محبوب
2 دقیقه پیش | امیت سرکیسیان، اولین شهید مدافع حرم ارامنه! / شایعه 0506این تصویر جعلی است و عکس اصلی مربوط به شهید مدافع حرم هادی شجاع در مشهد می باشدمتن و پاسخ شایعه |
2 دقیقه پیش | وقتی موبایل برای سلامت شما مفید می شود!!جریان سریع امور در دنیای امروز به حواسپرتی بیشتر و نداشتن وقتی برای آسودگی انجامیده است. در چنین شرایطی نیازهای بدن به آسانی فراموش میشود. خوشبختانه همان وسایلی که ... |
کارگردان فیلم «من سالوادور نیستم»: نه نقد کردم نه به سخره گرفتم
ایران/ منوچهر هادی نمونه فیلمسازی غریزی از جنس امیر نادری یا مسعود کیمیایی است و فعالیتهای متنوعی همچون بازیگری، دستیاری کارگردان و تدارکات را در سینما انجام داده و با سینما آشنا است. او قصهاش را برای مخاطب به درستی تعریف میکند؛ در سال 1385، اولین فیلمش، «تلاطم» را ساخت و در همین سال موفق شد 4 تلهفیلم دیگر با نامهای «آخرین روز ماه»، «تصادف»، «فرصتهای فردا» و «کوچه محجوب» را بسازد که علاوه بر کارگردانی، نویسندگی آنها را نیز عهدهدار بوده است. از جمله فیلمهای او میتوان به کارگردانی فیلمهایی نظیر «قرنطینه» (1386) و «یکی میخواد باهات حرف بزنه» (1390) اشاره کرد. در فیلمهای هادی، شهر و آدمهایش محل بروز درام و اتفاقات داستان است. در دو فیلم «قرنطینه» و «یکی میخواد باهات حرف بزنه» تصادفی در خیابانهای شهر رخ میدهد و درام داستان حول و حوش این اتفاق شکل میگیرد. فیلمبرداری فیلم «یکی میخواد باهات حرف بزنه» در شمال و فیلم آخرش «من سالودار نیستم» در ایران، ریو و سائوپولو انجام شده است. فیلم «من سالوادور نیستم» یک کمدی موقعیت است و طبعاً همانند هر فیلم دیگری نیز ویژگیها و خصوصیتهای خاص خود را دارد و نمونه موفق تولیدات بخش خصوصی است و با وجود نبود تبلیغات تلویزیونی، فروش مناسبی داشته است. هادی، فیلمسازی است که به عنوان یک ملودرامساز نامش را در سینمای ایران تثبیت کرده است. با او درباره ویژگیهای فیلم «من سالوادور نیستم» و کار در کشور برزیل و تفاوت فیلمسازی در ژانر کمدی و ملودرام گفتوگویی انجام دادهایم که می خوانید...
شما را اغلب مخاطبان با فیلمهایی مثل «قرنطینه» به عنوان یک ملودرامساز موفق میشناسند. چگونه به سمت ساخت فیلم کمدی رفتید؟
قراردادی با جایی نبسته بودم که تا آخر عمرم فقط ملودرام بسازم. یکی از پیششرطهایی که برای ساخت «من سالودار نیستم» داشتم، این بود که رضا عطاران در فیلم حضور داشته باشد.
اگر عطاران در فیلم حضور پیدا نمیکرد، فیلم را نمیساختید؟
چرا به گزینه دوم هم که مهران مدیری بود اعتقاد داشتم. البته مذاکرهای با مهران مدیری نداشتم.
3-2 تجربه بازیگری مدیری در سینما چندان موفق نبود؟
اگر قرار بود فیلم را با مهران مدیری میساختم، با او جلساتی برگزار میکردم و اوضاع را سبک و سنگین میکردم و فکر میکنم اگر با مهران هم فیلم را میساختیم، اتفاقات خوبی رخ میداد. اما اولین گزینه بعد از خواندن فیلمنامه، رضا عطاران بود و تهیهکنندگان فیلم هم از قبل با رضا مذاکراتی داشتند و تأییدش را گرفته بودند. در کل اگر با این دو گزینه به توافق نمیرسیدیم، فیلم را نمیساختم.
با رضا عطاران در «قرنطینه» تجربه خوب همکاری داشتید؟
بله، توان و نوع بازیاش را میشناختم.
به هر حال برای ساخت فیلمنامه شخصیت محوری مثل «من سالوادور نیستم» به بازیگر توانایی مثل عطاران احتیاج داشتید؟
درست است و فیلمنامه ضمن شخصیتمحور بودن، کار پر و پیمانی بود. در این فیلمنامه هر چقدر حضور رضا عطاران در نقش ناصر ایزدی مهم است، نقش همسرش را که یکتا ناصر بازی کرد نیز مهم بود و تعصبی که این مرد نسبت به همسرش دارد و به صورت متقابل هم الهام نسبت به ناصر دارد باعث به وجود آمدن تعلیق میشود و اینکه بر اثر شرایط ناصر ایزدی مجبور به گرفتن صوری زن دوم میشود و واکنشهای زنش باعث خلق صحنههای جالبی میشود. حتی نقش و حضور تورلیدر در ایجاد درام و بسترسازیهای لازم مؤثر است.
کاراکتر رضا عطاران در فیلم شما شباهتهایی به شخصیت این بازیگر در فیلم طبقه حساس دارد.
فیلم «طبقه حساس» را دیده بودم. اما قصه ما با فیلم طبقه حساس متفاوتتر بود و هیچ ربطی در میان نبود. البته شباهتهایی بین دو شخصیت به لحاظ نوع رفتار وجود داشت و در اینجا شغل شخصیت اصلی فیلم معلم دینی است و در طبقه حساس یک حاجی بازاری پولدار و سن و سالدار و شخصیت ما معلم دینی است که تعصبات خاص خودش را دارد و از جنس آدمهای طبقه متوسط است و همیشه پای اعتقاداتش میایستد و دچار لغزشی هم نمیشود و در موقعیت حاد و خطیری که قرار میگیرد، تلاش میکند به اصولش وفادار باشد و دروغ نگوید.
به نظر میرسد نقدهایی به رفتارشناسی این نوع از آدمها در فیلم «من سالودار نیستم» انجام دادهاید.
خودم در خانواده سنتی این چنینی بزرگ شدهام و رفتار و دغدغه آدمهایی از این دست را میشناسم. اتفاقاً خیلیها به من خرده گرفتند که یک جاهایی تلاش کردهای این قشر را به سخره بگیری...
بیشتر نقد انجام دادهاید تا سخره گرفتن.
من اصلاً نه قصد نقد کردن داشتم و نه به سخره گرفتن. تلاش کردم آن شناخت دقیقی که از این آدمها دارم در ترسیم شرایطی که قرار میگیرد به طرز دقیقی برای مخاطب عرصه کنم. رضا عطاران آدم طنازی است و اینقدر در این حوزه استعداد و توان دارد که اگر کنترل نشود ممکن است بابت مسألهای که اشاره شد، سوء تفاهماتی به وجود بیاید. من با رضا تعامل خوبی داشتم و مدتها با هم حرف میزدیم و میپرسیدم اگر خودت جای این آدم معتقد بودی، برخوردهایت با شرایط این آدم چگونه بود و چگونه این را ارائه میکنی که برای مخاطب قابل باور باشد یا تعصبی که این نوع آدمها دارند و زن خودشان را در مکان عمومی با نام فامیلی خودشان صدا میزنند را چگونه باید ارائه کرد. خود من چنین آدمهایی را دیدم که با زنشان این نوع برخورد داشتند.
برخی از این آدمها موقع صدا زدن همسرشان در محیط بیرون خانه، ازتعابیر خاصی مثل «منزل» استفاده می کنند؟
برخوردهای متفاوتی است. یکی منزل صدا میزند و دیگری نام پسرش و دیگر مثلاً نام فامیلی خودش را صدا میزند. این نوع رفتار خیلی در جامعه رایج است. در فیلم هم از چنین شرایطی موقعیتهای طنز به وجود آمده است و در چند نمایش فیلم که با مخاطب فیلم را در سینما دیدهام بعد از دیدن چنین صحنههایی مخاطب از ته دل میخندد. در هر صورت من نه قصد نقد و نه سخره کردن داشتم، بلکه از این وضعیت به نفع طراحی و نمایش صحنههای طنز و خندهدار بهرهبرداری کردم. طنزی هم که بشدت ایرانی است و شما نمیتوانید صحنهای در فیلم پیدا کنید که دور از شأن شخصیت ناصر ایزدی باشد.
آیا هنگام ساخت فیلم تحت تأثیر کمدیهای نصرت کریمی بودید؟
نه، من به این سمت نرفتم. البته به عنوان فیلمساز، فیلم زیاد میبینم و شاید در ضمیر ناخودآگاهم این ویژگی وجود داشته باشد.
آیا در حین فیلمبرداری پیش آمد که بازی رضا عطاران به سمت اغراق برود و شما آن را تصحیح کنید؟
رضا عطاران یکی از بهترین بازیگرانی است که من با او همکاری داشتهام و با کارگردان تعامل و همفکری دارد و نظم و انضباطش در حین کار مثالزدنی است. او تقریباً اولین نفری بود که سر صحنه حاضر میشد و برای تمام لحظات بازیاش ایده داشت و اگر میخواستم از همه این ایدههای معرکه استفاده کنم، زمان فیلم سه ساعت میشد. رضا، با وجود باتجربه بودنش، در کمال ادب و حرفهایگری این پیشنهادها را مطرح میکرد. خودش هم فیلمساز است و شرایط برخورد با کارگردان را بخوبی بلد است و هیچ وقت نخواست چیزی را به من تحمیل کند و مثل یک ورزشکار حرفهای و کاربلد در خدمت پروژه و کار گروهی بود و مدتها با هم حرف میزدیم و لحظات بسیار خوبی را با او در فیلم تجربه کردم و هم خوش میگذشت و هم حالمان خوب بود.
جزو فیلمسازانی هستید که اهمیت محیطهای شهری در ایجاد درام داستان در فیلمهایتان غیر قابل کتمان است. این ویژگی چقدر برایتان اهمیت دارد؟
اینکه از ابتدای شکلگیری طرحی برای تبدیل شدن به فیلمنامه فکر کنیم که اینقدر داستان باید در خیابان بگذرد و بقیه در لوکیشن داخلی این گونه نیست و برای خودم چارچوب درست نمیکنم که کدام وجه فیلم بیشتر باشد و آیا باید آداب زندگی شهری را نشان بدهم وغیره و ذلک. داستان فیلمنامه است که تکلیف من را مشخص میکند که کجا بروم و فیلمم را بسازم. ناخواسته چون بچه شهرم و در این محیط بزرگ شدهام و در ضمن قصههای فیلمنامههایم برگرفته از زندگی حقیقی است، فیلمهایم رنگ و بوی شهری دارد. شهر در فیلمهایم جلوه پررنگ و پر اثری دارد. خیلی از فیلمسازان شهرستانی میروند و در شهر و اقلیم خودشان فیلم میسازند. نگاه و دغدغه من در فیلمسازی ژانر اجتماعی است و ژانر اجتماعی با زیرمجموعه ملودرام در شهر اتفاق میافتد. یک کارگردان اگر بتواند 90 دقیقه زمان فیلم را در یک تک لوکیشن کار کند و درست با مخاطب ارتباط برقرار کند، توانمندیاش بیشتر دیده میشود. همان طور که گفتم، به این چیزها کاری ندارم و فیلمنامه من را به طرف ساختار مورد نظر رهنمون میکند. من کارگردانی هستم که بشدت به فیلمنامه وابسته هستم و طبق آن فیلمم را بدون کوچکترین تغییر میسازم.
به نظر میرسد شما با حضو
ویدیو مرتبط :
تیتر فیلم من سالوادور نیستم