ریشه ضرب المثل/ عجب سر گذشتی داشتی کل علی


مجله دلگرم/ چون یک نفر به دقت تمام برای دیگری حرف بزند اما آخر کار ببیند که حرفش در او اثر نکرده، این مثل را به زبان ‏می‌آورد.‏
یک بابایی مستطیع شده بود و به مکه رفته بود و برگشته بود و شده بود حاجی و همه به او می‌گفتند: حاجلی (حاج علی)‏
اما یک دوست قدیمی داشت که مثل قدیم باز به او می‌گفت: کللی (کل علی ـ کربلایی علی). مثل اینکه اصلاً قبول نداشت که ‏این بابا حاجی شده!‏
این بابا هم از آن آدم‌هایی بود که تشنه عنوان و لقب هستند و دلشان لک زده برای عنوان! اگر هزار بلا سرشان بیاید راضیند ‏اما به شرط اینکه اسم و عنوان آنها را با آب و تاب ببرند! حاج علی پیش خودش گفت: باید کاری بکنم تا رفیقم یادش بماند که ‏من حاجی شده‌ام به این جهت یک شب شام مفصلی تهیه دید و رفیقش را دعوت کرد. بعد از اینکه شام خوردند، نشستند به ‏صحبت کردن و او صحبت را به سفر مکه‌اش کشاند و تا توانست توی کله رفیقش کرد که حاجی شده!‏
توی راه حجاز یک نفر سرش به کجاوه خورد و شکست و یک همچین دهن وا کرد، آمدند و به من گفتند حاج علی از آن ‏روغن عقربی که همراهت آورده‌ای به این پنبه بزن، بعد گذاشتند روی زخم، فردا خوب خوب شد همه گفتند خیر ببینی حاج ‏علی که جان بابا را خریدی.‏
در مدینه منوره که داشتم زیارت می‌خواندم یکی از پشت سر صدا زد "حاج علی" من خیال کردم شما هستی برگشتم، دیدم ‏یکی از همسفرهاست، به یاد شما افتادم و نایب‌الزیاره بودم.‏
توی کشتی که بودیم دو نفر دعوایشان شد نزدیک بود خون راه بیفتد همه پیش من آمدند که حاج علی بداد برس که الان خون ‏راه می‌افتد. وسط افتادم و آشتی‌شان دادم همسفرها گفتند: خیر ببینی حاج علی که همیشه قدمت خیر است.‏
نزدیکی‌های جده بودیم که دریا طوفانی شد نزدیک بود کشتی غرق شود که یکی از مسافرها گفت: حاج علی! از آن تربت ‏اعلات یک ذره بینداز توی دریا تا دریا آرام بشود. همین که تربت را توی دریا انداختم دریا شد مثل حوض خانه‌مان... همه ‏همسفرها گفتند: خدا عوضت بده حاج علی که جان همه ما را نجات دادی.‏
خلاصه گفت و گفت تا رسید به در خانه‌شان: همه اهل محل با قرابه‌های گلاب آمدند پیشواز و صلوات فرستادند و گفتند ‏حاج علی زیارت قبول... همین که پایم را گذاشتم توی دالان خانه و مادر بچه‌ها چشمش به من افتاد گفت: وای حاج علی‌جون... ‏همین را گفت و از حال رفت.‏
خلاصه هی حاج علی حاج علی کرد تا قصه سفر مکه‌اش را به آخر رساند وقتی که خوب حرف‌هاش را زد، ساکت شد تا ‏اثر حرف‌هاش را در رفیقش ببیند، رفیقش هم با تعجب فراوان گفت: عجب سرگذشتی داشتی کل علی؟!‏

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar


ویدیو مرتبط :
ضرب المثل علی ضیا :)))