خرید می‌کند، پس فکر کردند برای‌شان صرف ندارد که هزینه حمل‌ونقل، انبار و غرفه بدهند.

او با بیان‌ این‌که نمی‌دانم در این زمینه تا به حال چقدر نتیجه مثبت گرفته شده‌ است‌، اظهار کرد: مسلما آرت‌فرهایی که گالری‌های ایرانی بیشتر در آن‌ها شرکت کرده‌اند، در استانبول و دبی بوده‌اند. اگر شرایط مالی مناسبی وجود داشته باشد تا در رویدادهایی استانداردتر و سطح بالاتر شرکت کنیم، وضعیت بهتر خواهد شد، زیرا در بازار دبی، نوع مارکتینگ، سلیقه، روابط و ... غیرسالم است و استانداردی که در یک آرت‌فر اروپایی دیده می‌شود، در آنجا نیست.

صمدزادگان همچنین گفت: سال‌هایی که ما با امکان رفتن به آرت‌فر آشنا شدیم، سال‌هایی بود که اقتصاد هنر در سطح بین‌المللی رونق خیلی خوبی نداشت و این امکان، فرصت رشد پیدا نکرده است. به‌عنوان مثال، در همین سال‌ها، یک آرت‌فر در برلین تعطیل شد و آرت‌فری در پاریس حداقل رکورد را در سال 2009 ثبت کرد.

این پژوهشگر هنر با بیان‌ این‌که بی‌ینال و آرت‌فر دو استاندارد مختلف را تعریف می‌کنند، گفت: استانداردهای اصلی قضیه برای کسانی که سیاست‌گذاری‌های خیلی کلانی در هنر انجام می‌ دهند، به این شکل است که هر دو را با هم دارند، یعنی بی‌ینال مهمی دارند که در آن برای هنر، خطی را تعریف می‌کنند و بعد همان را به بازار تبدیل می‌کنند و در آرت‌فر می‌فروشند، یعنی این دو توأم و مکمل یکدیگر هستند. اکسپو تقریبا همان آرت‌فر این بی‌ینال است که متفاوت است.

او ادامه داد: در آرت‌فر یا اکسپو، بازار مهم است و رقابت هنری‌ - اقتصادی انجام می‌شود؛ اما در بی‌ینال رقابت بیشتر در حوزه سیاست‌گزاری و هنر است، به‌عنوان مثال در یکی از بی‌ینال‌های ونیز، یک پرفورمنس جایزه اول بی‌ینال را برد و در کمال تعجب، گالری آن توانست پرفورمنس را در آرت‌فر بروکسل بفروشد. من نمی‌دانم این پرفورمنس چگونه فروخته شده، اما زمانی که جایزه بی‌ینال ونیز را گرفت، از نظر ارزش هنری اثری شد که خیلی از مجموعه‌دارهای بزرگ روی آن مانور دادند، به همین علت می‌توان آن را به یک بازار تبدیل کرد و در یک آرت‌فر فروخت.

جامعه هنری ما تحمل رأی مخالف را ندارد

این هنرمند با اعتقاد به این‌که ایران از خیلی نظرها، پتانسیل برگزاری آرت‌فر را دارد، بیان کرد: هنوز پتانسیل اخلاقی و حرفه‌ای این کار در کشور وجود ندارد که بخشی از آن، به اخلاق پذیرش شکست مربوط است. امکان دارد تصور کنیم به‌طور کامل پتانسیل هنری داریم، اما زمانی که اقدام به برگزاری رویدادی مانند آرت‌فر کنیم، قطعا در آن با شکست مواجه می‌شویم. با شناختی که من از جامعه هنری ایران دارم، ما اهل این نیستیم که بعد از هر شکست، دور یک میز بنشینیم و آسیب‌شناسی کنیم. سال‌هاست که ارگان‌ها، انجمن‌ها، موزه‌ها و گالری‌ها در جلسات مختلف سعی می‌کنند، دور یک میز بنشینند و درباره یک بی‌ینال تصمیم‌گیری کنند، اما نمی‌شود.

وی افزود: رقابت‌های ما معمولا با کینه آمیخته است. باید بزرگ شویم. من فکر می‌کنم با این حجم تولیدی که داریم، باید یک فکری جدی در این زمینه کنیم.

صمدزادگان با اشاره به این‌که پتانسیل اقتصادی آرت‌فر نیز در ایران موجود است، گفت: چند سال است تعدادی از گالری‌های‌مان برای فروش آثار هنری موفق بوده‌اند. مثلا «گالری‌ آران» به موزه «متروپولتین» نیویورک به‌صورت مداوم کار می‌فروشد.

او در پایان اضافه کرد: فضای هنر در کشور ما، دموکراتیک نیست و این دموکراتیک نبودن به کنترل دولتی برنمی‌گردد، جامعه هنری ما تحمل رأی مخالف را ندارد. اکنون نیز با وجود پتانسیل‌ها و بسترهای ایجادشده، باید قدم‌های حرفه‌ای‌تری برداریم.

انتهای پیام


ویدیو مرتبط :
چرخه اقتصادی Economic cycle