برگی از تاریخ/ زندانهای عجیب جلال الدوله


جوان و تاریخ/ ظل السلطان که خود در هنگام جانشینی محمدشاه برای وی مشکلاتی را بوجود آورده بود، گویا این مردم آزاری و اجحاف در خاندان وی نیز موروثی بود، به نحوی که جلال الدوله پسر ظل السلطان که در سال 1258 هـ.ق به دنیا آمده بود و در سیزده سالگی به حکومت فارس منصوب شده بود با بی رحمی تمام با مردم این منطقه رفتار کرد تا این که به حکومت یزد منصوب گردید و در این شهر نیز به جنایات هولناکی دست زد

جلال الدوله دو زندان داشت. یکی از زندان ها در دارالحکومه بود. این زندان به زندانیان پولدار اختصاص داشت و دیگر زندانی که مخصوص افراد بینوا و تنگدست بود. محمدحسین نواب در خاطرات خود درباره ی این زندان می گوید: اما زندانی که در میدان «خان» یزد واقع بود به داروغه اختصاص داشت و اغلب، بینوایان و تهیدستان و افراد طبقه عادی در آن محبوس می شدند. ساختمان زندان شامل دو اتاق متوالی بود و یک مطموره ی (سرداب) مرطوب و تاریک در قسمت زیر آن قرار داشت. در اتاق اول چند مامور داروغه مستقر بودند و در اتاق دیگر تختی وجود داشت و اغلب داروغه بر تخت نشسته و دستورهای لازم جهت زجر و شکنجه محبوسان صادر می کرد. محبس داروغه یک در کوچک داشت که راه ورود زندانیان به داخل زندان بود و در قسمت جلوی آن مشرف بر میدان روزنه ای نیز وجود داشت. هزینه های داروغه و ماموران و فراشان او و همچنین مختصر قوت لایموتی که مورد نیاز زندانیان بود باید اهل زندان تامین کنند. بدین کیفیت که هر یک دست خود را از روزنه بیرون می آوردند و با زاری و تضرع از ناظران و عابران و مردم حاضر در میدان تکدی (گدایی) می کردند. واضح بود که ناله و گریه های جانسوز اسیران محبس، دل هر شاهد و ناظری را به رقت بر می انگیخت و برای تسکین آلام آنها، هر کس در حدود وسع خویش مبلغی پول یا مقداری مواد خوراکی به آنها می داد. در این هنگام اگر از قضا وجه مورد نیاز حاصل نمی شد، ماموران بنابه دستور داروغه داخل محبس می شدند و محبوسان را با شدت و قساوت مضروب و مجروح می ساختند تا ناله ها جانسوزتر و فریادها و زاری های اسیران دردمند رقت بارتر گردد و به سبب آن دل عابران و نظران را بیش از پیش به ترحم بر انگیزد.

بریدن گلو!؟


ویدیو مرتبط :
راشد الراشد: فلسطینی ها 35 زن در زندانهای اسرائیل دارند، بحرین 250 زن در زندانهای آل خلیفه دارد