کارگردان فیلم «باز هم سیب داری؟»: نمی‌توان منکر تعابیر سیاسی فیلم شد


کارگردان فیلم «باز هم سیب داری؟»: نمی‌توان منکر تعابیر سیاسی فیلم شد

بانی فیلم/ بایرام فضلی کارگردان فیلم «باز هم سیب داری؟» تاکید کرد که آدم سیاسی نیست اما محافظه کاری هم نمی‌کند و منکر تعابیر و برداشت‌های سیاسی این فیلم نمی‌شود و معتقد به ساخت فیلم متفاوت در سینما است.
بایرام فضلی سینما را با فیلمبرداری فیلم های کوتاه و مستند آغاز کرد و به گفته خودش تجربه کردن در سینمای ایران را اصل می داند. این سینماگر در ادامه فعالیت های خود ۲ فیلم کوتاه «چاه» و «سنگر روبرو» را کارگردانی و فیلمبرداری کرد که فیلم «چاه» جوایز متعددی از جشنواره های مختلف دریافت کرد.
فضلی میل به تجربه های جدید را تنها به فیلمبرداری فیلم های کوتاه و مستند خلاصه نکرد و با فیلمبرداری فیلم «نامه‌های باد» در سال ۱۳۸۰ نخستین فعالیت حرفه ای خود در سینمای بلند را رقم زد و پس از آن فیلم هایی چون «خواب تلخ»، «دم صبح»، «از ما بهتران»، «زن ها شگفت انگیزند»، «از تهران تا بهشت» و «شرفناز» را فیلمبرداری کرد.
وی در کنار فیلمبرداری در سینمای ایران، در سال ۱۳۸۵ نخستین تجربه کارگردانی خود را با فیلم «بازهم سیب داری؟» پشت‌سر گذاشت که این فیلم در طول یک دهه گذشته فرصت اکران پیدا نکرد اما در نهایت پس از گذشت سال‌ها با حمایت گروه سینمایی «هنر و تجربه» روی پرده رفت و بر خلاف آنچه تصور می شد، توانست توجه مخاطبان سینمای ایران را به خود جلب کند.
فیلم «بازهم سیب داری؟» توجه ویژه ای به سمبل، در کهن الگوهای ادبی ایران دارد و فضایی بی مکان و بی زمان را به تصویر می کشد. در این فضا مردی همیشه گرسنه برای یافتن لقمه نانی به دهکده ای می رسد که مردم به خواب رفته‌اند و حق بیدار شدن ندارند چون تحت سلطه سیاه پوشانی به نام داس دار هستند.
بایرام فضلی کارگردان فیلم «بازهم سیب داری؟» به همراه ذبیح افشار و لیلا موسوی ۲ بازیگر اصلی این فیلم به خبرگزاری مهر آمدند و درباره نقاط قوت و ضعف این فیلم سخن گفتند. بخش نخست از این گفتگو به کاربرد استعاره و نماد در فیلم «بازهم سیب داری؟» و همچنین برداشت های سیاسی و اجتماعی که از فیلم شده است، اختصاص دارد

* فیلم «بازهم سیب داری؟» تماشاگر را با دنیایی مواجه می کند که این دنیا هم هست و هم نیست، هم باورپذیر است و هم نیست. روایت داس داران که در این فیلم مطرح شده، تا اندازه ای مبین شرایط زندگی سیاسی و اجتماعی مردم خاورمیانه است.
بایرام فضلی: فیلم «بازهم سیب داری؟» اثری است که بعد از ۱۰ سال در حال دیده شدن است و به نظر من این نوع دیده شدن و نمایش دادن نوعی نبش قبر کردن است. چون ۱۰ سال از زمان ساخته شدن گذشته و بسیاری موضوعاتی که در فیلم به آن‌ها اشاره شده دستخوش تغییر شده‌اند و من به عنوان کارگردان این فیلم در درجه نخست می‌خواستم فیلمی متفاوت بسازم و یا حداقل به لحاظ ساختار، اثری باشد که در ایران کمتر تجربه شده باشد.

* مخاطب در این فیلم با نوعی پیش گویی سیاسی از شرایط حال مواجه است. تا چه اندازه به پیشگویی کردن در این فیلم قائل هستید؟
فضلی: من آدم سیاسی نیستم و هیچگاه پیشگویی نکرده ام اما فیلمساز جدا از جامعه و شرایطی که در آن می گذرد نیست و آنچه در آثارش دیده می شود برداشتی از جامعه و دنیای پیرامون اوست و طبیعی است که از فیلم ها مصادیق و تعابیر سیاسی می شود. در واقع در چارچوب روایت هنری و یا حتی غیر هنری می توان مصادیق سیاسی را پیدا کرد.

* در روایت داستان فیلم از استعاره های موجود در ادبیات کهن ایرانی بهره بردید، به عنوان مثال بیننده در این فیلم ردپای حسن کچل و یا حتی قصه های هزار و یک شب را می بیند و اتفاقا در ارجاع به این کهن الگوهای ادبی همچنان ردپای سیاست دیده می شود.
فضلی: اشاره درستی به قصه های شهرزاد و داستان حسن کچل کردید و در همین ۲ قصه هم ردپای سیاست دیده می شود. به این معنا که شهرزاد با حاکمی طرف است که قصد کشتن دارد اما شهرزاد با سیاستی که به خرج می دهد تصمیم می گیرد برای دوری از شر حاکم هر شب برای او یک قصه بخواند و این قصه خوانی هزار و یک شب به طول می انجامد و در پایان متوجه می شویم که سیاستی که شهرزاد به خرج می دهد هم تغییر رفتار در حاکم را موجب شده و هم جان خود را نجات داده است. من هم در این فیلم به نوعی مثل شهرزاد قصه گو عمل کردم. یعنی هم می خواستم بیان متفاوتی از سینما و دیدگاه هنری داشته باشم و هم حرف خودم را زده باشم. ولی طبیعی است با شرایطی که ایران در خاورمیانه و یا در حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی دارد، برداشت های سیاسی از این فیلم صاحب قوت و قدرت می شود.

* اما شرایط ترسیم شده تنها شامل ایران نمی شود.
فضلی: بله فقط ایران نیست. بلکه شرایطی که در فیلم توصیف می شود شامل مجموع کشورهای جهان سومی نیز می شود؛ کشورهایی که به نوعی دچار عقب ماندگی و یا عقب نگه داشته شدن، شده اند. تاریخ در ملل مختلف در حال تکرار شدن است به عنوان مثال یکبار طالبان از افغانستان بلند می شود، یکبار مشابه همین گروه با نام بوکوحرام از آفریقا سر در می آورد، یکبار القاعده می شود و فاجعه ۱۱ سپتامبر را به وجود می آورد و یکبار هم در همسایگی ایران داعش به وجود می آید، حال اینکه انسان مدام شاهد این تکرار تاریخ به انحای مختلف بوده است. بنابراین در طراحی فیلمنامه به گونه ای عمل کردم که مصادیق را در زمان های مختلف بتوان دید و خوشبختانه این مصادیق شامل زمان و مکان خاص نمی شود و من فکر می کنم «بازهم سیب داری؟» به هیچ عنوان تاریخ مصرف ندارد.
ذبیح افشار بازیگر نقش هالو: به اعتقاد من تعریفی را که بایرام از فیلم کرد، می توان در نگاه کلی تر از زبان سمبل و نشانه ها مورد بررسی قرار داد و مجموع آنچه به عنوان سمبل در فیلم «بازهم سیب داری؟» روایت شده است به کهن الگوهای ما ایرانیان و در نگاه کلی تر به فرهنگ شرق برمی گردد. مجموع آنچه به عنوان باور و آیین امروزه وجود دارد توسط خود مردم به وجود آمده و جملگی در ۲ عبارت خیر و شر خلاصه می شوند. به این معنا که ۲ مقوله خیر و شر از ابتدای خلقت بشر وجود داشته و همواره با انسان بوده است و این ۲ مقوله در فیلم هم کاملا مشهود است. به عنوان نمونه شاهد هستیم که کاراکترها با لباس سفید و سیاه در فیلم دیده می شوند که این سفیدی و سیاهی سمبل خیر و شر هستند. افرادی که در قبرستان دفن شده بودند سفید جامه بودند که نشانه خیر است و ظالمان هم سیاه پوش بودند. یکی از نشانه های دیگر در فیلم سیب است که در طول فیلم به یک کاراکتر تبدیل شد و حال اینکه سیب نمادی از میوه ممنوعه است و مصادیق بسیاری دارد و اگر از این منظر نگاه کنیم متوجه می شویم که مخاطب در طول فیلم با سمبل و نشانه ها مواجه است.

* با این تعریف بار اصلی پیام فیلم بر سمبل و نشانه ها است.
افشار: فیلم با مجموع سمبل ها پیش می رود و رنگ و بوی سیاسی که به کرات بیان می شود، از ابتدا در فیلم وجود نداشته و من فکر می کنم اتفاق هایی که در طول ۱۰ سال گذشته در ایران افتاده، باعث شده که مجموع این سمبل ها در شرایط فعلی مصادیق سیاسی به خود بگیرند.
فضلی: البته پس زمینه نگاه به اجتماع و مسائل موجود در جامعه را مدنظر داشته ام و به عنوان هنرمند نمی توان نسبت به پیرامون خود بی‌تفاوت بود.
افشار: قطعا نمی توان بی تفاوت بود اما باید توجه داشته باشیم که این فیلم متعلق به ۱۰ سال پیش است و اگر مخاطب فیلم «بازهم سیب داری؟» را اثری به روز می داند به این دلیل است که فرهنگ، سنت و آیین در فیلم مطرح است و این ۳ فاکتور همیشه وجود داشته اند و در زمان های مختلف از شکلی به شکل دیگر درآمده‌اند.

* آقای افشار به شکل مستقیم به ۲ مقوله خیر و شر اشاره کردند که این ۲ مقوله در طول زمان لباس های مختلفی پوشیده اند و اگر بیان می شود فیلم «بازهم سیب داری؟» را می توان به زمان های مختلف تعمیم داد، به این دلیل است که خیر و شر همواره در زندگی بشر وجود داشته است.
فضلی: ضمن اینکه نباید فراموش کرد آنچه اتفاق می افتد برآیند زندگی زنجیره وار بشر کنار هم است.

* در کنار ۲ عنصر خیر و شر که در فیلم با دو رنگ سفید و سیاه مشخص شده، یک زن سرخ پوش نیز وجود دارد که این زن به نوعی نماد اعتراض توام با بینش است.
لیلا موسوی بازیگر زن سرخ پوش: همانطور که ذبیح افشار اشاره کرد «باز هم سیب داری؟» فیلمی سمبلیک است که در هر برهه ای از زمان می توان این سمبل ها را مشاهده کرد اما این سرخی را من عقل سرخ سهروردی در نظر می‌گیرم. چراکه سهروردی اندیشمند بزرگ معتقد است در هر جایی که سفیدی و سیاهی با یکدیگر روبرو می شوند، نوعی سرخی به وجود می آید که این سرخی را عقل سرخ نامیده است. درست مانند تلاقی روز و شب که نقطه اوج این تلاقی سرخی غروب آفتاب است. در این فیلم هم چنین است و مفاهیم به گونه ای کنار هم چیده شده اند که عقل سرخ درست میان سفیدی و سیاهی نمایان می شود.
فضلی: از جهت دراماتیک بار اصلی بر دوش ۲ کاراکتر است؛ کاراکتر اول شخصیت هالو و شخصیت دیگرکمی آگاه تر و تجربه دیده است. هالو شخصیت حسن کچل است که مانند کاغذ سفید و نا نوشته است. از سوی دیگر شخصیتی را می‌بینیم که چرخه تجربه را طی کرده و می داند قضیه از چه قرار است. درست به همین دلیل است که وقتی به ده سرخ پوشان می رسند و می فهمد که داس داران می خواهند حمله کنند درنگ نمی کند و کودکان را با خود می برد. چون در گذشته تجربه کرده و می داند چه بلایی به سر اهالی ده خواهد آمد.

* اشاره به بی تفاوتی انسان به تجربه های یکدیگر از نکات مهمی بود که در فیلم مطرح شده بود. بی تفاوتی که در نهایت موجب شده انسان در هر عصری که زندگی می کند چرخ را از اول اختراع کند. اینطور نیست؟
موسوی: دقیقا همینطور است و اتفاقا توصیه های دختر سرخ پوش بر اساس تجربه هایی است که دارد.
افشار: اگر از منظر نشانه شناسی هم نگاه کنیم متوجه می شویم که رنگ قرمز نشان از تحرک، اعتراض و نمایان کردن یک پدیده است و در طول فیلم شاهد هستیم که جدا از لباس زن سرخ پوش، سیب هم قرمز است.

* ویژگی خوب نماد اعتراض در این فیلم، قراردادن یک زن سرخ پوش بود. چون فرهنگ های مختلف زن را به عنوان مهد آفرینش می شناسند.
افشار: بله دقیقا زن نشانه مادر، زمین و در نگاه کلی مهد آفرینش است.
فضلی: اتفاقا زن به عنوان مهد آفرینش مدنظرم بود.

* نگارش فیلمنامه درباره آثار انتزاعی سخت است و برداشت های مختلفی را در برمی گیرد. هنگام نگارش فیلمنامه نگران تعابیر مختلف به خصوص برداشت های سیاسی نبودید؟
فضلی: هر اثر هنری که خلق می شود جدا از زمانه خود نیست و طبیعی است که مسائل سیاسی بر نگاه هنرمند تاثیر می گذارد. ببینید من آدم سیاسی نیستم اما محافظه کار هم نیستم که تعابیر و برداشت های سیاسی را منکر شوم. من مانند فیلمسازانی که می گویند اول پیگیر مسائل اجتماع بودند و بعد فیلمساز شدند، نیستم و اساسا چنین برداشتی از سینما ندارم.چراکه در درجه نخست من به خاطر خود سینما به این حرفه آمدم. چون سینما جذابیت های ذاتی بسیاری دارد که من به خاطر همین جذابیت ها است که دوست دارم در این حرفه صاحب تجربه های جدید شوم. بررسی مسائل اجتماعی به عهده کارشناسان است و من به عنوان یک فیلمساز می توان مسائل کارشناسی شده در حوزه اجتماع را به زبان سینما مطرح کنم. با چنین تعریفی که از سینما دارم ممکن است برداشت های سیاسی و اجتماعی بسیاری از فیلم «بازهم سیب داری؟» شود. بنابراین به هیچ عنوان اولویت من طرح مسائل سیاسی در این فیلم نبوده و دوست داشتم در سینما یک اثر متفاوت بسازم.


ویدیو مرتبط :
افتتاحیه فیلم باز هم سیب داری؟ کارگردان :بایرام فضلی