آن‌چه در دانشکده‌های ادبیات حذف شده است


اسماعیل آذر معتقد است، در دانشکده‌های ادبیات به ادبیات معاصر کم پرداخته می‌شود و ادبیات انقلاب و پایداری هم که بخش مهمی از ادبیات معاصر هستند به کل حذف شده‌اند.

این استاد ادبیات دانشگاه علوم تحقیقات در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات ایسنا متذکر شد: در ابتدای بحث درباره پرداختن به ادبیات معاصر در دانشکده‌های ادبیات ایران باید در نظر داشت ادبیات معاصر ما عمر صدساله دارد در حالی که عمر ادبیات کهن به بیش از هزار سال می‌رسد، پس در یک نگاه کوتاه این دو از نظر محتوا و تجربه قابل قیاس نیستند.

او با تاکید بر اهمیت ادبیات پایداری و انقلاب اظهار کرد: یک جایگاه بزرگ شعر معاصر ما به شعر انقلاب و ادبیات پایداری تعلق دارد. شعر پایداری با لویی آراگون و پابلو نرودا وارد سرزمین ما شد و طرفدار پیدا کرد. شعر پایداری و انقلاب ما پر از حکمت‌، معرفت‌، مایه‌های انسانی‌ و تفکر عاشورایی است؛ اما این‌که چرا مورد توجه نسل جوان قرار نگرفته است، جای سوال دارد.

این مجری برنامه‌های ادبی صدا و سیما درباره جایگاه ادبیات انقلاب و ادبیات پایداری بیان کرد: ادبیات انقلاب و ادبیات پایداری به نظر من توانست فضای عمیق و بزرگی را در مسیر ادبیات ما برای خودش دست و پا کند. امسال قصد داشتیم در دانشگاه برای این رشته دانشجو بگیریم ولی فقط یک نفر شرکت‌کننده در مقطع کارشناسی ارشد داشتیم. دلیل این اتفاق باید مورد بررسی و آسیب‌شناسی قرار گیرد.

آذر با بیان این‌که برای وضع ادبیات انقلاب و پایداری متاسف است، اظهار کرد: تاسف من برای این است که ما نتوانستیم این ادبیات را برای جوانان جا بیندازیم. البته زحمات فراوانی کشید شده؛ از مشفق کاشانی تا شاعران انقلاب همچون موسوی‌ گرمارودی، سیدحسن حسینی و... زحمات‌شان را کشیده‌اند اما موثر واقع نشده است.

این پژوهشگر علت مشکل واحدهای درسی را تسلط نداشتن تصمیم‌گیران دانست و گفت: این دو یا چهار واحد کم است و باید بیش‌تر به شعر معاصر بپردازیم. یکی از مشکلات ما این است که اکثر کسانی که در حوزه ادبیات استخوان خرد کرده‌اند، جزو کسانی که تصمیم می‌گیرند نیستند. هنوز هم در آموزش عالی و دانشگاه اکثرا غیرادبیاتی‌ها برای ادبیاتی‌ها تصمیم می‌گیرند.

این عضو هیئت‌مدیره انجمن ادبیات تطبیقی درباره تخصص تصمیم‌گیران تصریح کرد: بارها گفته‌ام مساله شغل را از تخصص جدا کنید. ممکن است یک مدیرکل متخصص هم باشد ولی ممکن هم هست متخصص نباشد. پس تصمیم‌گیری‌های ما در حوزه زبان و ادبیات به اعتبار تخصص افراد است نه به اعتبار یک ورق حکم که می‌گیرند. این هم یکی از آسیب‌های ماست.

او درباره راه حل مشکل برنامه‌ریزی‌های درسی در دانشکده‌های ادبیات بیان کرد: شکوه ادبیات همچنان استوار است اما کیفیت تدریس مناسب نیست. آموزش عالی نیاز به بازخوانی دارد و حتما شخصیت‌های بزرگ در حوزه ادبیات معاصر باید به این کار رسیدگی کنند و تصمیم بگیرند.

آذر ارتباط مولفان معاصر و دانشکده‌های ادبیات را ناکافی خواند و بیان کرد: نویسنده، شاعر و مترجم نمی‌تواند خودش را به کسی تحمیل کند. کسانی که تصمیم می‌گیرند، باید آن‌ها را به دانشگاه‌ها دعوت کنند و اگر کسانی که تصمیم می‌گیرند جزو آگاهان این حوزه نباشند، شناخت‌شان کم خواهد بود. اما اگر آگاه باشند به این سوال می‌رسند که چرا دانشکده‌ها با مولفان معاصر ارتباط خوبی ندارند. باید راه حلی برای این مشکل‌ها اندیشید و آسیب‌شناسی کرد.

انتهای پیام


ویدیو مرتبط :
غلام علی محصل دانشکده ادبیات