روایت رئیس مرکز پژوهش های مجلس از روزی که نمایندگان برای حرف هایش در ۹۰ فردوسی پور به او تاختند


به گزارش خبرآنلاین، کاظم جلالی چهره شاخص میانه روی مجلس نهم می گوید تلاش هایش در مرکز پژوهشها برای کمک به وزارت ورزش در تصمیم گیری برای استقلال و پرسپولیس ، کمک به ممانعت از نابودی این دو تیم بوده است. اینکه بی تصمیمی و خلا ء های قانونی داشته این دو تیم پرطرفدار را به ورطه نابودی می کشانده و باید با همکاری هم مانع از نابودی این دو سرمایه ملی می شدند. او در ۴ ساله گذشته به دلیل مسئولیت استراتژیک علمی اش در مجلس چند اظهار نظر مهم درباره مسائل ورزشی داشته که در کافه خبر برای مان از این تصمیمات گفته است.*شما چند جلسه گذاشتید و به موقع هم وارد این موضوع شدید. چه شد که تصمیم گرفتید در آن زمان آن جلسات برگزار شود؟من احساس می کردم که بالاخره دو باشگاهی که در کشور برند هستند و در عین حال مورد اقبال مردم خصوصا نسل جوان هستند، با تصمیمی که در مجلس گرفته شده عملا به سمت از هم پاشیده شدن می رود. تکلیفشان روشن نبود که بالاخره قرار است به بخش خصوصی واگذار شوند یا در اختیار دولت هستند. دولت می گفت چون اینها در حال واگذاری هستند پس دلیلی ندارد به اینها پولی بدهیم. بخش خصوصی هم که دیدید چه اتفاقاتی در مزایده ها می افتاد و از طرف دیگر اینها برندهای ملی و متعلق به ملت ایران هستند و نباید این دو برند را یک باره به گونه ای با آنها برخورد کنیم که ورشکست شوند اینها سرمایه اجتماعی ما هستند. بر این اساس ما تشخیص دادیم که باید ورود پیدا کنیم و ورودمان هم نباید یک ورود صرفا کارشناسی بی سر و صدا باشد. البته من خیلی در بحث های کارشناسی با سر و صدا موافق نیستم شاید در مرکز پژوهش ها هم دیده باشید در طول این سه سال و نیم که حضور داشتم تمام توجه و تلاشم این بود که خیلی نیاز نداریم گزارشات را پروپاگاندا کنیم چون ما در تصمیم سازی کشور موثر هستیم و خیلی با افکار عمومی کار نداریم. البته با افکار عمومی کار داریم به این معنا که بازخورد تصمیمات مجلس را بگیریم و در اصلاح آنها به کار ببریم. بر این اساس آمدیم گفتیم ذی مدخلان این امور چه کسانی هستند. یکی رسانه ها که می توان از پتانسیل آنها استفاده کرد. ولی رسانه ها را نباید در تقابل هم قرار بدهیم از آنها استفاده کنیم و بگوییم یک بخشی از شما می گویید این دو باشگاه خصوصی شوند و یک بخشی هم می گویید دولتی شوند. سوال ما از شما این است که این وضعیتی که الان وجود دارد برای استقلال و پرسپولیس وضعیت خوبی است؟ همه گفتند نه گفتیم خب بر سر همین اجتماع کنید. چون الان برای هر دو باشگاه شرایط سخت است و مسوولین باید این را درست کنند. چون چیزی که الان وجود دارد یعنی نابودی استقلال و نابودی پرسپولیس. پس از آن با مدیران باشگاهی یعنی همه مدیرانی که در این چند سال زحمت کشیدند یک جلسه برگزار کردیم که در آن جلسه هم اختلاف نظر بود بعضی ها می گفتند به ما واگذار کنید ما خودمان اداره می کنیم حرف بدی هم نیست. ما اصلا با خصوصی سازی مخالف نیستیم بحث ما این بود که با نابودی این دو باشگاه به بهانه خصوصی سازی مخالفیم. با مسوولین کلان کشوری هم صحبت و رایزنی کردیم. با مسوولان ورزشی هم در یک جلسه صحبت کردیم و خوشبختانه در مدت کوتاهی موضوع ساماندهی و جمع شد و خدا را شکر می کنیم که دو برند بزرگ ملی کشور که سرمایه ما هست و جوانان و مردم ما به آنها علاقمندند و آنها را جز خانواده خود می دانند از هم نپاشید.*این تبصره از دل همین جلسات به وجود آمد که این دو باشگاه فرهنگی هستند یعنی آن دغدغه ای که احساس کردید اگر الان واگذار شود ممکن است این دو باشگاه نابود شوند باعث شد آن بند فرهنگی را دولت آورد و شما روی آن مانور دادید؟نکته ای که وجود دارد این است که این باشگاهها می توانند فرهنگ ساز باشند و نکته دیگر این که اساسا در آن موقعیت بی تصمیمی داشت این دو باشگاه را نابود می کرد و این بی تصمیمی و بلاتصمیمی موجب شده بود مواضع هر دو طرف سرد شود و خود این می توانست استقلالی ها را به دو دسته تقسیم کند پرسپولیسی ها را هم به دو دسته تقسیم کند و اینها در مقابل هم جبهه گیری کنند در حالی که اینها سالیان است که در کنار هم بودند این نه به نفع دو باشگاه بود و نه ورزش و فرهنگ کشور. چون ورزشی مرام و جوانمردی دارند که ما سیاسیون نباید بحث ها و دعواهایی کنیم که خدای نکرده جوانمردی آنها را تحت الشعاع قرار دهیم.*یک بحثی که وجود دارد این است که خیلی از سیاسیون می گویند ورزش پتانسیل رای دارد چون با جوان ها ارتباط دارد و خیلی ها هم معتقدند ورزش اتفاقا رای نمی آورد چون مردم به خاطرش رای نمی دهند. نظر خود شما در این باره چیست؟ شاید خیلی از این بازی هایی که می گفتند ۲۴ساعته این دو باشگاه را واگذار می کنیم برای کسب محبوبیت بوده.حرف شما درست است. من یک موقع با نود هم یک مصاحبه تلفنی در آن بحبوحه تیم ها داشتم. من معتقدم ورود سیاسیون به عرصه ورزش غلط است. استفاده ابزاری از ورزش هم برای پیشبرد اهداف سیاسی افراد غلط است. یک وقت است ما اهداف سیاسی ملی داریم، مثلا تیم ملی ما وقتی یک جایی می رود برنده می شود این یک پیام اخلاقی هم دارد. ورزش امروز با سیاست عجین شده ولی سیاست را باید به منافع، غیرت و عزت ملی گره بزنیم نه اشخاص. این که اشخاصی از مجلس و دولت به شکل غیرتخصصی وارد فدراسیون ها و هیات مدیره باشگاهها بشوند به نظر من کار درستی نیست. شاید بعضی از همکاران من در مجلس همان زمان هم عصبانی هم شدند و شاید یک مقطعی یک مقدار در رفتن آنها به برخی از باشگاهها تعلل شده بود این را گردن ما می انداختند. من هم گفتم من نظر کارشناسیم را می گویم؛ می گویم ورزش را دست ورزشکاران بدهید. هر نهاد تخصصی باید دست کسانی باشد که خودشان در آن رشد کرده اند و آنجا را جز خانواده خود می دانند. سیاست هم باید دست کسانی باشد که خودشان را جز خانواده سیاست می دانند. در هر عرصه ای در هنر، ورزش، بازار کسب و کار، آموزش و پرورش و ... اجازه بدهیم براساس آنچه در دنیا می گذرد، هر رشته ای دست کسانی باشد که خودشان را جز خانواده آن می دانند. این التقاطی که بین ورزش و سیاسیون ایجاد می کنید ورزش را عقب می راند و خود ورزشکاران و ورزش دو ستان هم با این پدیده موافق نیستند ولی خب این عارضه وجود دارد و به نظرم اگر این عارضه را هم بتوانیم در مجلس و دولت حل کنیم خدمت بزرگی به ورزش کردیم.*اساس وزارت ورزش که در ابتدای کار دولت هر گزینه ای مطرح شد، مشکل داشت، اصلا تشکیل این وزارتخانه درست بوده یا خیر و این که این نگاه سیاسی به این وزارتخانه لطمه می زند یا نه. خیلی ها می گویند کاش وزارتخانه نشده بود.الان که ما برمی گردیم می بینیم که تصمیم کارشناسی شده و پخته ای نبود. اصلا ما از ابتدا هم با خیلی از این ادغام ها مخالف بودیم نه این که ادغام ها بد است تصمیم عجولانه و شتاب زده بد است. مثلا همین وزارتخانه ورزش که البته بخشی از آن در نتیجه عملکرد مدیران ورزش کشور بود که مجلسی ها معتقد بودند اینها هیچ پاسخگو نیستند و در عرصه هایی هم درست می گویند. مثلا در گردشگری ببینید در دولت قبل چند مدیر گردشگر عوض شد در حالی که صنعت گردشگری امروز پردرآمدترین صنعت و تخصصی تر ین صنعت در دنیاست این موجب شد که مجلس شتابزده این کار را انجام داد. من فکر می کنم ما مجموعه ورزش را با وزارتخانه تقویت نکردیم. شاید یک مقدار نگاه سیاسی و نفوذهای سیاسی را بیشتر کردیم.*با این اتفاق اگر آقای فلانی باجناقش برکنار شود می تواند سی امضا جمع کند و وزیر را زیر سوال ببرد.ما باید در مجلس رجال ملی را انتخاب کنیم البته منظورم ملی گرایی یا ملی مذهبی نیست. رجل ملی ملی نگاه می کند نگاه نمی کند که چون من امروز نماینده هستم پس باید باند من، خانواده من، فامیل من، پسرخاله من و ... حاکمیت پیدا کند اصلا نباید وقت این کارها را پیدا کند. رجل ملی اصلا فرصت پیدا نمی کند که بخواهد از یک سری آدم ها با یک سری اهداف سیاسی حمایت کند. البته یک جاهایی باید دست کسی را گرفت یک جایی هم یک فردی قابل است و باید مسوولیتی به او داد، اما همه اینها را من از هم تفکیک می کنم و این نباید دلیل بشود که برای خودمان باند و گروه و دسته درست کنیم. این نشان می دهد که این آدم رجل ملی نیست.*این مناقشه اخیر بین ایران و عربستان در بعد فوتبال رخ داد اتفاقاتی که در سفارت رخ داد تبعاتی داشت که الان عربستانی ها مدعی هستند که در کشور ما امنیت ندارند چون به خاک کشورمان که سفارتمان بوده حمله شده....در این که در عربستان سعودی یک طیفی حاکم شدند که خام و جوان هستند و تصمیمات شتابزده می گیرند شکی نیست اما این که ما بیاییم به یک سفارتخانه ای در داخل کشور خودمان حمله کنیم این کار غلط است چرا باید این اتفاق بیفتد؟ و نفس این که عده ای در داخل کشور فکر می کنند فقط آنها می فهمند و در هر جایی می تواند تجمع اعتراضی برپا کنند هم غلط است.*آتش زدن کار بدی بود؟در این ماجرا من هم در نطق پیش از دستور گفتم هم در مصاحبه گفتم یک جایی باید تکلیف مشخص شود. این نمی شود که نهادهای قانونی کشور مجوز تجمع یا کنسرتی را بدهند بعد افراد دیگری بیایند در مقابل آن موضع گیری کنند. ببینید اتفاقی که در کاشان افتاد را ما بین المللی کردیم در حالی که مساله ای نبود. می توانستند برای اکران آن فیلم مجوز ندهند حالا که دادند باید آبرومند و سالم برگزار شود و تمام شود. ولی این را شما تا اعماق دنیا ببرید که چنین اتفاقی افتاده اشتباه است. در همین بحث سفارت ما باید حیثیت بین المللی خودمان را هم نگاه کنیم. نباید کاری کنیم که بگویند سفارتخانه ها هم در تهران امنیت ندارند. بالاخره اینها مصونیت دیپلماتیک دارند و ما معاهده های مختلف بین المللی را پذیرفتیم. حالا اول انقلاب این وضعیت ویژه ای بود آمریکایی ها هم دشمن این کشور بودند عصبانیتی که وجود داشت و ... امروز دیگر نمی توانیم الگوگیری کنیم که چون با سفارت آمریکا این کار را انجام دادیم هر روز می توانیم با هر سفارتی این کار را بکنیم. اینها میهمان ما هستند کسی مهمان خودش را تنبیه نمی کند. کسی که می آید در اینجا سفیر می شود و سفارتخانه تشکیل می دهد به دنبال گسترش روابط هستند.*خیلی با سولیوانی که می دانستیم چه می کرده فرق می کند.اصلا زمان و فضا متفاوت است ضمن این که زمانی که شیخ نمر اعدام شد دست پیش دست ایران بود. اینها طراحی کرده بودند که در زمان تعطیلات سال نوی میلادی این اعدام ها را انجام بدهند که در این ده پانزده روز هم آنها دنبال عیاشی های خودشان باشند و بعد تمام شده باشد. در همان ایام طوری بود که خانم موگرینی آقای بان کی مون موضع گیری کردند. این موضع گیری می توانست استمرار پیدا کند و پیروزی ایران باشد ولی آمدند به سفارت حمله کردند و کاملا این پیروزی را به شکست تبدیل کردند. طلبکاری ایران را به بدهکاری تبدیل کردند.*فوتبالمان چه باید کند از این بحران رد شود؟به هر حال باید وزارت خارجه ما تلاش خودش را انجام بدهند که دارند انچام می دهند در عرصه های دیپلماتیک تلاش می شود که این موضوع به یک نتیجه مثبتی برسد.


ویدیو مرتبط :
کنایه عادل فردوسی پور به سلفی نمایندگان مجلس