شعر طنز/ سال نو اَست، عینک نو می زنیم و بعد


شعر طنز/ سال نو اَست، عینک نو می زنیم و بعدشیرین طنز/ آمد بهار و لهجه ی گلها عوض شده ست
ما گرچه نه… ولی دکور ما عوض شده ست

سال نو اَست، عینک نو می زنیم و بعد
احساس می کنیم که دنیا عوض شده است

آجیل را تمام به مهمان نمی دهیم
تفسیرمان ز روز مبادا عوض شده ست

مینا پرنده ای است که تقلید می کند
بر طاق خانه، شیشه ی مینا عوض شده ست

مثل همیشه خواب به چشمم غریبه است
تنها کتانِ روی متکّا عوض شده ست

شاعر بیا ادامه بده بی خیال باش
در بند آن نباش که معنا عوض شده ست

من از لبان «تو» شکرِ ناب می چشم
چون مدتی است طعم مربّا عوض شده ست

جای دماغ یار، دو سوراخ مانده است
تعریف مردم از زن زیبا عوض شده ست

«باربی» گرفت جای تو را، عشوه ای بریز
سارا ببین! سلیقه ی دارا عوض شده ست

دیوار کج دگر به ثریا نمی رسد
این «لادن» است؛ نام «ثریا» عوض شده ست

مای گاد! این چه طرز دعا کردن است؟ وای!
حتی نماز و ذکر خدایا عوض شده ست

ابرو هلال کرده و هاشور می زند
باید قبول کرد که بابا عوض شده ست

تغییر در طبیعت دنیا مقدّر است
این شد که جای احمق و دانا عوض شده ست

شاعر : دادیار حامدی

منبع:


ویدیو مرتبط :
شعر سال نو