مسجد آپارتمانی تهران/ مادر پیر کلیددار مسجد گمشده


برخی نامش را مسجد گمشده و ناشناخته گذاشته‌اند. درحالی‌كه به گفته واقف و اهالی، بیش از ۳۰ سال قدمت دارد، حتی وقفیه‌اش هم به ۱۵ سال پیش می‌رسد و در این مدت با نوای اذان، بسیاری در آن گرد هم آمده و به اقامه نماز ایستاده‌اند. در آن عزاداری كرده‌اند و حتی برنامه‌های آموزشی‌اش همیشه برپا می‌شود. اما از سویی دیگر نام و نشانی از این مسجد در امور مساجد و شهرداری نیست. همه این موارد باعث شد تا به خیابان اطاعتی جنوبی و كوچه هور در محله مرزداران برویم و با ‌بانی و حاضران در محل به گفت‌وگو بنشینیم. البته پیگیر ناشناخته ماندن این مكان از مسئولان هم شدیم. خانه یا مسجدی در دل خیابان هوردقایقی از اذان ظهر گذشته است. با گذر از خیابان اطاعتی جنوبی و ورود به كوچه هور، ساختمانی ۲ طبقه با مناره‌های طلایی توجه‌ات را جلب می‌كند. نمایی از آجر به همراه كاشی‌های فیروزه‌ای دارد. روی كاشی‌ها آیاتی از قرآن و برخی دعاها را نوشته‌اند. در قسمتی هم كه زیر شاخ و برگ درختان پنهان شده و به سختی دیده می‌شود، روی كتیبه‌ای نوشته شده؛ «بنیانگذار زهرا امامزاده واقفی و عامری». زیر كتیبه هم تابلویی نصب كرده‌اند كه نشان از نام مسجد به نام حضرت زینب(س) دارد. برای ورود نیاز به زنگ زدن نیست. چراكه در باز است و هر از گاهی خانمی با سرعت داخل ساختمان و طبقه همكف می‌شود. داخل كه می‌شوی، بانوانی را می‌بینی كه به نماز ایستاده‌اند. فضایی بزرگ كه دورتادورش را پارچه مشكی كشیده‌اند. در گوشه و كنارش انواع كتاب‌های دعا و قرآن و تابلوهای حاوی احادیث دیده می‌شود. گویا واقعاً در مسجد هستی. ناگهان صدای بانویی كهنسال توجه‌ات را جلب می‌كند. او «زهرا امامزاده واقفی» است. بانویی خوشرو كه به گفته خودش تقریباً ۸۰ بهار را گذرانده و از ۳۴ سال پیش ساكن خیابان هور شده است. وقتی می‌پرسم شما‌بانی مسجد گمشده هستید؟ تعجب می‌كند و با لبخند می‌گوید: «‌مگر مسجد هم گُم می‌شود» سپس بانوانی را نشان می‌دهد كه در حال اقامه نماز هستند و ادامه می‌دهد: «‌خیلی از این افراد سال‌هاست كه به این مكان می‌آیند و نماز می‌خوانند. در جلسه‌های قرآن شركت می‌كنند. برنامه‌های عزاداری برایشان داریم و....»زینبیه دیروز، مسجد امروزنماز ظهر به پایان رسیده و بانوان در حال قرائت دعای بین ۲ نماز هستند. امامزاده واقفی،‌ درباره ماجرای مسجد می‌گوید: «‌۱۵سال پیش به یاد همسر مرحومم و با موافقت فرزندانم این مكان را وقف مسجد كردم. حتی وقفیه عام هم دارم و برای این مكان صیغه مسجد هم خوانده شد. اما شرط گذاشتم كه تا زمانی كه زنده هستم، خودم در مسجد خدمتگزار باشم و حالا هم خانه‌ام در یكی از اتاق‌های همین طبقه است. البته این مكان از ۳۰ سال پیش محل برپایی كلاس‌های قرآن بوده و مدتی هم نام زینبیه را داشت.»زهرا خانم روزهایی را به یاد می‌آورد كه در محله مرزداران و شهرك آزمایش مسجدی نبود و اهالی در تمامی ۲ طبقه گرد هم آمده، قرآن می‌خواندند، به اقامه نماز می‌ایستادند یا در مناسبت‌ها مجلس عزا یا جشن برپا بود. می‌گوید: «‌حتی برای آقایان هم برنامه داشتیم. در واقع طبقه اول ساختمان به آقایان اختصاص داشت و حاج آقا خوانساری پیشنماز بود. اما با فوت او بخش آقایان از رونق افتاد و حالا طبقه بالا رها شده است. در نظر دارم كه به‌زودی از فرد دیگری برای اقامه نماز و برپایی برنامه‌های مذهبی دعوت كنم.»تشكری برای وقفبا پایان نماز، این امكان به وجود می‌آید تا در سایر بخش‌های به قول برخی مسجد گمشده گشتی بزنیم. گمشده به این دلیل كه نام و نشانی از مسجد در امور مساجد و شهرداری نیست. روی دیوارهای بخش جنوبی تابلوهای بسیاری نصب كرده‌اند. در یكی از تابلوها نام «‌زهرا امامزاده واقفی» آمده كه در آن از او به دلیل وقف اموالش تقدیر و تشكر و زیر آن توسط حجت‌الاسلام «محمدعلی نظام‌زاده» نماینده ولایت فقیه و سرپرست اوقاف و امور خیریه امضا شده است. در تابلو دیگری هم زهرا خانم شجره خود را به نمایش گذاشته كه دلیل نام خانوادگی(امامزاده واقفی) را نشان می‌دهد. خودش می‌گوید: «درخانواده‌ای بزرگ شدم كه نسل در نسل همه تولیت امامزاده‌ای در نطنز را به عهده داشته و دارند و در واقع وقف در خانواده ما موروثی است. چرا كه بركات زیادی دارد و همین موضوع هم باعث شد تا برای وقف خانه‌ام به مسجد رغبت زیادی نشان دهم و حتی اعلام كرده‌ام پس از فوتم هم دختر و پسرم باید مسئولیت مسجد را به عهده بگیرند تا مبادا این مكان از رونق بیفتد.»اداره مسجد به کمک همسایه‌هابا گذر زمان، از تعداد بانوان كاسته می‌شود. البته هریك هنگام خروج پیش زهرا خانم آمده و خداحافظی می‌كنند. در این میان یكی از بانوان می‌گوید كه فكر نكنید، در این مكان مانند همه مساجد تنها نماز خوانده می‌شود. او كه خود را «زهرا سلیمانی» همسر یكی از اعضای شورایاری محله معرفی می‌كند. می‌گوید: «‌از ۷ سال پیش برای اقامه نماز، قرائت قرآن و دعای ندبه به این مكان می‌آیم. البته در گذشته آقای خوانساری درس اخلاق هم می‌داد كه مدتی پیش فوت كرد. همچنین در مناسبت‌ها مانند دهه محرم در این مكان مراسم عزا برپاست و جمعیت به حدی زیاد می‌شود كه زهرا خانم در اتاق خود را باز می‌كند. البته این در شرایطی است كه در این مكان غذایی توزیع نمی‌شود.»«معصومه وحیدی» هم در ادامه صحبت‌های همسایه‌اش می‌گوید: «‌یكی از برنامه‌های قابل توجه در این مكان، سفره افطاری برای كودكان بی‌سرپرست است. كودكانی كه توسط خود زهرا خانم دعوت می‌شوند، هدیه می‌گیرند و افطار می‌كنند.»وحیدی كه از ۵ سال پیش با مسجد آشنا شده است می‌گوید: «‌به شركت در كلاس‌های قرآن علاقه داشتم، تا اینكه یك روز همسرم اتفاقی تابلو مسجد را دید و از آن زمان یكی از مراجعه‌كننده‌های دائمی مسجد شدم.»گویا در مسجد تمامی مسئولیت‌ها و حتی هزینه‌ها به عهده خود زهرا خانم است. وحیدی در این‌باره می‌گوید: «‌در این مكان علاوه بر اقامه نماز ظهر و شب، روزهای چهارشنبه و پنجشنبه كلاس قرآن داریم. جمعه‌ها هم از ساعت ۷ دعای ندبه برای آقایان و خانم‌ها برگزار می‌شود. در تمامی این موارد خود زهرا خانم مسئولیت به عهده می‌گیرد و تابستان‌ها قبل از آمدن اهالی كولر روشن می‌كند تا هوا خنك شود، چایش همیشه به راه است و فقط همسایه‌ها گاه در تمیز كردن یا چای دادن مشاركت دارند.»تقاضایی ندارم جز یك تابلوچند ساعتی از ظهر گذشته، زهرا خانم شروع به جمع كردن كتاب‌ها كرده و آنها را در قفسه‌ای قرار می‌دهد. كتاب‌های دعا را‌ گاه خود خریده و‌ گاه توسط اهالی وقف شده است. می‌گوید كه مناره طلایی بالای ساختمان را هم گویا یكی از اهالی نذر كرده و خودش در پشت‌بام قرار داد. وقتی از او درباره درخواستش از مسئولان می‌پرسم می‌گوید: «‌توقعی ندارم. در هفته‌های اخیر بسیاری از مسئولان شهرداری ناحیه برای بازدید آمده‌اند و در این میان تنها از آنها خواسته‌ام تا در ابتدای كوچه و ورودی خانه تابلویی نصب كنند تا نشان از محل مسجد داشته باشد.»زهرا خانم دلیل این خواسته‌اش را توجه به درخواست‌های اهالی می‌داند و می‌گوید: «‌در گذشته تابلویی در ورودی ساختمان داشتیم اما زمان نوسازی ساختمان مجاور نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد كه تابلو گم شد. بعد از آن هم من اقدامی نكردم اما بارها اهالی خواسته‌اند تا تابلویی را در ابتدا و مقابل خانه نصب كنم تا همه بدانند در این مكان چه برنامه‌هایی برپا می‌شود. چون واقعاً اینجا مسجد است»سقاخانه حضرت عباس(ع) زهرا خانم سال‌ها برپا بوده و هر رهگذری می‌توانست آبی از آن بنوشد. اما از مدتی قبل و گویا به دنبال تركیدگی لوله در داخل ساختمان، زهرا خانم مجبور می‌شود برای جلوگیری از نشت آب به خانه، لوله آب را ببندد. پس از آن هم به دلیل كهولت سن پیگیر كار نبوده است. او گرچه در درخواست‌هایش از مسئولان حرفی برای تعمیر این لوله نداشت اما دلش نمی‌خواهد كه رهگذری تشنه از كنار سقاخانه بگذرد و از آب خبری نباشد.


ویدیو مرتبط :
شبیه خوانی وفات حضرت رقیه 5 صفر مسجد پیر مادر اردبیل