سلامت
2 دقیقه پیش | لیپوماتیکلیپوماتیک به عنوان یک روش مناسب برای لاغری موضعی شکم، پهلو، ران و اطراف ران ، ناحیه پشت، غبغب و بازو شناخته می شود ، لیپوماتیک در واقع یک دستگاه قدرتمند و هوشمند است که ... |
2 دقیقه پیش | با شجاعت پایان همکاری منفعلانه نظام پزشکی با وزارت بهداشت را اعلام کنیدسلامت نیوز:رییس نظام پزشکی مازندران با ارسال نامه ای به علیرضا زالی رئیس کل نظام پزشکی طرح تحول سلامت را همانند طرح مسکن مهر و پرداخت یارانه عمومی دانست و با تاکید بر ... |
ریشه های خشونت در مدرسه
سلامت نیوز: محمدرضا نیكنژاد ، عضو كانون صنفی معلمان طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت : آذرماه سال گذشته بود كه خبر كشته شدن یك دبیر فیزیك با چندین ضربه چاقوی دانشآموزش، فضای اجتماعی و رسانهای كشور را درنوردید و برای چندین هفته موجش آرام نگرفت.
روز یكم آذر سال ٩٣ دانشآموز سال اول دبیرستان حافظی بروجرد در دقیقههای پایانی وارد كلاس میشود. «محسن خشخاشی» كه یكی از خوشنامترین و باسوادترین دبیران شهر به شمار میآید، به او اجازه ورود نمیدهد.
دبیر گمان میكند كه دانشآموز دیر كرده و اكنون نیز بدون اجازه معاون میخواهد وارد كلاس شود. از او میخواهد كه از معاون نامهای بگیرد و بعد به كلاس برگردد.
دانشآموز - كه با پدرش آمده بود، پس از گفتوگو با معاون مدرسه و خط و نشانهای پدر به سبب نمرههای كم ناراحت است - عصبی میشود و چاقو را از جیب درمیآورد و پس از وارد كردن چند ضربه به معلم از دبیرستان میگریزد.
خشخاشی به علت شدت زخمها شب در بیمارستان درمیگذرد و دانشآموز پس از چند ماه در تهران و در حالی كه به علت درگیری خیابانی بازداشت شده بود، شناسایی و به جرم قتل به بروجرد منتقل میشود.
امروز پس از یك سال، یك جلسه دادگاه تشكیل شده است و هنوز پرونده در دست بررسی است و هیچ حكمی صادر نشده است. پس از كشته شدن خشخاشی در كلاس، تحلیل ها- حتی بدون انتشار دقیق خبر- انگشت اتهام را به سوی معلم نشانه رفت.
اینكه معلم دانشآموز را كتك زده و دانشآموز از خودش دفاع كرده و بچه را زیر مشت و لگد گرفته و... این سخنان در حالی منتشر شد كه هیچكدام به این نكته توجه نمیكردند كه این معلم است كه به خاك و خون كشیده شده و اكنون مقتول، خود، متهم به شمار میآید!
اما نگارنده كه در شش سال همكاری، خشخاشی را از نزدیك میشناخت او را یكی از آرامترین و مهربانترین دبیران شهر میدانست و هیچگاه باور كردنی نبود كه او به دانشآموزانش زور بگوید و نامهربانی كند، چه رسد به اینكه دست به تنبیه بدنی بزند.
مهمترین دستاورد خونِ بر زمین ریخته شده محسن خشخاشی این بود كه جامعه از دریچهای دیگر – یعنی خشونتزایی و خشونتپروری – ساختار آموزشی كشور را واكاوی كند.
گرچه خشونت در مدرسه ریشه نمیگیرد و دارای زمینههای ژرف و گسترده فرهنگی – اجتماعی است اما گمانی نیست كه این ویژگی زشت انسانی در مدرسه بازتولید میشود و میتواند در نهاد تكتك شهروندان آینده نهادینه شود.
این شرایط هنگامی نگرانكنندهتر میشود كه ساختار آموزشی نه تنها برای مبارزه با خشونت گرایی برنامهای ندارد بلكه خود نیز به خاطر ساختار ویژهاش بر آتش آن میدمد. از این روست كه شماری از فرهنگیان در روزهای گذشته با تهیه یك بیانیه به برخی از ریشههای خشونت در مدرسه پرداختهاند.
در بخشی از این بیانیه میخوانیم «خشونت در مدرسه اما، ریشههایی در خود آموزش و پرورش هم دارد. شمار بالای دانشآموزان كلاس، كمبود یا نبود مشاور پرورشی و مددكار اجتماعی كارآمد و كارشناس، فضای ناشاد مدرسهها، كمبود امكانات ورزشی، درسهای خستهكننده و حجم بالای آنها، نبود یا ضعف قانون و آیین نامههای حمایتی از حقوق معلم، كم اعتبار شدن جایگاه معلم و... (كه بخش بزرگی از اینها همان جلوههای خشونت پنهانی است كه نسبت به دانشآموزان و معلمان اعمال میشود) هنگامی كه با مشكلات گوناگون فرهنگی، اقتصادی و... جامعه گره میخورد نتیجهای جز تشدید خشونت و درگیری پدید نمیآورد.
سالهاست كه فرهنگیان از شرایط نامناسب آموزشی و كاری خود شكایت دارند و به روشهای گوناگون، فراهم آمدن شرایط یك آموزش و پرورش كیفی را خواستار شدهاند و میشوند. سالهاست كه فرهنگیان به فرادستان كشور هشدار میدهند كه آموزش و پرورش ایران، آسیب دیده و آسیبزاست و باید در اولویت برنامهریزیها و تصمیمگیریها بنشیند.
سالهاست كه فرهنگیان به كمتوجهیها و كماعتناییهایی كه به این نهاد مهم فرهنگی كشور میشود، انتقاد و اعتراض دارند.» این بیانیه پیشنهاد میدهد كه روز كشته شدن محسن خشخاشی از سوی آموزش و پرورش به عنوان «روز «نه» به خشونت در مدرسه» نامگذاری شده و در این روز توجه همه گروهها و طبقههای اجتماعی به سوی از میان بردن هر نوع خشونت در مدرسه و ساختار آموزشی متمركز شود.
آموزش و پرورش مدرن به سویی میرود كه افزون بر كمرنگ كردن رفتارهای خشونتزا میتواند زمینه پرورش شهروندان خشونت پرهیز و مدارمحور و اخلاقی را نیز فراهم كند. شرط داشتن چنین مدرسههایی ورود آموزشهای شهروندی و پیریزی رفتارهای اخلاقی در مدرسه و ساختار آموزشی است. اما آیا ساختار كنونی آموزش و پرورش چنین زمینههایی را دارد؟
آیا سمت و سوی سیاستگذاریها و تصمیم سازیهای آموزشی در راستای از میان برداشتن زمینههای خشونتزایی در مدرسه است؟ آیا گرفتاریهای روزمره و ژرف ساختار آموزشی مانند كمبود بودجه، پایین بودن كیفیت آموزشی، آموزشگریزی دانشآموزان، نزدیك ٦٥ درصد مدرسههای فرسوده، ٥٠٠٠ بخاری نفتی و... مسوولان آموزشی اجازه پرداختن به لایههای ژرفتر آموزش یعنی آموزشهای شهروندی و اخلاقی را میدهد؟ امید است پاسخ همه این پرسشها به زودی آری شود.
ویدیو مرتبط :
ریشه خشونت های امروزی