محبوب
2 دقیقه پیش | امیت سرکیسیان، اولین شهید مدافع حرم ارامنه! / شایعه 0506این تصویر جعلی است و عکس اصلی مربوط به شهید مدافع حرم هادی شجاع در مشهد می باشدمتن و پاسخ شایعه |
2 دقیقه پیش | وقتی موبایل برای سلامت شما مفید می شود!!جریان سریع امور در دنیای امروز به حواسپرتی بیشتر و نداشتن وقتی برای آسودگی انجامیده است. در چنین شرایطی نیازهای بدن به آسانی فراموش میشود. خوشبختانه همان وسایلی که ... |
آيا فال در زندگيتان تاثير دارد؟
برترين ها/ اين روزها انگار فال و فالگيري و نظاير اينها رونق زيادي پيدا کردهاند، افراد زيادي هستند که به فالگيرها مراجعه ميکنند و حرفهاي آنها را در زندگيشان به کار ميبندند و اين کارها از ميل آدمها به کشف بيشتر نشات ميگيرد، در واقع در طول تاريخ همواره آدمها بهدنبال کشف بودهاند؛ کشف خودشان، زندگي و آيندهشان. آنها دوست دارند درمورد خودشان اطلاعات مفيدي را بهدست آورند، مثلا هرجا کتابهايي يا تستهايي درباره خودشناسي و زندگي آينده وجود دارد کنجکاو و علاقهمند ميشوند که ببينند چه چيزي ميتوان در آن يافت يا اگر در يک مهماني با يک روانشناس برخورد کنند خيلي علاقهمند ميشوند که درباره خودشان با او صحبت کنند و نظر او را بدانند و در حالت افراطي نيز به فالگير و امثال اينها مراجعه ميکنند تا از آينده خبردار شوند. اما چه حالتي در اين ميان بيماري است؟
ترس از اتفاقاتهميشه پشت رفتار فرد باورهايي وجود دارد که باعث بهوجود آمدن رفتار خاص ميشود. آدمها ميخواهند درباره آينده اطلاعات بهدست آوردند تا بتوانند رفتارهاي خودشان و اتفاقات را پيشبيني کنند و به همين دليل است که سراغ کتابهاي طالعبيني، فال و... ميروند. اگر بتوانيد باورهاي پشت رفتار را بشناسيد و بدانيد که آيا آن باور درست است يا نه، ميتوانيد درباره رفتار هم قضاوت کنيد. کسي که باورش اين است و فکر ميکند که ميتواند همه چيز آينده را کنترل کند و اتفاقات را طبق ميل خود پيش ببرد و از اتفاقات ناگوار ميترسد، بهطور طبيعي به سمت تلاش براي پيشبيني کردن آينده ميرود. در اين خطاها غرق نشويددر روانشناســي شنــاختي (شناختدرماني) مبحثي به نام خطاهاي شناختي داريم که ميگويد؛ در ذهن آدمها يک خطاهايي وجود دارد و يکي از اين خطاها «پيشگويي» است، يعني آدمها از قبل و پيش از آنکه اتفاقي برايشان بيفتد بدون هيچ دليلي چيزهايي را درباره اتفاقات آينده ميگويند. نمونه اين خطاها همان قضاوت کردن درباره ديگران است. نبايد در اين خطاها غرق شد، استفاده از راههاي چون فالقهوه و طالعبيني و. . . هم ميتواند نمونههايي از اين خطاها باشد. ريشه ترسهايکي از دلايلي که افراد به پيشگو مراجعه ميکنند اين است که ميخواهند تلاش کنند تا زندگي آيندهشان را به ميل خودشان بسازند چون نگران هستند و از آينده ميترسند، اينگونه افراد بايد از خود بپرسند، نگران چه هستند تا شايد بتوانند ريشه ترسهاي خود را پيدا کنند. مسلما وقتي فردي بهدنبال فال و پيشگويي و... ميرود، معمولا آن آرامش حقيقي را در دنياي دروني خود تجربه نميکند، چنين افرادي روحي ناآرام دارند و براي تسکين خود سراغ چنين روشهايي ميروند اما متاسفانه با اين روشها هم آرام نميشوند و حتي بيشتر آسيب ميبينند اما چون کساني که آرامش دارند و زندگي را با همه اتفاقات خوب و بد آن قبول کردهاند، آنقدر خود را توانمند ميبينند که درصورت وقوع اتفاقات مختلف در زمان مناسب واکنش نشان دهند و سراغ پيشگو، فال و... نميروند. جاي خالي معنويتآدمهايي که تمام اموراتشان را با فال و پيشگويي و... ميگذرانند در زندگيشان جاي چيزي خالي است و ميخواهند به طرق مختلف به اين احساس خلأ پاسخ دهند. در واقع اين آدمها آن اعتماد لازم را بهخود ندارند که بتوانند در موقعيتهاي مختلف رفتار مناسب داشتهباشند تا بتوانند مسائلشان را حل کنند و از پس آنها بربيايند يا حتي از ديگران کمک بگيرند. آنها اين اعتماد را بهخود ندارند و حتي در يک نگاه وسيعتر آنها توجه نميکنند که در زندگي اگر تمام تلاششان را هم بکنند اما در يک جايي ديگر کاري از دست آنها برنميآيد و بايد به قدرت الهي توکل کنند و همه چيز را به او بسپارند. پژوهشهاي مختلف هم نشاندادهاند وقتي معنويت در زندگي آدمها جريان پيدا کند ميتواند آثار مختلف و مثبت داشته باشد. تحصيلکردهها هم فال ميگيرند؟آدمهاي تحصيلکرده بسياري وجود دارند که به سراغ روشهايي چون فال و پيشگويي و... ميروند اما چرا؟ زمانهايي براي آدمها فال، پيشگويي و چيزهايي شبيه اين، تنها جنبه خنده و تفريح پيدا ميکند. من بارها مراجعاني تحصيلکرده و اهلکتاب داشتهام که بهعنوان تفريح سراغ کتابهاي طالعبيني، فال و... ميرفتند اما وقتي با همين آدمها مشاوره ميکنم وذره ذره پيش ميرويم، ميبينم که در جايي حرفهاي فالگير و نگرشهايش روي آن فرد و تصميمگيريهايش تاثير گذاشتهاست. اينگونه آدمها فراموش ميکنند، خودشان قوه تفکر و انديشهاي دارند و ميتوانند با فکر، تحليل و سنجيدن شرايط تصميم بگيرند. اينکه کسي از توانايي درست فکر کردن برخوردار باشد لزوما با تحصيلات بالا بهدست نميآيد. نوع نگرش اينگونه آدمها ايجاب ميکند که براي اتفاقات زندگي بهدنبال سريعترين راهحلها باشند و به جاي اينکه خودشان قدمي بردارند و تصميم بگيرند بهدنبال کسي ميگردند که راه درست را به آنها نشان دهد و در نتيجه بهدنبال راههايي ساده فال و پيشگويي و... ميروند. کفبيني علمي نيستاگر قرار بود از طريق کف دست زندگي آدمها خوانده شود، تمام کتب و نظريههاي روانشناسي به اين سمت ميرفتند و همه دنيا از اين معجزه استقبال ميکردند اما با خود فکر کنيد چرا کفبيني و فال و نظاير آنها جزو هيچکدام از رشتههاي علمي نيست يا هيچکتاب يا کنفرانس يا سمينار علمي در اين زمينه وجود ندارد؟ چون هيچ منبع علمي در اين زمينه وجود ندارد. وقتي فردي مبناي زندگياش را بر يکسري گفتههاي غيرعلمي ميگذارد احتمال اينکه با موقعيتهاي خطرناک يا شکست مواجه شود خيلي زياد است. زن و شوهري که با فال ازدواج کردند!زوجي را سراغ داشتم که زماني که ميخواستند براي ازدواج با هم تصميم بگيرند به جاي آنکه سراغ روشهاي علمي بروند، به فالگير و پيشگو مراجعه کرده بودند تا او به آنها بگويد که آيا زندگي آنها خوب خواهد بود يا نه و از آن جا که فالگير هم بهدنبال نفع شخصي خود بوده است، به آنها گفته زندگي خوبي خواهند داشت و چند توصيه هم کرده بود اما اين زوج بعد از 2 سال بهشدت باهم مشکل پيدا کرده بودند و هرچه تلاش ميکردند نميتوانستند مسائلشان را حل کنند. اگر اين زوج به جاي اينکه قبل از رسيدن به مشکل و در همان زمان ازدواج به جاي مراجعه به فالگير به مشاور و متخصص در اين زمينه مراجعه ميکردند، تفاوتهايشان را بهتر ميديدند و آگاهانهتر براي ازدواج تصميم ميگرفتند. خانمها بيشتر فال ميگيرند؟آمار دقيقي وجود ندارد که خانمها بيشتر فال ميگيرند يا آقايان ولي اگر بخواهيم به تجربهها نگاه کنيم خانمها بيشتر از آقايان به سمت فالگيري و پيشگويي و... ميروند اما چرا؟ خانمها ارتباطات بيشتري با هم دارند و بيشتر هم ارتباط کلامي برقرار ميکنند از طرف ديگر خيلي تلاش ميکنند زندگي خوب و با ثباتي داشته باشند زيرا آرامش زندگي خيلي مهم است اما آقايان سادهتر نگاه ميکنند. آنها به خاطر ارتباطات کلامي کمتر و حتي گزينشيتر وارد بسياري از مسائل نميشوند و در سطح خاصي ارتباطشان را نگه ميدارند ولي نميتوان حکم کلي داد و من بارها بارها آقاياني را ديدهام که بهشدت به فال و پيشگويي عقيده داشتهاند البته اين موضوع به تحصيلات و نوع باور و فرهنگ نيز بستگي دارد. راهي براي فرار از اضطرابنميتوان گفت همه افراد افسرده اهل فال و پيشگويي هستند ولي خيلي از افراد افسرده و مضطرب به چنين راهحلهايي متوصل ميشوند. از آنجا که افسردهها معمولا با اضطراب و ترسهايي، بيماريشان آغاز ميشود وخودشان را در حل مسائل زندگي ناتوان ميبينند و در نتيجه براي حل مشکلاتشان سراغ فالگير و پيشگو ميروند. زيرا تجربههاي ناموفق فراواني که داشتند اين احساس را به آنها ميدهد که خودشان نميتوانند تصميم بگيرند و در نتيجه همه چيز را رها ميکنند. روانتان را به هرکسي نسپاريدهيچ کنترل خاصي روي فالگيرها و افراد مانند آنها نيست، هيچ نظارتي بر گفتههاي آنها وجود ندارد، آنها هيچ علم تاييدشدهاي ندارند و... به همه اين دلايل ما نبايد مهمترين بخش وجوديمان يعني روانمان را در اختيار آنها قرار دهيم تا هرچه ميخواهند بگويند و وارد ذهن و روان ما کنند. همانطور که از جسممان محافظت ميکنيم و اجازه نميدهيم کسي به آن آسيب بزند، بايد از روانمان هم محافظت کنيم و اجازه ندهيم هر کسي هر چيزي را وارد آن کند. آيا در مورد جسم خودمان حاضر هستيم به هر پزشکي مراجعه کنيم يا اينکه تنها بهدنبال پزشکان متخصص و با تجربه ميگرديم؛ با زندگي و دنياي درون خودمان هم بايد به همين روش برخورد کنيم و اجازه ندهيم هرکس وارد آن شود و تصميم بگيرد. آيا براي دردهاي جسمي به فالگير مراجعه ميکنيد که بخواهيد براي دردهاي روحي و رواني او مشکلتان را حل کند؟وقتي خودشان را قبول ندارندآدمهايي زندگي خودشان را برپايه فال و فالگيري و امثال آن ميگذارند که خودشان، خودشان را باور ندارند، خودشان را نميتوانند تاييد کنند و منتظرند ديگران به آنها تاييد بدهند. در درون خود اين آدمها فضاي مثبتي وجود ندارد و به همين دليل بهدنبال کسي هستند که اين فضا را به آنها بدهد. چقدر فال و فالبيني منجر به اختلاف بين زوجها ميشودبسيار زياد ديدهام که اين مقوله فالوفالگيري اختلافهايي را بين زن و شوهر بهوجود آوردهاست، چون متاسفانه يکي از راههايي است که زوجها استفاده ميکنند. البته اين روزها بسياري از زوجها متوجه شدهاند که راههاي ديگري هم براي حل اختلاف وجود دارد. حتي آقايي را ميشناسم، براي اينکه بفهمد همسرش او را دوست دارد يا نه به فالگير مراجعه کردهبود، درصورتي که به راحتي ميتوانست با همسرش صحبت و مشکل را حل کند. مشکلات شخصيتييکسري از اختلالات روانشناختي هستند که افراد مبتلا به آن به سمت فالگيري و باورهاي خاص ميروند، براي مثال اختلال پارانوئيد(سوءظن) يا توهم و هذيان ميتواند به اين سمت برود، آنهايي که اضطراب را تجربه ميکنند ممکن است به اين سمت بروند و... متاسفانه افرادي که غرق در فالگيري هستند خودشان را آنقدر موجه ميدانند و راهشان را درست ميدانند که دليلي نميبينند به متخصص مراجعه کنند. اين افراد همه زندگي خود را بر فالوفالگيري قرار دادهاند و کاملا روند عادي زندگيشان مختل شدهاست. اصولا ما در روانشناسي ميگوييم هر چيزي که کارکردهاي مهم زندگي را به هم ريخته باشد و باعث شدهباشد که ابعاد مختلف زندگي تحتتاثير قرار بگيرد جاي سوال دارد و بايد بررسي شود و ميتواند بهعنوان بيماري مطرح شود. آنهايي که شجاعت قبول مسئوليت ندارندقضيه فال و فالگيري در زمان تصميمگيريها خيلي مطرح ميشود؛ آدمها در اين موقعيت براي اينکه خودشان مسئوليت بهعهده نگيرند، تصميمگيري را برعهده فرد ديگري ميگذارند. فردي را ميشناختم که شخص بسيار توانمندي و شايستهاي بود، فالگيري به او گفتهبود، در آينده به جايي ميرسد که خوب نميتواند انتخاب کند و يک آدم پير در اقوام به او کمک خواهد کرد. اين فرد هر جاي زندگي به مشکلي برميخورد با خود ميانديشيد اين همان مشکلي است که نميتواند حل کند و در نتيجه تمام زندگياش را سپرده بود به خانوادهکه همين باعث شده بود، خانواده در زندگياش مداخله کنند. آيا اين تفکري اشتباه نيست که همه تواناييهايمان را کنار بگذاريم و نگران آينده باشيم. او به همين طريق قدرت تفکر و تصميمگيري خود را از دست دادهبود.وقتي ناآگاهي و خرافات رنج را افزون ميکنندزوجي را ميشناختم که ميخواستند با هم ازدواج کنند، مادر پسر براي مطمئنشدن به فالگيري مراجعه کرده و همان حرفها باعث بهوجود آمدن اختلاف شده بود، چون حرفهايي زدهبود که درباره عروس صحت نداشت و درنتيجه سوءتفاهمها و اين حرفها همه چيز خراب شد، درحاليکه اين زوج از نظر شخصيتي به هم شبيه بودند و ميتوانستند زندگي خوبي داشتهباشند ولي به واسطه نگرش غلط مادر و نگرانيهاي بياندازه او همه چيز خراب شد. هر روش زماني خوب است که براي زندگي ما موثر باشد، روان ما را شادتر کند، آرامش بيشتر و احساس بهتري به ما بدهد نه اينکه حالمان را بدتر کند و نگرانيهايمان را افزونتر. بايد يادآور شد بيشتر رنج ما در زندگي ناشي از ناآگاهيهاست، در زندگي به خاطر تصميمهاي ناآگاهانه و نابجايي که ميگيريم رنج ميبريم اما ميخواهيم مرتب همه تقصير را به گردن ديگران بيندازيم و بگوييم آنها مقصر هستند و از زير مسئوليت شانه خالي کنيم. به آنچه دوست داريد فکر کنيدفکرهاي درون ذهن ما انرژي دارند و اين انرژي تنها در کاسهسر باقي نميماند بلکه در سراسر هستي پخش ميشوند. نظريهاي به نام جهانهاي موازي وجود دارد که ميگويد ما به همه ابعاد هستي وصل هستيم، اگر هستي را يک صفحه شطرنجي درنظر بگيريم، ما در نقطهاي از اين صفحه شطرنجي هستيم و از طريق خطوط صفحه به ديگر ابعاد هستي مرتبط هستيم وقتي فکري بهوجود ميآيد تنها در ذهن ما نميماند بلکه در سراسر هستي پخش ميشود و روي همهچيز اثر ميگذارد. مثلا من کسي را ميشناختم که به واسطه حرف فالگيري فکر ميکرد نبايد ازدواج کند، بهطور تصادفي در شب عروسي او چند اتفاق افتاد و بعد او مرتب با خود فکر ميکرد حرف آن فالگير درست بودهاست. در واقع آن اتفاقها به خاطر فکري است که مدام منتظر پيشامدهاي بد است. متاسفانه آدمها ياد گرفتهاند به چيزهايي که دوست ندارند فکر ميکنند و در نتيجه به همانها ميرسند، آنها کمتر به آنچه دوست دارند فکر ميکنند، آنها بيشتر آنچه را نميخواهند ميگويند. يادتان نرود هر چه را در ذهن بپروريد در نهايت زندگيتان همان خواهد شد. وقتي نميتوانيد حقيقت را ببينيدحتي اگر فالگيرها حرفهاي خوب و انرژيدهندهاي به فرد بگويند، باز هم گوش کردن به حرفهاي آنها ريسک بالايي دارد، چرا؟ چون ممکن است باعث شود که نتوانيم حقيقت را بهطور کامل ببينيم، مثلا زوجي بودند که فالگير به آنها گفته بود خوشبخت خواهند شد و در نتيجه چشمان خود را بستند و در همان مرحله ازدواج تفاوتهايشان را نديدند و همين امر چند سال بعد برايشان مشکل ايجاد کرد.براي فالگيرها، فالگرفتن يک شغل و کاسبي است به همين دليل آنها هم مثل همه افراد کاسبي ديگر سعي ميکنند کار خود را بهبود دهند، در واقع آنها روزبهروز بيشتر تلاش ميکنند، ذهن افراد را در دست بگيرند. فال و فالگيري بايد تنها در همان حد خنده و تفريح باقي بماند، نبايد آن را بيجهت بزرگ کرد تا بتوان خلأهاي زندگي را با آن پر کرد.
ویدیو مرتبط :
فال نیک-فال بد!!!!!!!