گزارش میدانی از انواع شرخرها و دلال‌ها در ایران


برآوردها نشان می دهد سهم مطالبات غیرجاری از کل دارایی بانک ها برابر با ۱.۷ درصد و از نقدینگی کل کشور ۱۲ درصد است.نمای تمام مغازه‌ها آجری است و اسم مغازه با رنگ فیروزه‌ای روی سر در آن نوشته شده است. معماری و طراحی سنتی مغازه‌های خیابان خیام، اصالت عاریه‌ی بازاری را حفظ کرده که پیش از به تاج و تخت رسیدن مال‌ها و مگامال‌ها نبض اقتصاد شهر را در دست داشتند. هنوز هم ۵ درصد گردش کل اقتصاد ایران در همین محدوده میدان امام خمینی، خیابان خیام و ۱۵ خرداد می‌چرخد. دخل‌ها و چرتکه‌ها با ماشین‌حساب و کامیپوتر مدرن شده‌اند و خودروها راهی به دل بازار ندارند، اما هنوز ۵ هزار باربر در این محدوده، به سیاق مانده از دهه‌های گذشته، اجناس بازاری‌ها را روی چرخ‌ها و کمر‌هایشان جا‌به‌جا می‌کنند.به گزارش خبرآنلاین نزدیک ظهر است و دختر جوانی در یکی از شعبه‌های بانک نزدیک بازار، پوشه‌‌ای از مدارک مختلف را در دست گرفته و مقابل یکی از باجه‌های بانک ایستاده است. متصدی میان‌سال باجه‌ی بانک که انگار از رفت و آمدهای زیاد این مشتری او را می‌شناسد، سرش را بالا می‌آورد و با ناراحتی می‌گوید:«هنوز هم که ضامن‌تان اشکال دارد!ضامن نباید بازنشسته باشد، نباید کارمند نیروهای مسلح باشد و ...» نوعروسی که چند ماهی است درگیر۳ میلیون وام ازدواجش است، تلاش می‌کند لرزش صدایش را کنترل کند و می‌گوید:«خب من و همسرم هر دو دانشجو هستیم، افراد زیادی دور و برمان نیستند، خواهش می‌کنم بین قوانین‌تان ببینید شرایط دیگری وجود ندارد؟» کمی آن‌طرف‌تر، در ایستگاه اتوبوس، آگهی‌‌ای کنار صندلی انتظار اتوبوس چسبانده شده که روی آن نوشته شده است:«از ده میلیون تا یک میلیارد، در کم‌تر از نیم ساعت وام بگیرید.» هر روز بیشتر از ۲۰ کادر مربع شکل در صفحه نیازمندی‌های همشهری نیز انواع مختلفی از همین آگهی را با شماره تماس‌های مختلف به چاپ می‌رسانند. پشت خط یکی از آن‌ها آقایی می‌گوید:«زیر ۲۰۰ میلیون تومان برایمان صرف ندارد. اگر بالای ۲۰۰ میلیون وام خواستید، در کم‌تر از ۲۵ روز فقط با یک سند ملکی برایتان جور می‌کنیم.» در اوایل اسفندماه، بیشتر اجناس بازار حراج فصلی خورده‌اند، قیمت بعضی پالتو‌ها و لباس‌های زمستانی به زیر ۱۰۰ هزار تومان رسیده است. دختر جوانی که چند کیسه پلاستیکی بزرگ در دست دارد، می‌گوید:«هیچ سالی مثل امسال انقدر مدام حراجی نبود و انقدر لباس‌ها ارزان نشدند، کاملا معلوم است جنس‌ها روی دست فروشنده‌ها باد کرده و مجبورند با قیمت‌های پایین ردشان کنند.»بیشتر شدن عبارت حراج روی شیشه فروشگا‌ه‌ها هم نشان می‌دهد بازارها هنوز در رکود به سر می‌برند و با وجود شلوغی خیابان، خیلی از مغازه‌ها خلوت هستند یا مشتری‌ها بعد از چند سوال از آن‌ها بیرون می‌آیند. یکی از فعالان بازار می‌گوید:«شرایط خوبی نیست. در این شرایط وقتی کاسبی مجبور باشد، خیلی راه‌ها را امتحان می‌کند. ممکن است برای حفظ آبرو پول لازم داشته باشد و برای وام گرفتن از هر طریقی اقدام کند. یا شاید هم می‌خواهد حرکت سودآوری شروع کند و نیاز به پول اولیه و سریع دارد، در این شرایط وقتی موسسه‌هایی هستند که خیلی زود پول جور می‌کنند، چه ایرادی دارد سراغ آن‌ها برویم؟»هنوز در بعضی از فیلم‌ها شخصیت‌هایی به تصویر کشیده می‌شوند که در قامت پیرمردهایی با کت‌های تیره‌رنگ، انگشترهای عقیق و تسبیح‌های شاه‌مقصود، نماد بازاری‌های اصیل هستند و گاهی برای رسیدگی به مشکلات اهل محل، صندوقی درست کرده‌اند و وام تهیه می‌کنند.چند منطقه بالاتر از بازار تهران، در مسجد قبا در شمال شهر، کارتن‌ جاروبرقی‌های پارس خرز از زمین تا سقف چیده شده‌اند و کل محوطه راهرو از در ورودی تا حیاط مسجد از لوازم خانگی‌های ایرانی پر شده و روی آن نوشته شده است:«جهیزیه عروس» سال‌هاست که علاءالدین میرمحمدصادقی، بازاری دیرینه و مدیر صندوق اعتبارات بانک مرکزی، در طبقه بالای مسجد قبای تهران، دفتری دارند و نوعی سیستم وام‌دهی، در بخش خصوصی طراحی کرده‌اند. چند خیابان بعد از مسجد قبا و در یکی از برج‌های تجاری محله میرداماد، دفتری به نام «مشاوره وام بانکی» با چند خط تلفن قرار دارد. خانم جوانی که به این موسسه مراجعه کرده، می‌پرسد:«در آگهی نوشته بودید وام تولیدی، صنعتی، بازرگانی. اگر برای مصرف شخصی مثلا جهیزیه و ازدواج باشد مشکلی دارد؟» آقای میان‌سالی به او پاسخ می‌دهد:«نه هیچ فرقی نمی‌کند. مسائل مربوط به فاکتور و مدارک بانک را خودمان حل می‌کنیم. ما بالای ۲۰۰ میلیون کار می‌کنیم. مسئله ۴۰ میلیونی شما که کاری ندارد. فقط نزدیک ۱۰۰ میلیون وثیقه ملکی بیاورید و ۱۲ درصد از مبلغ کل وام کارمزد ما را بپردازید، بعد ظرف ۲۰ روز از یکی از بانک‌های خصوصی وام را به شما می‌رسانیم.» تمام وامی که این موسسه و بقیه شرکت‌های شبیه آن با واسطه‌گری بین بانک و مردم جور می‌کنند، نرخ سود ۲۴ درصدی دارد و بازپرداخت آن حدودا ۵ ساله است. بیشتر آن‌ها، در شمال شهر و محدوده ولی‌عصر، میرداماد و ونک، دفترهای کوچک اما شیکی دارند. آگهی این دفترها، هر روز در صفحه کناری آگهی‌هایی چاپ می‌شود که در کادر کوچک تمام آن‌ها نوشته شده است:«وثیقه جهت بانک و دادگاه موجود است.» دفتر موسسه‌هایی که برای گرفتاری‌های بانکی و دادگاهی مردم وثیقه جور می‌کنند، بیشتر در مناطق مرکزی شهر هستند. از میدان فاطمی تا خیابان مطهری، چند دفتر حقوقی که در کنار سر در بعضی‌هایشان شماره ثبتی نیز نوشته شده، وجود دارد. در یکی از آن‌ها، خانمی نشسته که همسرش برای ۵۰ میلیون تومان بدهی، بازداشت شده است. یکی از کارمندان موسسه برای او توضیح می‌دهد:«باید ۱۱ درصد ازمبلغ سند را پرداخت کنید و به اندازه ی کل آن سفته بدهید. اول یک مقداری از آن را به عنوان پیش پرداخت می دهید، یکی دو روز بعد هم بین شما و سند گذار روبروی دادگاه قراری تنظیم می کنیم.» از یکی از اتاق‌های موسسه، آقایی بیرون می‌آید و فردی که به نظر می‌رسد مدیر شرکت باشد، تا دم در مشایعتش می‌کند:«خیال‌تان راحت، ۴۰۰ میلیون وثیقه‌ی وام‌ بانکی شما ظرف یک هفته جور می‌شود و می‌توانید به سرعت کارتان را راه بیاندازید.»همان حوالی خیابان مطهری، در میان شرکت‌های تجاری و خدماتی مرکز تهران، دفتر موسسه دیگری با عنوان «شرکت ساماندهی و وصول مطالبات معوق» قرار دارد که وابسته به بانک ملت است و کارهای رسیدگی به بدهکاران بانک‌ها را دنبال می‌کند. بعضی فعال‌های بازار روی آن‌ها اسم «شرخرهای مدرن» گذاشته‌اند. موسسه دیگری را چند وکیل با همین عنوان وصول مطالبات معوق تشکیل داده‌اند و میزان کارمزد و نحوه فعالیت‌شان را تا پیش از بررسی مدارک حقوقی توضیح نمی‌دهند:«برای هر دعوایی، میزان حق و حقوق ما فرق می‌کند. حتی مهریه هم اگر طلاق توافقی باشد یا یک‌طرفه، نحوه وصول و کارمزدش فرق می‌‌کند. بستگی به نوع دعوا و مبلغ چک یا مطالبه معوق دارد. بعد از یکی دو ساعت مشاوره با وکلای ما، می‌‌‌توانید هزینه را بفهمید.»در کوچه‌های تو در تو و میان تیمچه‌های بازار تهران، زمانی انواع فعالیت‌ها جریان داشت. چه فعالیت‌های سیاسی که در زمان انقلاب مشروطه اوج اعتراض‌ها و ساماندهی‌ها در آن‌جا انجام می‌شد و چه انواع ساز و کار‌های اقتصادی، از وام دادن گرفته تا شرخری کردن. مرد میان‌سالی که در صنعت ساختمانی کار می‌کند و به قول خودش بساز بفروشی دارد، می‌گوید:«تا سال ۸۴ در بازار لاستیک‌فروش‌ها کار می‌کردم، آن زمان زیاد شرخر و شرخری کردن می‌دیدیم. آدم‌های بی‌آبرو و ولات را همه می‌شناختند و هرکس که به مشکلی برمی‌خورد، سریع یکی از آن‌ها را پیدا می‌کرد و دم خانه بدهکار می‌فرستاد و به هر طریقی شده پولش را زنده می‌کرد.کار گنده‌لات‌ها سکه بود، معمولا ۲۰،۳۰ درصد از کل مبلغ چک را خودشان می‌گرفتند.» اگرچه چک‌های بی‌اعتبار از سال ۷۸ تا کنون ۶ برابر شده و در سال ۹۳، ۵۰ هزار میلیارد تومان چک برگشت خورده است، اما به روایت بازاری‌ها، حالا شرخرها سخت پیدا می‌شوند و دیگر افراد خاصی در بازار به این عنوان فعالیت نمی‌‌کنند.بافت داخلی بازار تهران هنوز در برابر مدرن شدن مقاومت کرده است، اما همه روابط پولی و بانکی بازار و اقتصاد مدرن شده است. یرواند آبراهامیان، مورخ ارمنی در کتاب «مردم در سیاست ایران» بازار و روابط اقتصادی آن را در دوران پیشاصنعتی این‌چنین توصیف می‌کند:«در اقتصاد سنتی، بازار چیزی بیشتر از یک فروشگاه بود. انبار غله بود، کارگاه بود، بانک و کانون دینی کل جامعه هم بود. آن‌جا بود که زمین‌دارها محصول‌شان را می‌فروختند، صنعت‌گران کالاهایشان را تولید می‌کردند، بازرگانان اجناس‌شان را معامله می‌کردند، آن‌هایی که پول لازم داشتند می‌رفتند وام می‌گرفتند، و همان‌‌جا هم بود که تجار مسجد و مدرسه می‌ساختند و پولش را می‌دادن


ویدیو مرتبط :
گزارش میدانی از ورود تخمه چینی به ایران!‬ -