محبوب
2 دقیقه پیش | امیت سرکیسیان، اولین شهید مدافع حرم ارامنه! / شایعه 0506این تصویر جعلی است و عکس اصلی مربوط به شهید مدافع حرم هادی شجاع در مشهد می باشدمتن و پاسخ شایعه |
2 دقیقه پیش | وقتی موبایل برای سلامت شما مفید می شود!!جریان سریع امور در دنیای امروز به حواسپرتی بیشتر و نداشتن وقتی برای آسودگی انجامیده است. در چنین شرایطی نیازهای بدن به آسانی فراموش میشود. خوشبختانه همان وسایلی که ... |
ابوالفضل جلیلی: خوشحال شدم آوینی با شهادت از دنیا رفت
وطن امروز/ جشنواره جهانی فیلم فجر به پایان دومین دوره مستقل خود رسید و فرصتی مناسب است تا به تحلیل کارشناسانهای از این رویداد مهم بپردازیم و چه کسی شایستهتر از ابوالفضل جلیلی که یکی از مهمترین فیلمسازان بینالمللی ایران است و جوایز معتبری مانند صدف جشنواره سنسباستین، یوزپلنگ جشنواره لوکارنو و بالن جشنواره 3 قاره نانت را به دست آورده است. با جلیلی گفتوگویی متمایز از جشنواره فیلم فجر تا چگونگی نگاهش در فیلمسازی و مرز میان سینما و واقعیت شکل گرفت که راهگشا خواهد بود.
ابتدا به نحوه برگزاری جشنواره جهانی فجر بپردازیم، چرا که شما بارها در جشنوارههای مختلف درجه یک به عنوان فیلمساز و داور حضور داشتید و میتوانیم در این زمینه گفتوگویی مناسب را انجام دهیم.
متاسفانه ما به همدیگر در جامعه و در زمینههای مختلف اعتماد نداریم و در زمینه سینما هم همینطور است. به خاطر اینکه آدمهای عاشق در کشورمان بویژه در زمینه سینما کم هستند و همه فقط میخواهند به نحوی مسؤولیت را از سر خود باز کنند! درباره جشنواره هم همین طور است و این نوع رویدادی که برگزار میشود دیگر بینالمللی به شکل واقعی نیست.
البته اجرای این دوره از جشنواره و سطح کیفی آثار نسبت به گذشته پیشرفتهایی داشته است اما تاسفآور است که کارگردان و تهیهکننده فیلم برنده جشنواره در مراسم اختتامیه حضور نداشتند حتی فیلمسازی مانند اصغر فرهادی هم علاقهای ندارد فیلم جدید خود را در اختیار مهمترین جشنواره ما قرار دهد!
این مسالهای طبیعی است، چرا که اصلا جشنواره ما اعتباری ندارد.
انتخاب عوامل سینما را در برگزاری پررونقتر جشنواره چقدر موثر میدانید؟ مثلا دبیر جشنواره این دوره از فیلمسازان مطرح کشور بوده است.
ما باید تکلیف خود را روشن کنیم و با این وضعیت اصلا نمیتوانیم با جشنوارههای الف دنیا رقابت کنیم و این یک دورهمی به شیوه خودمان است. به نظرم انتخابها براساس قواعد سینمایی نیست و بیشتر سیاسی است. در واقع همه چیز تشریفاتی است، مثلا هنرپیشهها را میآورند و مشاور و مسؤول میکنند. البته جدا از رضا کیانیان که واقعا آدم فوقالعادهای است، به نوعی میخواهند افرادی خنثی را برای پرکردن ویترین خود بیاورند. انتخاب اهالی سینما هم تنها در راستای سیاستبازیها و بدون هر برنامهای است. من آدم سیاسی نیستم و مستقل عمل میکنم و کاری به این بازیها ندارم.
ایجاد ساختار و تعیین چارچوبها لازمه هر جشنوارهای است، همان طور که مثلا در برلین 2016 تمرکز خود را به مساله پناهجویان و آثاری مرتبط با آن قرار دادند، ما هم میتوانیم به منطقه و سینمایی خاص در برگزاری جشنواره معطوف شویم.
جشنوارههای دیگر پایهگذاری خود را کردهاند و سیاست کاریشان کاملا مشخص است، مثلا جشنواره برلین فیلمهایی با نگاه سیاسی را دنبال میکند و از همان ابتدا هم چنین بوده است.
مسؤولان جشنواره جهانی فجر به دنبال ایجاد الگوهایی از سینمای کشورهای هدف در انتخاب آثار بودهاند، مثلا وقتی عمده فیلمهای این دوره را میدیدم مشخص شد نگاه جشنواره به سمت آثاری از حوزه بالکان و سینمای روسیه بوده است و حتی یکی از مسؤولان اشاره مستقیمی به سینمای استونی داشت. به نظرتان این الگوها برای کشورمان مناسب خواهد بود؟
جشنواره نباید دنبال این مسائل برود و این وظیفه تلویزیون است. جشنواره بینالمللی باید بتواند همه نوع سینمایی در جهان را در آن سال پوشش دهد. من سالهاست با آقای ژان میشل فرودون، سردبیر سابق کایه دو سینما دوست هستم. او درباره جدایی جشنواره بینالمللی از بخش ملی فجر حرف جالبی زد و اشاره به این داشت ما زمانی که به ایران میآییم برای این است که بیشتر آثار ایرانی را ببینیم، چرا که فیلمهای خارجی را به راحتی در کشورمان دیدهایم.
حرف درستی است. اصلا باید مشخص شود جشنواره جهانی را برای چه طیفی برگزار میکنیم و مخاطب هدفمان بیشتر ایرانی است یا خارجی؟ در همین دوره و در بخش «بازار فیلم» آثار ایرانی را برای تماشای خارجیها در نظر گرفته بودند که البته عمده مخاطبانش ایرانی بودند!
به خاطر اینکه دیگر مسؤولان و فیلمسازان خارجی علاقهای ندارند به جشنواره ما بیایند. در صورتی که در دهه 60 علاقهمندی بیشتری برای ورود فیلمسازان وجود داشت و بازار فیلم هم مشتریهای نسبتا خوبی داشت. در آن دوره افرادی مانند اطیابی، شجاعنوری و اسفندیاری واقعا در حوزه بینالملل قوی بودند.
این افراد حالا هم که حضور دارند!
هستند اما قدرتی ندارند و بیاختیارند و در واقع سایه هستند. برای من جای سوال است چرا امیر اسفندیاری با این همه سابقه نباید مدیر بخش بینالملل جشنواره باشد؟! البته میرکریمی هم آدم خوبی است. اما چرا نباید جشنوارهای داشته باشیم که فیلمسازان خارجی علاقهمند به شرکت در آن باشند؟!
چرا اینگونه است؟ در صورتی که ما فیلمسازان شناختهشده و سینمایی معتبر در جهان داریم که حتی در همین جشنواره شاهد بودیم خیلی از سینماگران خارجی دنبالهروی سینمای ما هستند.
چگونگی برگزاری جشنواره با اعتبار سینماگران ما در جهان متفاوت است. حقیقتش جشنواره ما اصلا مورد علاقه خارجیها نیست و اعتباری برای آنها ندارد و چند نفری هم که میآیند بیشتر برای بازدید و تفریح در شهرهایی مانند اصفهان است! این وسط بعضا دیدارهایی هم میان برخی سینماگران ایرانی با میهمانان خارجی شکل میگیرد.
با همه معضلات و دشواریها راهکار شما برای برگزاری مناسبتر جشنواره فجر چیست؟
به نظرم مسؤولان باید تکلیف خود را روشن کنند و سیاستی روشن را در پیش بگیرند. از نظر من باید 2 فیلم ایرانی وجود داشته باشد، بقیه آثار از کشورهای مختلف باشد. اینگونه نیست که همه فیلمها دارای مشکلات اخلاقی باشند حتی برخی فیلمهای آمریکایی هم دارای نگاه معنوی هستند. این را بگویم که من از طریق فیلم «هوش مصنوعی» اسپیلبرگ معنویت را احساس کردم. به نظرم باید از همه جای دنیا فیلمهای خوب را با توجه به شرایط اخلاقی کشورمان انتخاب کنیم و لازمه این کار اعتمادسازی است.
یکی از مسیرها این است که جشنواره فجر بتواند از اعتبار فیلمسازان شناخته شدهای مانند شما برای حضور فیلمسازان و مدیران مطرح خارجی استفاده کند.
بله! به اعتبار ما میآیند. اگر نترسیم و اعتماد کنیم این مساله شدنی است. خاطرهای برایت بگویم؛ در دوران آقای شمقدری برای جشنواره فیلم کیش آقای حجت سیفی به من زنگ زد و خواست چند تا میهمان خارجی بیاورم. در حالی که تنها 3 روز به جشنواره باقی مانده بود و من 3 مدیر برای جشنواره آوردم. آنها به کیش آمدند و از وضعیت زندگی ما تعجب کردند که آن بدبختی عنوان شده را ندارد. جالب اینکه وقتی در لابی هتل مقابل آقای شمقدری قرار گرفتند و فهمیدند مشاور آقای احمدینژاد است، حتی میخواستند آنجا را ترک کنند اما بعد از مدتی دیدم چنان با آقای شمقدری گرم گرفتند که تعجب کردم! حتی به من گفتند چه آدم خوبی است، ما را به مشهد دعوت کرده است.
درباره تصویری که از ایران نزد خارجیهاست سخن گفتید. فیلمسازانی مانند شما از سوی برخی منتقدان متهم به این هستید که تصویری تاریک از ایران را در آثارتان نشان میدهید! پاسختان در این باره چیست؟
این حرفها درست نیست. به هر حال خارجیها خیلی خوب ایران را میشناسند و نیاز به نمایش فیلم ما نیست، در واقع سینما بخشی از زندگی است. مثلا در جشنوارهای مدیرش آمد و عنوان کرد این فیلم داستانی از فقر خیالی است و ما ایران را دیدهایم و اصلا چنین شرایطی در کلیت جامعه وجود ندارد. من اصلا دنبال سیاهنمایی نبودهام و وجود این نوع سینما را نمیپذیرم. اتفاقا در همه جای دنیا میگویند فیلمهای جلیلی، بچهها را از دل سختیها عبور میدهد و به زندگی و نور هدایت میکند. اگر چه قبول دارم برخی جوانان با فیلمهای خود آبروی فرهنگ و مذهب ما را میبرند! اما من اصلا دنبال سیاهنمایی نبودهام. اتفاقا در سخنرانیهای خود در خارج از کشور هم به دنبال تفسیر همین معنویت و دین برای خارجیها هستم. خاطرهای بگویم؛ در فرانسه بودم و یک آقای خارجی پیش من آمد و وقتی فهمید ایرانی هستم، گفت چندی پیش ایران بودم و به مشهد رفتم. از او پرسیدم چه درخواستی از امام رضا(ع) داشتی؟ او تعجب کرد و گفت نمیدانست میتواند درخواستی داشته باشد و هنگامی که به او گفتم میتوانی از همین جا درخواست خود را بگویی، با تمام وجود چشمان خود را بست و در میان جمعیت دعا کرد که هیچ وقت آن صحنه از یادم نمیرود.
جای تعجب است که چرا آثارتان در ایران اکران نمیشود، چرا که هیچ ضدیتی در آنها وجود ندارد! آیا به دلیل اینکه آثارتان بسیار به واقعیت نزدیک است، این هراس برای نمایششان وجود دارد؟!
ب&
ویدیو مرتبط :
و آوینی روی مین رفت (فیلم لحظه شهادت شهید آوینی)