سلامت
2 دقیقه پیش | لیپوماتیکلیپوماتیک به عنوان یک روش مناسب برای لاغری موضعی شکم، پهلو، ران و اطراف ران ، ناحیه پشت، غبغب و بازو شناخته می شود ، لیپوماتیک در واقع یک دستگاه قدرتمند و هوشمند است که ... |
2 دقیقه پیش | با شجاعت پایان همکاری منفعلانه نظام پزشکی با وزارت بهداشت را اعلام کنیدسلامت نیوز:رییس نظام پزشکی مازندران با ارسال نامه ای به علیرضا زالی رئیس کل نظام پزشکی طرح تحول سلامت را همانند طرح مسکن مهر و پرداخت یارانه عمومی دانست و با تاکید بر ... |
مدیریت تغییرات اقلیم و مقابله با تهدیدات زیستمحیطی در کشور چگونه است
سلامت نیوز: از گرمشدن هوا گرفته تا ریزگردها و از بین رفتن جنگلها و افزایش بیابانها، وقتی نظر یک کارشناس محیطزیست را درباره علل این پدیدهها بخواهیم، به دستکاریهای انسانی اشاره میکند. ما هستیم که با تغییر اقلیم و اکوسیستم باعث از بین رفتن محیطزیست و ایجاد شرایط سخت زندگی برای خودمان میشویم. توسعه و پیشرفت را بهانه میکنیم و نخستین جایی که دستمان به آن میرسد، محیطزیست است. نخستین چیزی که میتوانیم از آن چشم پوشی کنیم تا به مصرفگراییمان بیفزاییم.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شهروند نوشت: مشکل از ندانستن و واقف نبودن به اهمیت این مسائل نیست، کارشناسان و سازمانهای مردمنهاد محیطزیستی تلاش میکنند تا مردم را آگاه کنند اما همچنان میبینیم که دریاها خشک میشوند، کوهها شکافته میشوند و کار از زمینخواری دیگر گذشته است، تهدیدات محیطزیستی و تغییر اقلیم در همه جا مشاهده میشود. در سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری اشاره شده است که اقتصاد و توسعه باید سازگار با محیطزیست باشد و همچنین بندی برای اقتصاد سبز و صنایع سبز نیز وجود دارد.
بابک توتونچی، کارشناس محیطزیست و مدیر بنیاد حرمت حیات و دبیر کنگره صلح سبز با محوریت سیاستهای محیطزیستی به دغدغه مسئولان در زمینه محیطزیست اشاره میکند و میگوید آنها هستند که باید امانت مردم را به آنها بازگردانند و به وظایفشان عمل کنند. با این فعال محیطزیست درباره تغییرات اقلیم و مدیریت آنها در کشور با توجه به سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری به گفتوگو نشستیم. این گفتوگو در پی میآید.
برای مدیریت تغییرات اقلیم و مقابله با تهدیدات زیستمحیطی چه کارهایی در کشور صورت میگیرد و چقدر به این مسأله توجه میشود؟در حد شعار بسیار توجه کردهایم. به تازگی دیدم که خانم دکتر ابتکار در اجلاس پاریس بین کشورهایی که حضور داشتند درباره تغییرات اقلیم قول دادند که تا ١٥سال بعد بهطور غیرمشروط ٤درصد از تولید گازهای گلخانهای ایران کمتر شود. این در شرایطی است که در برنامه پیشنهادی که از سوی سازمان حفاظت محیطزیست برای برنامه ششم توسعه نوشته شده، حمایت از تولید دام به روش صنعتی به چشم میخورد. میدانید که دامپروریهای صنعتی سومین عامل گرمایش جهان هستند. انتشار گازهای گلخانهای به دلیل گاز متان که دامها به مقادیر زیادی تولید میکنند، در کنار حملونقل بسیار زیاد و سوختوساز کربنی زیادی که در کارخانجات تولید محصولات دامی وجود دارد، دامپروریهای صنعتی را به سومین عامل گرمایش جهانی تبدیل کرده است. با این وجود، در برنامه ششم توسعه در ماده بیستوهفتم بند ٨ به حمایت از تولید دام به روش صنعتی اشاره شده است.
یعنی سازمان محیطزیست با این مسأله موافقت کرده است؟این برنامه پیشنهادی سازمان محیطزیست است. این مشکل را در زمان خودش به دو نفری که از سوی «انجیاو»ها در شورای سازمان محیطزیست برای برنامه پیشنهادی این سازمان در زمینه برنامه ششم توسعه حضور داشتند، تذکر دادم و گفتم که این کار اشتباه است و باید تصحیح شود، ولی تا به حال هیچ کاری نشده است.در نهایت اگر اقدامی صورت نگیرد، ما براساس قانون مجبوریم با شکایت جلوی آن را بگیریم. براساس ماده ٦٦ آییندادرسی کشوری میتوانیم بهعنوان سازمان مردمنهاد علیه دستگاههای دولتی اعلام جرم کنیم یا در جای دیگری برای حفاظت از جنگلها از کمکردن استفاده از سوختهای هیزمی و افزایش سوختهای فسیلی گفتهاند. درست است که سوخت فسیلی از کرهزمین استخراج میشود و برای آن درخت قطع نمیشود اما مسأله این است که سوختهای فسیلی که باعث سستشدن لایههای زمین و مسائل دیگر میشوند، در گرمایش جهانی تأثیر بسیار زیادی دارند؛ به این نتیجه میرسیم که در شعار بسیار به این موضوع پرداختیم.
وضع کلی کشور از منظر محیطزیست در حوزه اقتصاد و صنایع سبز چگونه است؟بهتازگی برای خروج از وضع بحرانی اقتصاد و در مسأله خودرو با یک تاکتیک اقتصادی ١١٠هزار خودرو به قیمت گزاف به مردم فروخته شده است. توجه کنید که کمپین «نه به خرید خودرو»، نه به دولت ملی نبود، بلکه نه به مرگومیرهای ناشی از تصادفاتی بوده که در این خودروهای گرانقیمت بیکیفیت رخ میداد. دولت این تاکتیک را به کار میبرد غافل از اینکه ورود این خودروها در کلانشهرهای کشور چه بلایای بزرگی اضافه خواهد کرد بر این بلایایی که درحوزه گرمایش و تغییرات اقلیم داریم.با وجودی که در سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری به صنایع کم کربن و سبز اشاره و تأکید شده، متاسفانه شاهد ورود صنایع دست دوم وارداتی هستیم که به هیچ وجه در حوزه محیطزیست سبز نیستند. ما صنایع کم کربن چندانی در کشور نداریم. صنعت سبز و کم کربن، صنعتی است که خودش بتواند پسماندهای خود را تبدیل به انرژی و بازیافت کرده و از رها شدنش در طبیعت جلوگیری کند اما چنین چیزی در کشور چقدر وجود دارد؟ اصلاح الگوی مصرف و تغییر سبک زندگی مردم میتواند تأثیر بسیار بالایی در کنترل گازهای گلخانهای داشته باشد، ولی از آن طرف میبینیم که مردم هر روز به طرف استفاده از مواد غذایی و لوازم آرایشی بهداشتی و کالاهایی میروند که برای تولید آنها صنایع بیش از پیش باید کار کنند و درواقع آب مصرف میشود و همه اینها باعث گرمایش جهان میشوند. به تازگی ناوگان هوایی در ١٧٠مسیر قیمتها را میخواهد آزاد کند. عمده این مسیرها منتهی به کیش و قشم و مناطق آزاد و شهرهای نفتی کشور میشود. قیمتها را میخواهند آزاد کنند که یعنی شرکتهای هوایی بتوانند با هم رقابت کنند و هرکسی خدمات بیشتر بدهد و گرانتر بفروشد، به دلیل اینکه بتوانند هزینه خرید و تجهیز ناوگان هوایی جدید را در دوره پساتحریم تأمین کنند. درواقع ما با یک دید غیرعلمی و غیرکارشناسی و باری به هر جهت در عرصه گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم در کشور اقدام میکنیم و عواقب این کار را نمیبینیم.
ابعاد دیگر تغییرات اقلیم چیست و چه تاثیراتی بر آینده کشور دارند؟برای مثال در مناطق شمالی کشور بحث زبالهسوزها را مطرح کردهاند. میخواهند این پدیده را وارد کشور کنند و نهادهای مربوط و فعال در عرصه محیطزیست و نهادهای اقتصادی و سرمایهگذارانی که از کشورهای عربی خواهند بود، هزینه را پرداخت کنند، در صورتی که از سوزاندن این زبالهها نمیتوانند بیوگاز بگیرند. درواقع دود آن نهتنها سرطانزاست، بلکه باعث افزایش گرما خواهد شد. از آن طرف میتوانیم به پدیدههایی مثل النینو که اخیرا شاهدش بودیم، اشاره کنیم که همه اینها یک نوع تغییرات اقلیمی به حساب میآیند. از سوی دیگر، بیابانزاییها و افزایش جنگلزداییها یکی از عوامل موثر در تغییرات اقلیمی است. گویا نقشههای حسابشدهای از طرف عدهای چه در داخل و چه در خارج برای این امر وجود دارد. در بحث بیابانزایی درست است که اقلیم ایران گرم و خشک است اما ایران کلی جنگلهای بلوط و هیرکانی دارد و نباید به سمت بیابانیشدن برود. از طرفی میبینیم که از نوروز امسال یا دقیقتر از پارسال به این طرف شاید به اندازه نیمقرن اخیر جنگلسوزی و مرتعسوزی داشتیم.
دلیل این جنگلسوزیها عمدتا چیست؟دلیل هیچکدام بهطور واضح مشخص نمیشود، میگویند خطای انسانی بوده و مسافران که عبور میکردند این مسائل را به وجود آوردند. تا به حال جایی ثبت نشده که بگویند اینها به دلیل اصل گرمایش اتفاق افتاده، یعنی بهصورت طبیعی در جنگلها آتشسوزی شده است.
یک مقداری کملطفی مسئولان و نپرداختن و توجه نکردنشان به این حوزه باعث شده چنین مشکلاتی پیش بیاید. ما برای کنترل این وضع و کاهش میزان تخریبهایی که تغییرات اقلیمی میتواند برای ما به همراه داشته باشد، درواقع ستادهای مدیریت بحران درنظر گرفتیم و مسائل مختلفی را آموزش دادیم اما زیاد به اینکه چقدر کارآیی دارند، میتوانند در زندگی مردم به صورت ملموس اجرا شوند و کشور را در مقابل این پدیدهها آماده کنند، امیدوار نیستم. تا به امروز چیزی که دیدیم همین بوده است.
فکر میکنید آیا نبودن نظارت است که باعث این مسائل محیطزیستی میشود یا اینکه هنوز محیطزیست برایمان مسأله نشده است؟ چه اتفاقی باید بیفتد که ببینیم آنچه که از بین میرود سرمایه ملی است؟در خیلی از جاهای دنیا محیطزیست برای مردم مسأله نیست اما برای متولیان امر مسأله است. برای کسانی که از قبل یدک کشیدن نام حفافظت محیطزیست کار میکنند و پول درمیآورند مسأله است. مسأله این است که ما اقتدار و توانمندی کافی در زمینه حفاظت محیطزیست نداریم. تا این لحظه نتوانستهایم جنگلهایمان را تجهیز به سیستم هوایی اطفای حریق کنیم. نتوانستهایم در تمامی مناطق جنگلی بالگردهایی را مجهز به سیستمهایی کنیم که در زمان بروز حادثهای مثل آتشسوزی، آتش را خاموش کنند. همین امسال زمانی که از سوی سازمان محیطزیست مانور اطفای حریق درجنگلها انجام میشد، همزمان با آن، جنگلهای بلوط زاگرس داشت میسوخت و هیچکس نبود به داد آنها برسد. مردم با دبه میرفتند آتش خاموش کنند. با من از کرمانشاه تماس گرفتند و گفتند ما به کمک عشایر قسمتی از این آتش را مهار کردیم و اظهار کردند که محیطبانهای منابع طبیعی در یک خودرو پراید نزدیکیها خوابیده بودند و میگفتند ما توان انجام کار را نداریم. اول ضعف تجهیزات است و بعد نبود تعهد. عدم پایش در وجدان کاری پرسنل وجود دارد. کسی نیست آنها را پایش و بررسی کند تا ببیند چه اندازه به پستشان بهعنوان یک وظیفه ملی نگاه میکنند، نهتنها بهعنوان راهی که از آن ارتزاق کنند و حقوق بگیرند. همچین اخیرا با بحث دریاخواری مواجه شدهایم. عدهای خاک را از جای دیگر میبرند و در مناطق ساحلی میریزند و دریا را خشک میکنند. این پدیده باعث تغییر اکوسیستم در آن منطقه میشود. در کنار آن پدیدههای نوظهوری مثل کوهخواری را میبینیم.
در منطقه زیارت از نهارخوران گرگان که به همراه کمیسیون اصل ٩٠ مجلس و سازمان بازرسی کل کشور به آنجا رفته بودم، دیدم کوه را شکافته و برای خودشان ویلاهای چند طبقه ساختهاند. گفته میشود بسیاری از اینها متعلق به برخی مسئولان و حتی برخی مسئولان استانی آنجاست. چرا اینها تخریب و چرا جرمانگاری نمیشوند؟ چرا بولدوزر نمیآید همه آنها را تخریب کند. اینها باعث تغییر اکوسیستم میشوند. صنعت ساختمان بهعنوان کثیفترین صنعت در حوزه محیطزیست مطرح است، به دلیل اینکه برای آهنآلات باید معادن بسیاری کشف و بهرهبرداری شوند که باعث شکستن لایههای زمین و زلزله میشود. باید تبدیل به آهن و فولاد شوند که در این پروسه آب بسیاری از بین میرود و باعث بروز گازهای گلخانهای میشود. برای مبلمان و وسایل خانه باید جنگلها قطع شوند. برای سیمان و گچ و سنگها و مصالح دیگر به طبیعت آسیب میزنیم تا خانه بسازیم. این در شرایطی است که در کشور ما هنری به نام معماری وجود داشته و زیباییشناسها بر این اذعان داشتند که معماری ایرانی و اسلامی یکی از بهترین و ماندگارترین معماریها و مطابقترین آنها با شرایط اقلیمی بوده است. ما وقتی به کویر میرفتیم با دیوارهای خشتی مواجه میشدیم که یک متر عرضشان بوده تا در تابستان گرمای سخت کویر را به داخل راه ندهد و هوایی که میآمد در داخل میچرخید و از هشتی فوقانی خارج میشد تا هوای داخل خنک شود. داخل خانه یک گودی میکندند که با آتش کمی همه خانه گرم شود. معماری ما در هر شهری با شهر دیگر متفاوت بود. اما الان همه جا ساختوساز اروپایی رواج پیدا کرده و فقط برای زیبایی و ظاهرسازی نماسازی میکنند. متاسفانه باید از انرژی بسیاری برای گرم و سردکردن ساختمانها استفاده کنیم. همه اینها باعث ایجاد تغییر در اقلیم میشود. مسأله تغییر یافتن سبک زندگی مردم است.
این بیمهری با محیطزیست از چه ناشی میشود؟در مرحله نخست تغییر یافتن سبک زندگی مسئولان است که منجر به تغییر زندگی مردم شده است. این بیمهری ما با محیطزیست برای این است که مسئولان امر در کاری که انجام میدهند به محیطزیست باور ندارند. هر از گاهی میبینیم حرکتهای ارزشمندی انجام میشود مثلا از جانب مقاممعظم رهبری سیاستهای ١٥گانه ابلاغ شد یا در اسفند پارسال که ایشان سخنرانی تاثیرگذاری در رابطه با محیطزیست داشتند، اما چه فایده. ایشان میفرمایند در مناطق جنگلی بهویژه شمال کشور کسانی که به بهانه شهربازی و جلب گردشگر یا هتل یا حتی حسینیه بخواهند جنگلها را تخریب کنند باید با آنها مقابله شود. از آن طرف میبینیم که مسئولان فقط کارهای نمایشی انجام میدهند و میگویند از ابلاغیهها پیروی میکنیم. میبینیم که مسئول سازمان محیطزیست میگوید ما در همه مناطق حفاظتشده میخواهیم گردشگری راه بیندازیم و این با آنچه قانون میگوید و با آینده این مردم مغایرت دارد.
تا به اینجا درباره کارهایی که در حوزه تغییرات اقلیمی صورت گرفته است یا درواقع صورت نگرفته، صحبت کردیم اما چه کارهایی باید در مدیریت تغییرات اقلیم صورت بگیرد که شرایط محیط زیستی کشور را بهبود ببخشد؟یکی از اساسیترین کارهایی که سازمان ملل برای خروج از تغییرات اقلیم پیشنهاد میکند این است که سبک زندگی مردم تغییر کند، حتی میگوید گیاهخواری کنید و در اطلاعیه اخیر این سازمان آمده است که اگر میخواهید پروتیینهای حیوانی بخورید به جای گوشت دامهای صنعتی و غیرصنعتی از خوردن حشرات و کرم استفاده کنید. کار به اینجا رسیده و فاجعه بیخ گوش ماست. اما ما فکر میکنیم تهدید ما داعش است. نخیر، پدیدآورندگان داعش میدانند که برای ورود به ایران طراحی نشدهاند و اگر وارد شوند، شکست سختی خواهند خورد اما در مقابل جنگ نرم راه میاندازند، بیوتروریسم را گسترش میدهند و اکوسیستمها را دستکاری میکنند.وقتی اشاره میشود امسال این تعداد پلنگ از بین رفته چرا نمیگوییم یکی از اصلیترین دلایل کشتهشدن پلنگها گیرکردن آنها در تلههایی است که دامپرورها در اطراف چرای دامهایشان میگذارند تا به دامهایشان صدمه نزنند. چرا نمیخواهیم به گذشتهها برگردیم و سبک زندگیمان را تغییر دهیم. چرا تا این اندازه مصرفگرا شدیم. چرا از وسط زیستگاههای حیوانات مانند پارک ملی گلستان جاده زدهایم و رئیسجمهوری تأکید کرده است که امکان خارجکردن جاده از جنگل مقدور نیست. چقدر باید شاهد از بین رفتن حیاتوحش در آنجا باشیم؟ چرا وقتی جاده میزنیم در مقابل یک کریدور هوایی که بتواند این طرف جنگل را به آن طرف وصل کند و داخلش درختکاری و منطقه امن برای عبور حیاتوحش باشد، ایجاد نمیکنیم. فقط به توسعهای فکر میکنیم که پایدار نیست. اینها آن پیشرفتی نیست که مقاممعظم رهبری بهعنوان پیشرفت اشاره میکنند. اینها حاصلی جز پسرفت و فرسایش و گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی ندارد.
پدیدههای نوظهور زیستمحیطی و مدیریت آن مانند عوامل سرایتدهنده میكروبی و رادیواكتیو چقدر در مدیریت اقلیم ما نقش داشتهاند و آیا اولویت به حساب میآیند؟به این مسائل خیلی کم اشاره شده است. باید بیشتر بررسی شوند. الان مثلا مسئولان به موضوع آب میپردازند و میگویند آب برای کشور ما مسأله نخست است. اخیرا شنیدم که یکی از مسئولان، آقای کلانتری گفتهاند ٥٠میلیون نفر باید از کشور بروند. این حرف نادرست و غیرکارشناسانه است و امنیت روانی مردم را بههممیریزد. در صورتی که ما دستگاههایی داریم که از رطوبت هوا میتوانند آب تأمین کنند. دستگاههایی داریم که بهراحتی با همین تکنولوژی اتمی مسالمتآمیز بدون کمترین تاثیرات اقلیمی آب را شیرین میکنند. میتوانیم بوشهر را شمال کنیم. ما مشکل آب در آینده نخواهیم داشت، مشکل اصلی ما خاک است. مشکل فرسایش خاک است که در این زمینه رتبه نخست را در دنیا به خود اختصاص دادهایم و به این موضوع توجه زیادی نمیکنند. مباحث رادیواکتیو و تشعشعات آنها هم در مباحث، در تغییرات اقلیم بیتأثیر نیستند اما باید اولویتبندی کنیم و ببینیم در مخاطراتی که بهوجود میآید کدام اولویت دارند. فقط یک مسأله میماند و آن پایبندی مسئولان به تعهداتی است که دادهاند و بیداری تودههای مردم نسبت به تغییرات سبک زندگیشان و مطالبهگری از مسئولان. مردم باید اماناتی را که به مسئولان سپردهاند، از آنها بخواهند.
ویدیو مرتبط :
دارابکلا - اقلیم زیست محیطی