حکمت/ پندهای زیبای امام علی (ع)


حکمت/ پندهای زیبای امام علی (ع)جام نیوز/ امام علی (ع) در حکمت ۳۸۴ نهج البلاغه با بیان آیه : الرُّکُونُ إِلَى الدُّنْیَا مَعَ مَا تُعَایِنُ مِنْهَا جَهْلٌ، وَ التَّقْصِیرُ فِی حُسْنِ الْعَمَلِ إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَیْهِ غَبْنٌ، وَ الطُّمَأْنِینَةُ إِلَى کُلِّ أَحَد قَبْلَ الاِخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ می فرمایند: اعتماد به دنیا با وجود آنچه با چشم خود از (تحولات و دگرگونى‌هاى) آن مشاهده مى‌کنى جهل و نادانى است و کوتاهى در حُسن عمل با وجود اطمینان به پاداش (الهى) براى آن، غبن و خسارت است و اطمینان به هرکس قبل از آزمایش وامتحان او دلیل عجز و ناتوانى است.

امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اشاره به سه نکته مى کند که هرکدام حکمت مستقلى است، نخست مى فرماید: «اعتماد به دنیا با وجود آنچه با چشم خود از (تحولات و دگرگونى هاى) آن مشاهده مى کنى جهل و نادانى است»; (الرُّکُونُ إِلَى الدُّنْیَا مَعَ مَا تُعَایِنُ مِنْهَا جَهْلٌ). همه افراد، بدون استثنا یا در تواریخ خوانده اند و یا درباره پیشینیان شنیده اند و یا با چشم خود دیده اند که افراد قدرتمند یا ثروتمند و پرتوان ناگهان قدرت و ثروت و توان خود را از دست داده و به صورت فردى ضعیف و ناتوان درآمده اند.

یک روز امیر بود و فرداى آن اسیر است، یک روز جوانى نیرومند و فردا بیمار ناتوانى در بستر، یک روز ثروتمند و روز دیگر فقیرى نیازمند، با این تحولات سریع و دگرگونى هایى که در امور دنیا مى بینیم اگر به امکانات آن اعتماد کنیم آیا نشانه جهل و نادانى نیست؟ عاقل کسى است که دل به دنیا نبندد هر چند از امکانات فراوانى برخوردار باشد.

این گونه افراد آسوده زندگى مى کنند و آسوده از جهان مى روند و از تحولات و دگرگونى هاى دهر هرگز ناراحت نمى شوند،. در حالى که دلبستگان به دنیا با از دست دادن مقام یا مال و ثروت، چنان ناراحت مى شوند که گاه کارشان به جنون و دیوانگى مى کشد.

مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج البلاغه خود نقل مى کند که ابوالفتح ابن عمید از صاحب بن عباد نزد سلطان وقت، مؤیدالدولة، سعایت کرد تا او را از کار خود (وزیر مخصوص بودن) برکنار ساخت و خودش به تدبیر امور پرداخت همانگونه که براى رکن الدولة، پدر مؤیدالدولة تدبیر مى کرد، روزى ندیمان و دوستان خاص خود را دعوت کرد، مجلس عظیمى تشکیل داد و زینت آلات فراوان و ظروف طلا و نقره اى که از حد و حصر خارج بود حاضر ساخت و مشغول نوشیدن شراب شد و آن روز و آن شب مرتباً شراب مى خورد و به غلامان خود دستور داد که مجلس را به همان حال نگه دارید، چیزى از آن کم و زیاد نشود تا فردا نیز ادامه دهیم و به ندیمان و دوستان خاص خود گفت: فردا صبح نیز در این مجلس شرکت کنید.

سپس به اتاق خواب خود رفت و ندیمان به خانه هاى خود بازگشتند، سحرگاهان همان شب مؤیدالدولة دستور داد او را دستگیر کردند و کسى را به خانه اش فرستاد که آنچه در آن است گردآورى کرده بیاورد و صاحب بن عباد را به وزارت بازگرداند و ابن عمید همچنان در آن حال نکبت بود تا از دنیا رفت.

دومین نکته ای که امام(علیه السلام) به آن اشاره کرده، مى فرماید: «کوتاهى در حُسن عمل با وجود اطمینان به پاداش (الهى) براى آن، غبن و خسارت است»; (وَالتَّقْصِیرُ فِى حُسْنِ الْعَمَلِ إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَیهِ غَبْنٌ)، اشاره به این که اگر انسان شک در معاد و ثواب و عقاب داشته باشد کوتاهى او در انجام کارهاى نیک ممکن است قابل توجیه باشد اما افراد باایمان که معاد را باور کرده و به ثواب و جزاى الهى ایمان دارند آن هم ثواب هاى بسیار عظیمى که تناسبى با مقدار عمل انسان ها ندارد بلکه فقط مناسب فضل و الطاف الهى است اگر در انجام کارهاى نیک کوتاهى کنند به راستى عجیب است و این همان غبن و خسارتى است که انسان با دست خود بر خویشتن وارد مى کند.

حقیقت غبن آن است که انسان سرمایه اى را از دست دهد و نتواند معادل یا بیش از آن به دست آورد و نیز فرصت مناسبى براى به دست آوردن سود کلانى در اختیار او باشد اما فرصت را از دست دهد و آن سود را تحصیل نکند; این ها همه مصداق غبن است.

قرآن مجید روز قیامت را یوم التغابن نام نهاده، مى فرماید: «(یوْمَ یجْمَعُکُمْ لِیوْمِ الْجَمْعِ ذَلِکَ یوْمُ التَّغَابُنِ); این (رستاخیز عام) در زمانى خواهد بود که خداوند همه شما را در روز اجتماع گردآورى مى کند و آن روز، روز تغابن است، تغابن از باب تفاعل معمولا درمورد کارى گفته مى شود که دو جانبه باشد مانند تعارض و تزاحم و این معنى در قیامت صادق است زیرا همگى خود را مغبون مى بینند، مؤمنان به این دلیل که کارهاى نیک بیشترى انجام نداده اند و اى بسا کافران مانع بودند و کافران به این دلیل که هیچ اندوخته اى براى آن روز به دستشان نیامده و شاید مؤمنان را در خبررسانى مقصر مى پندارند.

از گفته بعضى از اهل لغت نیز استفاده مى شود که باب تفاعل همیشه به این معنا نیست و تغابن در آیه مزبور به معنى ظهور غبن است، آرى آن روز ظاهر مى شود که چه اشخاصى مغبون بوده اند و چه اشخاصى بهره کافى برده اند، سپس امام(علیه السلام) به سومین و آخرین نکته اشاره کرده، مى فرماید: «اطمینان به هرکس قبل از آزمایش و امتحان او دلیل عجز و ناتوانى است»; (وَالطُّمَأْنِینَةُ إِلَى کُلِّ أَحَد قَبْلَ الاِخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ)،با توجه به این که ابلیسِ آدم رو بسیار است پس به هر دستى نباید داد دست.

دوستان انسان در سرنوشت او تأثیر عمیقى دارند نباید هیچ کس را بدون امتحان به دوستى برگزید،سرمایه هایى را که خدا به انسان داده نمى توان در اختیار هرکس گذاشت، اى بسا انسانِ خائن و سارق باشد، باید افراد را کراراً آزمود و سپس به آن ها اطمینان کرد، این مطلب در عصر و زمان ما اهمیت بیشترى پیدا کرده چراکه ابلیسان آدم رو و منافقان ظاهرالصلاح و خائنان در لباس خادم فراوان شده اند، بنابراین تا اطمینان از طریق امتحان حاصل نشود اعتماد به آن ها نشانه عجز و ناتوانى است.

قابل توجه این که گاه انسان به کسى بعد از آزمایش هاى متعدد اعتماد مى کند ولى سرانجام، شخصِ فاسد و مفسدى از آب درمى آید، بنابراین چگونه مى توان بدون آزمایش به هر کسى اعتماد کرد و دین و دنیاى خود را به او سپرد؟ به گفته شاعر عرب: وَکُنتُ أرى أنَّ التّجارِبَ عُدّةٌ *** وَخانَتْ ثِقاةُ النّاسِ حِینَ التَّجارُبِ من چنین مى پنداشتم که تجربه و آزمایش، وسیله خوبى است ولى بعضى از افراد مورد اطمینان به هنگام تجربه ها (ى دشوار) خائن از آب درآمدند.

قابل توجه این که امام(علیه السلام) به سه پیامد منفى که مربوط به سه اشتباه است در این کلام حکیمانه اش اشاره کرده است: «جهل» و «غبن» و «عجز». نشانه جهل، تکیه کردن بر این دنیاى ناپایدار است و سبب غبن، کوتاهى در انجام کارهاى نیک است و نشانه عجز، اطمینان به افراد، قبل از اختبار و امتحان مى باشد.

مرحوم آمدى در غررالحکم روایات دیگرى از امام(علیه السلام) نقل کرده که هماهنگ با جمله اخیر آن حضرت در حکمتِ مورد بحث است، ازجمله این که مى فرماید: «الطُّمأنِینَةُ على کُلِّ أحَد قَبْلِ اختِبار مِن قُصورِ العَقْلِ; اطمینان به هرکس پیش از آزمودن او نشانه کم عقلى است» و نیز مى فرماید: «قَدِّمِ الاختِبارَ فِى اتِّخاذِ الإخْوانِ فَإنّ الاختِبارَ مِعمارٌ یُفَرِّق بینَ الأخیارِ وَالأشجارِ; قبل از گزینش دوستان، آن ها را آزمایش کنید زیرا آزمایش، معمارى است که نیکان را از بدان جدا مى کند».

ممکن است سؤال شود که در اخبار متعدد اسلامى آمده است که به همه مسلمانان حُسن ظنّ داشته باشید و فعل آن ها را حمل بر صحت کنید آیا این روایات با آنچه در بالا آمد سازگار است؟ پاسخ این سؤال روشن است: ازنظر کلّى و به هنگام معاشرت با مردم باید فعل افراد را حمل بر صحت کرد اما اگر کسى بخواهد شریکى انتخاب کند یا دوستى برگزیند و سرمایه دین و دنیاى خود را در اختیار او بگذارد به یقین باید بعد از امتحان و اختبار باشد.

منبع: جام نیوز


ویدیو مرتبط :
موسسه حکمت عهد - امام علی علیه السلام