دادگاه پسری كه قتل نامزدش را حادثه می‌داند


پلیس‌ها با شوكر برقی در حال آرام كردن جمعیت ملتهبی هستند كه روی پله‌های مقابل دادگاه كیفری فریاد می‌زنند. عابران پیاده از دو سوی پیاده‌رو، راهشان را كج می‌كنند و دوان دوان به سمت پله‌های دادگاه می‌آیند و از همدیگر داستان را می‌پرسند. مردی قوی هیكل با كت و شلوار خاكستری رنگ كه از خانواده غزاله(مقتوله) است دو دستش را بلند می‌كند و رو به جمعیت داخل پیاده‌رو می‌گوید: قاتل ندیدین؟ بیاین ببینین... میان جمعیت مادر غزاله می‌دود و یقه پیراهن پدر آرمان را می‌گیرد و می‌گوید: چه جوری تونستی قاتل تربیت كنی؟ تو استاد دانشگاهی؟ تو میری می‌شینی روبه روی ۶۰ تا جوون حرف می‌زنی اون وقت خودت یه قاتل تحویل دادی؟ پدر آرمان شوكه شده و هیچ نمی‌گوید، مردم او را به جلو هل می‌دهند و او هم چشم در چشم مادر غزاله به جلو رانده می‌شود. فامیل و نزدیكان غزاله و آرمان پشت سر هم همدیگر را تهدید می‌كنند. دخترخاله غزاله كه عكس او را در دست دارد هق‌هق‌كنان و به نفس، نفس افتاده فریاد می‌زند: نیم وجبی یه الف قد داره زده آدم كشته... پدر غزاله اما آرام پایین پله‌ها ایستاده و جمعیت را در بهت نگاه می‌كند. پدری كه دوسال پیش در یك شب سرد زمستانی نزدیك بهار چند روز، زمین و زمان را به جست‌وجوی دخترش رفت و بعد از مدتی خبر قتلش را آوردند. اما نه جنازه‌ای پیدا شد و نه آرمان در آخرین جلسه دادگاه حاضر به اعتراف شد. سومین جلسه این دادگاه در حالی برگزار می‌شود كه جسد غزاله هنوز پیدا نشده و آرمان در بازجویی‌های اولیه با اظهارات متناقض اعتراف به قتل غزاله كرده است.مادر و پدر غزاله: تقاضای قصاص نفس داریمآرمان پشت جایگاه متهم از آقای قاضی اجازه می‌خواهد تا از خانواده غزاله عذرخواهی كند. مادر و پدر غزاله در جایگاه ویژه نشسته‌اند. مادر با چشم‌های روشن و سرخ شده عكس دخترش را در دست گرفته و پدر آرام و ساكت اشك می‌ریزد. چشم‌های آرمان برمی‌گردد و به چشم‌های مادر غزاله می‌گوید: ببخشید... . مادر با تمام بغض و نفرت مانده در گلویش میان جمعیتی كه دیگر صدای نفس‌های‌شان هم شنیده نمی‌شود می‌گوید: باید بمیری... ... غزاله در تاریخ ۱۲ بهمن ماه سال ۹۲ برای مراجعه به دكتر از خانه بیرون رفته و برنگشته بود. ماموران پلیس پرونده مفقودی تشكیل دادند و بعد از پیگیری آخرین تماس‌های تلفنی غزاله پی بردند كه او آخرین حرف‌هایش را با آرمان زده است. پدر غزاله پشت میز دادگاه اشك می‌ریزد و از تنها دخترش می‌گوید. او و همسرش تقاضای قصاص آرمان را دارند و تفاضل دیه را هم می‌دهند. ناهید مادر غزاله تند تند صحبت می‌كند و پشت سر هم با نگاه‌هایش آرمان را خطاب قرار می‌دهد. دست و پایش را گم كرده و می‌گوید: غزاله و آرمان با هم نامزد بودند. غزاله قرار بود روز چهارشنبه آرمان را ببیند و به بهانه‌های مختلف قرارشان را عقب می‌انداخت... آن روز نوبت دكتر داشت و به اصرار آرمان به خانه‌اش رفت. او نمی‌خواست رابطه‌اش را با آرمان ادامه دهد اما او این را نمی‌فهمید. طبق نقشه قبلی غزاله را به خانه‌اش دعوت كرد و او را كشت... آقای قاضی من تقاضای قصاص نفس دارم.هماهنگی خون روی میله بارفیكس و مقتولهوكیل غزاله می‌گوید: آرمان و غزاله در سفر تركیه با هم آشنا شده بودند و رابطه‌شان به تماس تلفنی و دیدارهای پشت سر هم در تهران رسید. اما بعد از مدتی غزاله حرف تمام كردن رابطه و سفر خارج از كشور را پیش می‌كشد كه با برخورد منفی آرمان مواجه می‌شود و تصمیم به قتل غزاله می‌گیرد. قاضی پرونده از ۱۳ پیامك و یك تماس تلفنی می‌گوید كه متهم و مقتوله در ساعتی قبل از دیدارشان داشته‌اند. غزاله به خانه آرمان می‌رود و آرمان بعد از مشاجره او را به سمت تخت پرتاب می‌كند. سر غزاله به گوشه تخت برخورد می‌كند و بعد از آن آرمان با میله بارفیكس چند بار به سر غزاله می‌كوبد و وقتی مطمئن شد غزاله نفس نمی‌كشد او را در ۱۵ لایه كیسه زباله می‌پیچد و به نزدیك‌ترین سطل زباله خانه‌اش می‌اندازد. آثار خون روی میله بارفیكس و لبه كج شده آن نشان از ضربه‌هایی است كه به سر غزاله اصابت كرده است. همچنین به گفته وكیل مقتوله آثار دی ان‌ای خون غزاله و خونی كه روی تخت و میله بارفیكسی كه از اتاق او كشف شده برابری می‌كند.قاضی می‌گوید: آرمان در هنگام قتل، هفت روز كمتر از ۱۸ سال داشته و همین باعث شده كه دادگاه پرونده را نیازمند تحقیقات بیشتر بداند.من غزاله را نكشتمقاضی، آرمان پسرك ۱۹ ساله را پای میز می‌خواند تا از خودش دفاع كند. آرمان نه به هم ریخته است و نه مضطرب. هیچ عكس‌العملی درمقابل حرف‌هایی كه می‌شنود ندارد. صدایش آرام و آهسته است. قاضی از او می‌خواهد كه بلندتر صحبت كند. صورتش سفید شده و كلمات را جویده، جویده به زبان می‌آورد. در جواب قاضی عبدالهی كه می‌پرسد آیا در قتل غزاله مباشرت داشته، می‌گوید: من این اتهام را قبول ندارم و شروع می‌كند به تعریف كردن داستان: « من و غزاله نزدیك عید در سفری در تركیه با هم آشنا شدیم. هر دو با خانواده‌های‌مان به آن سفر رفته بودیم. بعد از آشنایی با تماس تلفنی با هم در ارتباط بودیم اما بعد از مدتی در تهران همدیگر را ‌دیدیم. رابطه ما چند بار به هم خورد و دوباره از نو شروع كردیم. من خیلی تمایلی به ادامه رابطه نداشتم چون هم درسم ضعیف شده بود و در آستانه كنكور بودم و هم اینكه باید به اصرار پدر و مادرم رشته دندانپزشكی قبول می‌شدم. در نخستین جدایی‌مان چند بار پیگیری كردم اما وقتی چندبار این اتفاق افتاد دیگر دنبال ماجرا را نگرفتم. آن روز غزاله در واتس‌آپ به من پیغام داد و حالم را پرسید و قرار شد همدیگر را ببینیم. طبق معمول از مدرسه به خانه آمده بودم و به خاطر حساسیت، آنتی‌هیستامین مصرف می‌كردم. در حال استراحت و خواب‌آلودگی بودم كه تماس ناموفق غزاله را روی گوشی‌ام دیدم. با او تماس گرفتم و گفت: می‌خواهم بیایم ببینمت. مادر و پدرم در خانه نبودند و از رفت و آمد غزاله به خانه ما اطلاع نداشتند. این مورد خط قرمزی بود كه پدر و مادرم برایم مشخص كرده بودند و نمی‌توانستم از آن عبور كنم. اگر این كار را می‌كردم گوشی تلفنم را می‌گرفتند و تنبیهم می‌كردند. آرتین برادرم را در اتاقش با ایكس باكس مشغول كردم و هدفون روی گوشش گذاشتم تا متوجه ورود غزاله نشود. غزاله آمد و با هم درمورد كار و مسافرت حرف زدیم. گفت می‌خواهم برای ادامه تحصیل از ایران بروم من هم سوئد را به او پیشنهاد دادم و گفتم در تماس‌های بعدی اطلاعات كامل‌تر را می‌دهم. غزاله را تا جلوی در خانه بدرقه كردم اما همین كه در را بستم صدای افتادنش را روی پله‌ها شنیدم. از ترس پدر و مادرم جنازه را به داخل خانه آوردم. فرش‌ها را كنار زدم و با دست خونی میله بارفیكس را برداشتم و به گوشه‌ای از اتاق پرتاب كردم. بعد جسد را با یك لایه مشما پوشاندم و در چمدانی كه از انباری خانه آورده بودم گذاشتم و آن را به نخستین سطل زباله نزدیك خانه انداختم. بعد آمدم و لكه‌های خون روی پله‌ها و داخل را شستم. عبدالصمد خرمشاهی، وكیل آرمان آخرین دفاع‌ها را از متهم می‌كند و می‌گوید: دلایل، مدارك و مستندات صدور كیفرخواست در رابطه با قتل عمدی به موكلش فاقد استحكام و اعتبار است چون هیچ گونه جنازه‌ای پیدا نشده است و حتی آثار دی‌ان‌ای خون هم نمی‌تواند این ادعا را ثابت كند. قاضی عبدالهی بعد از شنیدن صحبت‌های وكلای مقتوله و قاتل گفت: به زودی بعد از ارایه لوایح وكیل مقتوله حكم قضایی صادر خواهد شد.منبع: اعتماد


ویدیو مرتبط :
خاخام های صهیونیستی:تورات،قتل زنان و کودکان را جایز می داند