«بروکلین» و درد سنگین مهاجرت به آن سوی اقیانوس


«بروکلین» و درد سنگین مهاجرت به آن سوی اقیانوستابناک/ «بروکلین / Brooklyn» محصول سال 2015 به عنوان یک ملودرام قابل توجه مرور می‌شود؛ ملودرامی که تأثیری عمیق بر بیننده و به ویژه مهاجران به کشورهای غربی و به طور خاص آمریکا دارد.ملودرامی که تاثیری عمیق بر بیننده و به ویژه مهاجران به کشورهای غربی و به طور خاص آمریکا دارد.

به گزارش «تابناک»، «بروکلین» اثری ممتاز و برجسته درباره مهاجرت و خودشناسی است. تجربه عشق، دوری از وطن، سختی های راه و... همگی از جمله مفاهیمی است که به خوبی در «بروکلین» پرورش یافته اند. بازی دیدنی سیرشا رونان نیز این داستان پر فراز و نشیب را برای مخاطب تماشایی تر کرده است.

«بروکلین» از قضاوت درباره آدم های داستان خودداری کرده است. در فیلم چیه فردی شخصیت منفی داستان نیست و هیچ کس هم مطلقا انسان ارزشمندی نیست. رفتار انسانها تابع شرایط مختلفی است و «بروکلین» به خوبی این مفهوم را در جریان فیلم به نمایش می گذارد.

جیمز براردینلی، منتقد مشهور درباره این فیلم نوشته است، «بروکلین» با به چالش کشاندن حس لذت ناشی از ساخت یک زندگی تازه بعد از مهاجرت، آن را در مقابل حس درد ناشی از ترک تمام چیزهایی که عاشقشان هستیم قرار می دهد. طبیعتا نمایش برخی لحظات ناراحت کننده و تراژیک هم در چنین فیلمی اجتناب ناپذیر بوده است.

سیرشا رونان با حضور قدرتمند در نقش ایلیس لسی در فیلم «بروکلین» زنگ خطر را برای دیگر مدعیان اسکار ۲۰۱۶ به صدا درمی آورد. نقش آفرینی دقیق و هنرمندانه در کاراکتری چند بعدی، دقیق و از لحاظ عاطفی حساس، قرار دادن نام وی در میان مدعیان برندگان اسکار، نقش اصلی سال را اجتناب ناپذیر می کند.

نمایش وی از حس دلتنگی برای خانه و خانواده تکان دهنده است و حس سردرگمی ناشی از نخستین عشق در سرزمین جدید نیر برای بیینده قابل لمس. طی فیلم، بیننده شاهد توسعه شخصیت ایلیس و تغییر وی از یک دختر دلتنگ و گمشده در سرزمین جدید، به زنی با اعتماد به نفس بالا و خوش آتیه هستیم.

حضور مثبت بازیگرانی صاحب نام در نقش‌های مکمل نیز کمک بسزایی به سیرشا رونان برای ایفای نقش خود کرده است. در این میان، می توان جولی والتز در نقش زن صاحب خانه ای عجیب، جیم براودبنت در نقش پدر روحانی فلود مهربان و دامهال گلیسون در نقش یک عشق بالقوه بیش از دیگران قابل ستایش هستند.

فیلم از ایرلند سال ۱۹۵۲ آغاز می شود که طی آن ایلیس در تدارک سوار شدن به کشتی عازم نیویورک است. بنا به درخواست قبلی رز (خواهر ایلیس) از پدر روحانی فلود، وی در نیویورک شغل و مسکنی مناسب برای ایلیس فراهم کرده است. سرانجام ایلیس آشفته حال و ترسیده، تک و تنها و پس از ترک خواهر و مادرش عازم نیویورک می شود.

گذر از اقیانوس اطس و بیماری های ناشی از سفر هرچند سخت، اما در مقابل حس اضطراب سنگین ناشی از جدایی و تنهایی در غربت قابل تحمل است. با تمام اینها در نهایت حس دلتنگی نیز در گذر زمان کمرنگ تر شده و ایلیس کم کم زندگی جدید خود را آغاز می کند.

کلید آغاز این زندگی عشق تازه با مردی ایتالیایی با نام تونی (اموری کوهن) است که لبخند را به صورت ایلیس باز می گرداند. رابطه آنها آنقدر بی ریا و صمیمانه است که کم کم باعث می شود ایلیس محل زندگی جدید خود (بروکلین) را «خانه» بنامد؛ هر چند سلسله وقایع آتی فیلم باعث پیوند خوردن دوباره سرنوشت ایلیس با شهر محل زادگاه وی در ایرلند می شود.

کارگردان «جان کرولی» با «بروکلین» روی داستانی دست گذاشته که برای تعداد بسیاری در سراسر جهان قابل لمس است. داستانی که زندگی انسان ها چه مهاجر و چه غیر مهاجر، با تمرکز بر تغییر از جوانی وابسته به خانواده به فردی مستقل را به تصویر می کشد.

داستانی درباره پدید آمدن شخصیتی مستقل که عموما همراه است با حس غم انگیز سست شدن پیوندهای خانوادگی و هیجانی برآمده از ساخت آینده. آز آنجا که مهاجرت حاوی شکاف های احساسی و فیزیکی بین فرهنگ های مختلف نیز هست، همراه ساختن بلوغ جوانی طی مهاجرت در «بروکلین» به جذابیت آن افزوده است.

فیلم به سه بخش کلی تقسیم می شود و کارگردان، جان کرولی ماهرانه از لحاظ بصری به هر یک هویتی منحصر به فرد می دهد. بخش اول در ایرلند تمی تاریک و البته موقرانه دارد. دومین بخش در بروکلین، نیویورک می گذرد. تم رنگارنگ و گنجاندن نشانه هایی از حس نوستالژی نیویورک قدیم از ویژگی های این بخش است.

البته ذکر این مهم است که کارگردان به مانند وودی آلن به دنبال تزریق حس شاعرانه و عاشقانه در شهر (اینجا نیویورک) نیست. سومین بخش مجددا در ایرلند می گذرد. این بخش نمایش دوباره ای است از مکان های آشنای بخش اول، اما این بار با تمی روشن تر و البته اشباع رنگی بالاتر. فیلمنامه «بروکلین» بدون نقص عمل می کند.

البته با در نظر گرفتن سابقه فیلمنامه نویس، نیک هورنبوی و آثار گذشته اش مانند High Fidelity (نویسنده رمان)، High Fidelity (نویسنده رمان)، An Education (فیلمنامه نویس) انتظاری جز این هم نمی رفت. اقتباس هورنبوی از کتاب تام تویبین از نقطه نظر وفاداری به کتاب فوق العاده است. متمم فیلمنامه که عملکرد بی نقص سیرشا رونان در مقام کاراکتر اصلی است، این اجازه را به مخاطب می دهد تا دنیا را از زاویه دید شخصیت اصلی فیلم ببیند.

ایلیس به هیچ عنوان کاراکتری تک بعدی برای سفر به کلیشه های نخ نما شده هالیوود نیست، بلکه فیلم سفری است عاطفی با کاراکتری که طی آن ما با وی آشنا شده و به او اهمیت می دهیم. «بروکلین» فیلمی به شدت کمیاب و خاص در صنعت فیلمسازی این روزهای سینمای جهان است.



با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید

منبع: تابناک


ویدیو مرتبط :
مهاجرت در مقطع دبیرستان و متوسطه | مهاجرت تحصیلی رشته دندان پزشکی | تقویت رزومه مهاجرت | بالاترین سطح خدمات تضمینی VIP پذیرش و ویزا مهاجرت تحصیلی