خلق جهان محو نور روی محمد(ص)/ بسته ویژه «آخرین خبر» به مناسبت مبعث پیامبر اکرم (ص)


خلق جهان محو نور روی محمد(ص)/ بسته ویژه «آخرین خبر» به مناسبت مبعث پیامبر اکرم (ص)آخرین خبر/ شیفته سیرت نکوی محمد(ص)
خلق جهان محو نور روی محمد(ص)

سیر نخواهد شدن ز روی محمد(ص)
دیده گرش صد هزار بار ببیند


بسته سراسر به تار موی محمد(ص)
سلسله کاینات و رشته هستی

سلام بر مبعث، عید بزرگ نجات از حیرت و سرگردانی، عید ختم ناامیدی، عید تمایز عدل و ظلم، عید بیداری و تعهّد، عید هدایت!
سلام بر مبعث، بهاری ‏ترین فصل گیتی!
سلام بر مبعث؛ نوید تزکیه انسان‏ های شایسته از زشتی‏ ها.
سلام بر مبعث؛ روزی که گل‏ های ایمان در گلستان جان انسان شکوفا شد!
سلام بر مبعث، نوید وحدت حق ‏طلبان جهان از خاستگاه وحی!
سلام بر مبعث، پیام خیزش انسان، از خاک تا افلاک!
سلام بر مبعث، جشن بزرگ ستم‏دیدگان و بی ‏یاوران!
سلام بر مبعث، جاری کننده چشمه ایمان و عدالت در کویر خشک زمین!
سلام بر مبعث، پایه‏ گذار حکومت صالحان در عرصه خاک!


گوشه‏اى ازاخلاق عظیم پیامبر (ص)
روزهایى بس شیرین و به ‏یادماندنى و تاریخ ساز پیامبر را نمى‏توان با الفاظ و سخنان ناقص انسانهاى ناقص‏توصیف و تعریف کرد. بیائیم در این سخن ربانى که پیامبر را داراى منشى سترگ واخلاقى عظیم معرفى مى‏کند بیاندیشیم و از زبان روایت نمى از این‏اقیانوس پرفیض برگیریم، شاید برخى عزیزان به کار بندند و ازرسول الله الگوى زندگى بگیرند که قرآن فرمود: «و لکم فى رسول‏الله اسوه حسنه‏» . جمله‏هایى کوتاه در منش و روش زندگى حضرت بیان مى‏شود که هم‏برکت است و پر مایه برکتى است و هم برنامه به زیستى وخداپسندانه:
1- آن قدر حضرت متواضع و فروتن بود که متن روایت او را«خاضع الطرف‏» می نامد یعنى به زمین نگاه مى‏کرد و سر را کمتربالا مى‏برد، این چنین با وقار و متین... با ادب و فروتن. چنان‏در برابر خالقش خاضع و خاشع بود که بیشتر سرفرود مى‏آورد و کمترسر را بلند مى‏کرد چه پیوسته خدا را حاضر و ناظر مى‏دید و لحظه‏اى‏بلکه کمتر از لحظه‏اى هم از یاد و ذکر خدا غافل نبود.
2- پیامبر هرگز بدون جهت‏ سخن نمیگفت، و اگر سخنى میگفت‏ بیشترجنبه موعظه و پند داشت، یا مطلبى را مى ‏آموخت و یا به معروف وخیرى امر مى‏ کرد و یا از شر و منکرى مردم را باز مى ‏داشت، تمام‏ سخنانش سودمند و یک کلمه، نه بلکه یک حرف، پوچ و بى ‏ارزش نبود.
3- پیامبر هرگز از ذکر خدا غافل نمى‏ شد. در روایت است: او نمى ‏نشست و برنمى‏ خاست جز با ذکرو یاد خدا. پیامبر در هر آن قرین و همنشین ذکر خدا بود چه برزبان آورد و چه در دل گوید. او خود ذکر خدا را کفاره مجلس‏ مى ‏دانست و اعلام مى ‏داشت که اگر در مجلسى یاد خدا نباشد یا ذکرى ‏از اهل بیت که آن نیز یاد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر ووبال است و نحس است و شوم. و اگر حضرت مى‏ خندید از تبسم تجاوزنمى ‏کرد «جل ضحکه التبسم‏» زیرا قهقهه و خنده با صدا با شئون‏انسان مودب منافات دارد چه رسد به انسان کامل و چه رسد به اشرف‏ مخلوقات.
4- یکى دیگر از موارد تواضع و فروتنى حضرت این بود که هر وقت‏وارد مجلس مى ‏شد، هر جا که جاى خالى بود مى ‏نشست، مانند ماخودخواهان یا نادانان نبود که دنبال صدر مجلس هستیم، و خیال ‏مى ‏کنیم که باید بالا و بالاتر نشست. اصلا آن جا که انسان والامى ‏نشیند والا است نه آنکه انسان والا باید در جاى والا نشیند.
5- هرگز سخن کسى را قطع نمى ‏کرد و تاشخصى مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش مى ‏داد و پس از تمام‏ شدن سخنش آرام پاسخش را مى‏ گفت. و چنان اصحابش را تربیت کرده ‏بود که هرگاه لب مبارکش به سخن وا مى ‏شد، تمام حاضران ساکت‏ مى ‏شده و سراپا گوش مى ‏شدند «کان على رووسهم الطیر» و هرگاه ‏سخن حضرت تمام مى ‏شد بدون آنکه سخنانشان با هم تزاحم کند، با هریک به نوبت‏ حرف مى ‏زد.
6- او نه تنها بامالداران و دارایان مجالست مى ‏کرد بلکه با فقرا و مستمندان نیزهمنشین بود. بلکه قطعا حضرت از نشستن با فقرا بیشتر لذت مى ‏بردو اگر با ثروتمندان مى ‏نشست‏ به خاطر هدایت کردن آنان بود نه چیزدیگر.
7- اگر سه روز مى ‏گذشت و دوستش یا برادر دینى ‏اش را نمى‏ دید ازاو سؤال مى ‏کرد، پس اگر به مسافرت رفته بود برایش دعا مى ‏کرد واگر در شهر بود حتما از احوالش تفقد مى‏ نمود و به زیارتش مى ‏رفت‏ واگر بیمار بود به عیادتش مى ‏شتافت.
8-برترین اخلاق پیامبران ورادمردان خوشروئى است هنگامى که به هم مى‏ رسند و مصافحه و دست‏دادن به یکدیگر است هنگامى که با هم ملاقات مى‏ کنند و لذا هر وقت‏ پیامبر مسلمانى را مى ‏دید فورا با او مصافحه مى‏ کرد وبه او دست‏ مى ‏داد و بر این امر بسیار تاکید مى ‏نمود. در روایت است که‏ هرگاه دو مؤمن به هم مى ‏رسند و مصافحه کنند گناهانشان مى ‏ریزدمانند برگ درختان در فصل خزان.

انگیزه و آثار بعثت از دیدگاه امام خمینی(ره)
بزرگترین حادثه عالم
زمان ها خودشان هیچ مزیتی ندارند بعضی بر بعضی، زمان یک موجود ساری متحرک است و متعین و هیچ فرقی ما بین قطعه ای با قطعه ای دیگر نیست. شرافت زمان ها یا نحوست زمان ها به واسطه قضایائی است که در آنها واقع می شود. اگر چنانچه شرافت زمان به واسطه حادثه ای است که در آن زمان واقع می شود، باید عرض کنم که روز بعثت رسول اکرم(ص) در سرتاسر دهر " من الازل الی الابد" روزی شریفتر از آن نیست، برای اینکه حادثه ای بزرگتر از این حادثه اتفاق نیفتاده است . حوادث بسیار بزرگی در دنیا اتفاق افتاده است.
تزکیه نفوس
اول آیه ای که به رسول اکرم (ص) به حسب روایات و تواریخ وارد شده است ، آیه " اقرا باسم ربک" است و این آیه اولین آیه ای است که به حسب نقل، جبرئیل بر رسول اکرم خوانده است و از اول به قرائت و به تعلم دعوت شده است " اقرا باسم ربک الذی خلق" و در همین سوره است که " ان الانسان لیطغی ان راه استغنی" این سوره اولین مورد وحی (است) و دراولین نزول وحی این آیه دراین سوره وارد شده است که " کلا ان الانسان لیطغی ان راه استغنی" معلوم می شود که طغیان و طاغوت بودن از اموری است که در راس اموراست. و برای طاغوت زدائی باید تعلیم کتاب و حکمت و تعلم کتاب و حکمت کرد و تزکیه کرد. انسان اینطوری است، وضع روحی همه انسان ها اینطور است که تا یک استغنائی پیدا می کند طغیان می کنند. آدمی استغنای مالی که پیدا می کند به حسب همان مقدار طغیان پیدا می کند، استغنای علمی که پیدا می کند به همان مقدار طغیان می کند، مقام که پیدا می کند به مقدار طغیان می کند، مقام که پیدا می کند به مقداری که مقام پیدا کرده است طغیان می کند.
کسانی که چیزهائی که مربوط به دنیاست آنها را بدون تزکیه نفس پیدا می کنند، اینها هر چه پیدا بکنند طغیانشان زیادتر خواهد شد و وبال این مال و این منال و این مقام و این جاه و این مسند از چیزهایی است که موجب گرفتاری های انسان است در اینجا و بیشتر در آنجا .
انگیزه بعثت این است که ما را از این طغیان ها نجات دهد و ما خودمان را تزکیه کنیم، نفوس خودمان را صفا دهیم و نفوس خودمان را ازاین ظلمات نجات بدهیم. اگر این توفیق برای همگان حاصل شد ، دنیا یک نوری می شود نظیر نور قرآن و جلوه نور حق.
همه اختلافاتی که در بشر هست برای این است که تزکیه نشده است. غایت بعثت این است که تزکیه کند مردم را تا به واسطه تزکیه، هم تعلم حکمت کند و هم تعلم قرآن و کتاب و اگر چنانچه تزکیه بشوند طغیان پیش نمی آید. کسی که تزکیه کرد خود را هیچ گاه خودش را مستغنی نمی داند " ان الانسان لیطغی ان راه استغنی" وقتی که خودش را می بیند و برای خودش مقام قائل است وبرای خودش عظمت قائل است این خودبینی اسباب طغیان است.
رفع ظلم
بعثت رسول خدا برای این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اینکه مردم بتوانند با قدرت های بزرگ مقابله کنند به مردم بفهماند.
بعثت برای این است که اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اینها را از ظلمت ها نجات بدهد، ظلمات را بکلی کنار بزند و به جای او نور بنشاند، ظلمت جهل را کنار بزند و به جای او نورعمل بیاورد، ظلمت ظلم را به کنار بزند و به جای او عدالت بگذارد، نور عدالت را به جای او بگذارد و راه او را به ما فهمانده است. فهمانده است که تمام مردم، تمام مسلمین برادر هستند و باید با هم وحدت داشته باشند، تفریق نداشته باشند.




با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید

منبع: آخرین خبر


ویدیو مرتبط :
‫مدیحه بسیار زیبا ویژه عید مبعث پیامبر اکرم (ص) _ فوق العاده‬‎