گپ و گفتی با «شهره لرستانی»؛ «لیلی با من است»


گپ و گفتی با «شهره لرستانی»؛ «لیلی با من است»خراسان/ اگر چه مانند همه آثاری که بازی کرده همیشه خوش خلق و مهربان است اما این روز ها حس و حال دیگری دارد، کاهش وزن تاثیر بسزایی در زندگی اش گذاشته و نسبت به قبل مهربان تر و دوست داشتنی تر شده است. این روزها شاهد چهره جدیدی از شهره لرستانی خواهید بود و بازیگر فیلم به یاد ماندنی«لیلی با من است» با انگیزه ای مضاعف و با ظاهری جدید منتظر پیشنهاد کاری جدید است. این هنرمند مردمی و دوست داشتنی آن قدر شیرین سخن می گفت که از هر بابی حرف زدیم؛ از بازی در اثر به یاد ماندنی «لیلی با من است» گرفته تا فیلم سازی و دغدغه های امروزش که در ادامه می خوانید.
-بعد از کاهش وزن حال و هوای این روزهای تان چگونه است؟
خوب هستم. وزنم کم شده و دوباره می توانم نفس بکشم و از زندگی لذت ببرم. احساس می کنم بعد از 20 سال دوباره عاشق شده ام و قلبم به تپش افتاده است. من 20 سال گذشته به دلیل رنج ها و ناتوانی هایم به خوردن پناه بردم و افسرده شدم و تنهایی عمیقی را احساس کردم. من بازیگری و کارگردانی را برای مدت های طولانی کنار گذاشتم و فقط می نوشتم و به کلاس های روان شناسی می رفتم و از همه چیز دور افتاده بودم. البته بعد از انجام روش های مختلف برای کاهش وزن، از مراجعه به پزشک های مختلف گرفته تا ورزش، به پیشنهاد یکی از اقوام به متخصص تغذیه مراجعه کردم. او با راهنمایی درست کمکم کرد تا زندگی دوباره ای داشته باشم.
-اگر تمایل دارید مروری بر گذشته داشته باشیم؛ شما متولد خرم آباد هستید چگونه پای تان در سن 20،19 سالگی به حیطه هنر باز شد؟
من در خرم آباد متولد نشدم. ویکی پدیا اشتباه منتشر کرده است من متولد تهران هستم. البته خانواده ای با ریشه 400 ساله در لرستان دارم. ما در فصل تابستان برای دیدن اقوام نزدیک به خرم آباد و یا بروجرد می رفتیم. من تحصیلاتم را در شهر همدان گذراندم چون در این شهر زندگی می کردیم. دیپلم خود را در تهران گرفتم و بلافاصله نفر دوم کنکور رشته هنر شدم. در سن 18 سالگی با یک دنیا شور و انرژی وارد دانشگاه شدم و از همان سال ها در 19 تئاتر برجسته ظاهر شدم. در آستانه دریافت مدرک لیسانس کارگردانی هم، 12 تئاتر حرفه ای را به روی صحنه بردم و سپس با فیلم «نیاز» وارد سینما شدم.
-چه فردی معرف شما به سینما بود؟
در تئاتری با نام «زیبای بی اعتنا» بازی می کردم و آقای داوود نژاد، آوازه ام را در دانشگاه شنیده بود و به دیدن تئاترم آمد. آن شب خیلی هیجان داشتم و به یاد دارم که به دکور خوردم و دکور روی سرم افتاد. همان جا داوود نژاد از بازی ام خوشش آمد و برای بازی در فیلمی از من دعوت کرد که ساخته نشد اما چون می دانست لهجه لری را بلدم پیشنهاد بازی در فیلم «نیاز» را داد و از این طریق وارد سینما شدم. سپس دستیار کارگردانی فیلم «آذرخش» احمدرضا درویش را انجام دادم، سیر صعودی خوبی داشتم و بعد در فیلم «پناهنده» رسول ملاقلی پور بازی کردم. دوره خوبی بود ولی ناگهان متوقف شدم.
-«لیلی با من است» یکی از آثار موفق سینمای ایران است. چطور می شود یک فیلم دفاع مقدسی این قدر گل کند و ماندگار شود؟ می خواهم تحلیل خودتان را درباره این فیلم بشنوم.
جا دارد از کمال تبریزی و پرویز پرستویی تشکر کنم. چون سال ها همکاری در کنار پرستویی تجربه خوبی بود و کارهای خوبم با او رقم خورد. هر فیلمی که اندکی جرات و جسارت داشته باشد و متفاوت از کار در آید جلب توجه می کند و مخاطبان را جذب خواهد کرد. تا آن مقطع کسی چنین فیلمی نساخته بود و فیلمی نو محسوب می شد و از زاویه دیدی متفاوت، مقوله جنگ و دفاع مقدس را به تصویر کشیده بود. باید به قلم نویسنده توانای فیلم تبریک گفت.
-از میان کارهایی که بازی کرده اید کدام نقش را بیشتر دوست دارید؟
اگر درباره فیلم هایم بخواهم بگویم «نیاز»، «پناهنده» و «زیر درخت هلو» مد نظرم است. ولی اگر فقط منظور نقش و آن چه که بازیگر را نشان می دهد باشد می توانم به بازی ام در سریال «آوای فاخته» بهمن زرین پور اشاره کنم که خیلی نقشم متفاوت بود. هم چنین سریال «فرار بزرگ» را دوست داشتم. در سینما هنوز فیلمی بازی نکرده ام که دیوانه وار عاشق نقشم شده باشم و امیدوارم در آینده، خداوند نقشی به یاد ماندنی را برایم رقم بزند تا در سینما ظاهر شوم.
- شهره لرستانی را ما به عنوان یک بازیگر طنز بشناسیم یا جدی؟
در وجود هر آدمی و در دل هر قصه ای طنز و تراژدی وجود دارد. خود شما که با من مصاحبه می کنید، آن استاد دانشگاه یا پزشک، معلم و مهندس هر دو لحظه را تجربه می کنید. من یک نقش خوب را نقشی می دانم که همه خصوصیات را در خود جای داده باشد. امیدوارم چنین نقش هایی را بتوانم بازی کنم و با این گونه کارها بازگردم.
-در کارنامه تان ساخت فیلم های تلویزیونی موفق و یک سریال هم دارید...
فیلم «ماه منیر» 37 مرتبه از شبکه های مختلف پخش شد و هم زمان به جشنواره فیلم های ایرانی قرقیزستان هم رفت و اکران شد. درسریال «خاله دنا و شپلک» هم برای نخستین مرتبه بود که در تلویزیون این همه حیوان زنده را آوردم و خودم هم تهیه کننده و هم کارگردان بودم. اگر خدا بخواهد ادامه سریال را خواهم ساخت، البته تلویزیون پول ندارد و گفته است که باید سرمایه‌گذار وارد شود. اگر فردی حاضر است در هر زمینه ای حمایت کند من استقبال می کنم.
-بحث مالی چند سالی است که گریبان گیر سینما و تلویزیون شده است. بسیاری از هنرمندان به بازی در سر صحنه هر اثر، تن می دهند چون دستمزد خوبی دریافت می کنند. شما دغدغه مالی دارید؟
من هم مانند هر فرد دیگری در این جامعه زندگی می کنم و دغدغه مالی دارم. سال هایی که کار نمی کردم از دنیا بریده و گوشه عزلت گزیده بودم و با کتاب ها و نوشته هایم و کلاس هایی که شرکت می کردم سرخود را گرم کرده بودم. حال که دوباره به زندگی باز گشته ام می بینم که من هم باید تحرک داشته باشم و برای هر کاری، قیمتی وجود دارد.
-آیا امروز به آن جایگاهی که خواسته اید، رسیده اید؟
خیر، خیلی فاصله دارم و در زندگی ام عقب افتاده ام چون همیشه به خاطر دیگران و خواسته های شان زندگی کردم و برای این که به آدم ها کمک کنم خیلی عقب افتادم و هیچ وقت به دنبال خواسته های عمیق خودم نرفتم. البته اکنون به امید خدا می خواهم جبران مافات کنم و برگردم و همه آن چیزهایی را که باید انجام می دادم، انجام دهم.
-اگر به گذشته بر گردید باز هم بازیگر می شوید؟
من اگر 100 مرتبه به دنیا بیایم جز بازیگری، قصه گویی و کارگردانی، کار دیگری انجام نمی دهم. اگر 100 سال قبل تر هم به دنیا می آمدم نقال می شدم و قصه می گفتم.
-قصه گویی را دوست دارید؟
قصه گفتن، قصه سازی و فیلم ساختن، کارم است. همه فامیل به خاطر دارند، هنگامی که 5ساله بودم در شب نشینی ها می گفتم: «حالا همه ساکت شهره می خواد کارگردانی کنه» و بعد ادای همه را در می آوردم و تصور می کردم کارگردانی می کنم. من در همان سن 5سالگی می دانستم چه می خواهم. به خاطر دارم زمانی که در همدان زندگی می کردیم، پشت بخاری می نشستم و حرف های همه را می نوشتم، سپس بیرون می پریدم و می گفتم، ساکت باشید تا بگویم چه کسی چی گفت (خنده).
-همه شهره لرستانی را دوست دارند، تصور می کنید رمز ماندگاری یک هنرمند چیست؟
اگر انسان با خودش و مردم و یا حتی در یک مصاحبه کوتاه بتواند صادقانه حرف بزند، حرف دلش به دل آدم ها خواهد نشست. من در زندگی هیچ برگ برنده ای جز صداقت ندارم. یعنی همیشه قلب و احساسم کف دستم است.
-متاسفانه عده ای پول می دهند و نقش می خرند و به راحتی به این عرصه ورود پیدا می کنند در صورتی که پیشکسوتان این حرفه و بازیگران کار بلدی چون شما بعد از سال ها تلاش به این جایگاه رسیده اید و کسی هم نیست جلوی ورود شان را بگیرد.
بله سیستمی وجود ندارد که جلوی ورودشان را بگیرد. من در دانشگاه هم تدریس می کنم و دانشجویانم از این مسئله ناراحت هستند. به آن ها می گویم ناراحت نباشید سینما قبل از این که هنر باشد صنعت است و باید چرخش بچرخد و در این صورت پول حرف اصلی را می زند.
-از همکاری با چه کارگردان هایی لذت بیشتری بردید و خاطره دارید؟
من با کارگردان های بزرگی کار کرده ام و هر جا با آن ها کار کرده ام احساس خوبی داشتم .
-کار کارگردان های خارجی را دوست دارید؟
وودی آلن را خیلی دوست دارم و کارهایش را بسیار می پسندم.
-بازیگران چطور؟
بازی مریل استریپ و براد پیت را دوست دارم.
-فیلم های روز دنیا را هم دنبال می کنید؟
در آرشیو فیلمم چیزی حدود 7 هزار فیلم دارم. هر روز فیلم می بینم و قصه ها در ذهنم می ماند.
-آرشیو کامل آثار خودتان را هم دارید؟
خیر همیشه دلم می خواهد قبل از این که بمیرم آرشیوی از کارهایم را جمع آوری کنم. هیچ وقت نتوانستم نوشته ها و مقالاتم را که برای جاهای مختلف نوشته ام جمع آوری کنم. حتی به این فکر کردم که یک نفر را استخدام کنم تا این کار را برایم انجام دهد.
-اهل موسیقی هم هستید؟
من خیلی موسیقی را دوست دارم و هنگام رانندگی به موزیک های مختلف گوش می دهم. اگر فردی بخواهد من را خوشحال کند به من سی دی موسیقی هدیه دهد.
-کتاب چطور؟
یکی از اتاق های منزلم کتابخانه است و حدود 4 هزار جلد کتاب تخصصی دارم.
-چه چشم اندازی برای آینده بازیگری تان ترسیم کرده اید؟
فقط بازی نیست بلکه باید همه آن چه را که می خواهی و آرزو داری از خدا بخواهی تا این اتفاق بیفتد. اگر خدا بخواهد فردی را بالا می برد. بنابراین از خدا می خواهم کمکم کند تا توانمندی هایم را به منصه ظهور برسانم.
-حرف آخرتان با خوانندگان ما؟
هر کاری که اراده کنیم می توانیم انجام دهیم فقط کافی است یک راهنمای خوب کنار ما باشد. امیدوارم خداوند به همه این بلد راه را بدهد.


منبع: خراسان


ویدیو مرتبط :
اینجوری شماره تلفن نابود میکنند(شهره لرستانی)