اولین رئیس ساواک را بهتر بشناسیم+عکس


به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ تیمور بختیار اولین رئیس ساواک در سالهای خدمت خود به رژیم شاه، وفاداری خود را به حکومت پهلوی به اثبات رسانیده بود. در جریان كودتای 28 مرداد، حمایت صریح و آشكار او از كودتا، مورد رضایت شاه قرار گرفت و به پاداش آن حكم ریاست فرمانداری نظامی كه وظیفه قلع و قمع مخالفان را برعهده داشت برای او صادر شد. موفقیت چشمگیر او در انجام مأموریت‌های محوله، موجبات انتصابش به ریاست ساواك را فراهم آورد. بختیار افسری جاه‌طلب و بی‌رحم بود كه حد و مرزی برای حیطه قدرت و فعالیتش نمی‌شناخت و آرزومند دستیابی به مقامات و مناصب درجه اول سیاسی ـ نظامی بود. رسیدن وی به پست نخست‌وزیری، از مهمترین آرزوهای بختیار بود. بدین ترتیب به رغم وفاداری بدون قید و شرط بختیار، هیئت حاكمه نسبت به او بی‌اعتماد بود و برخی در این باره به شاه هشدار می‌دادند. حضور قدرتمندانه بختیار در رأس مهمترین نیروی اطلاعاتی ـ امنیتی كشور (فرمانداری نظامی و سپس ساواك) بیش از پیش موجبات اینگونه سوءظن‌ها را فراهم می‌آورد.

از هنگام نخست‌وزیری حسین علاء (1334 ـ 1336ش.)، تیمور بختیار برای رسیدن به مقام نخست‌وزیری تلاش می‌كرد؛ در دوره حضور بختیار در رأس ساواك، جاه‌طلبی‌های وی افزایش یافت. گفته می‌شد بسیاری از نمایندگان مجلس شورای ملی نیز به تدریج مرعوب ساواك شدند؛ تا جایی كه برخی از قوانین با فشارهای پنهانی ساواك تصویب می‌شد و نفوذ بختیار و ساواك در اركان مختلف كشور گسترش می‌یافت. به تبع آن، سوءظن و سپس هراس شاه از خطر بالقوه‌ای كه از ناحیه بختیار او را تهدید می‌كرد، نمود بیشتری یافت.

هشدارهایی كه برخی رجال در این باره به شاه می‌دادند، بیش از پیش موقعیت بختیار را تضعیف كرد. از جمله مهمترین كسانی كه در شهریور 1339 و هم‌زمان با پایان دوران نخست‌وزیری اقبال نسبت به سوءعملكرد ساواك و بختیار به شاه هشدار داد حسین علاء ـ وزیر دربار وقت ـ بود. وی معتقد بود كه حضور و نفوذ ساواك در اركان حاكمیت و نیز بخش‌های حساس داخل و خارج كشور بیش از حد گسترش یافته است. 

تیمور بختیار

شاه نیز در تمام دوره ریاست بختیار بر ساواك، تلاش می‌كرد بین او و سایر امیران ارتش و همكاران بلندپایه‌اش در ساواك اختلاف‌ بیاندازد. گفته می‌شد شاه به سپهبد كیا و سپهبد علوی‌مقدم دستور داده بود به طور پنهانی فعالیتهای بختیار را زیرنظر گیرند؛ در عین حال بختیار را نیز مأمور تجسس در رفتار آنها كرده بود. با این احوال، هنگامی شاه به بختیار سوءظن یافت كه جان. اف. كندی در ماه‌های پایانی 1339ش. به ریاست جمهوری امریكا رسید و به بحرانهای عدیده سیاسی، اجتماعی، اقتصادی موجود در ایران واكنش نشان داده و نارضایتی خود را از روند حاكم بر كشور كه به عقیده او موجبات نفوذ و سلطه شوروی را فراهم می‌آورد، اعلام كرد. به همین دلیل، شاه، بختیار ـ رئیس‌ ساواك ـ را به واشنگتن فرستاد تا دیدگاه نهایی كندی را درباره ایران جویا شده و نسبت به برآورده شدن خواسته‌های آمریكا در ایران به رئیس‌ جمهور جدید اطمینان دهد. گفته شده در این ملاقات، كندی از ضرورت محدود ساختن قدرت شاه در رأس حاكمیت و انتصاب بختیار ـ حداقل به پست نخست‌وزیری ـ وعده‌هایی به او داده است. حتی گفته شده كه كندی درباره جایگزینی بختیار با شاه، در رأس حاكمیت، نیز مذاكراتی انجام داده است. با این احوال در گزارش مفصلی كه ساواك درباره مسافرت بختیار به امریكا و ملاقاتهایش با رئیس‌جمهور و سایر مقامات آن كشور تهیه كرده، حتی اشاره‌ای كه شایعات فوق را تأیید كند وجود ندارد. بختیار مدت كوتاهی پس از ملاقات با كندی، در واپسین روزهای 1339ش. از ریاست ساواك كنار گذاشته شد. گفته شده بخشی از مقامات سیا كه با قدرت‌یابی بختیار در رأس حاكمیت پهلوی موافقت نداشتند، محتوای نگران‌كننده مذاكرات بختیار و كندی را بلافاصله به اطلاع شاه رسانیده بودند.

علی امینی نیز بعدها در خاطراتش تصریح كرد كه در شرایط بحرانی آستانه دهه 1340، شاه كه از جاه‌طلبی‌های بختیار نگران شده بود، ترجیح داد به نخست‌وزیری امینی تن در دهد و خود را از شرّ بختیار رهایی بخشد. در هر حال در 24 اسفند 1339 جعفر شریف امامی ـ نخست‌وزیر وقت ـ با معرفی سرلشكر حسن پاكروان به عنوان رئیس ساواك، به بیش از چهار سال مدیریت بختیار بر ساواك پایان داد و بختیار تا هنگام انتصاب امینی به نخست‌وزیری، در انتظار انتصاب به این سمت باقی ماند. اما انتصاب امینی نیز او را مأیوس نكرد و در تمام دوران نخست‌وزیری‌ امینی كه با برخی ناآرامی‌های سیاسی و بازداشت رجال سیاسی كشوری و لشكری همراه بود، به دنبال راهی برای قدرت‌یابی بود. در تابستان 1340ش. هم مدتی شایع شد كه هنگام مسافرت شاه در خارج از كشور، بختیار درصدد كودتا برآمده است. احتمالاً افرادی نظیر علی امینی بر این شایعه دامن زده بودند تا ذهن شاه را بیش از پیش از او مشوب كنند؛ بختیار پس از پایان كارش در ساواك، دفتر خصوصی در خیابان فیشرآباد (شهید قرنی) تهران تأسیس كرده و به امور شخصی مشغول بود. با این حال، به دنبال ناآرامی‌های سیاسی، دانشجویی زمستان 1340، امینی شاه را متقاعد كرد كه بختیار معزول در گسترش بحران دست دارد و تقاضا كرد شاه با بازداشت بختیار موافقت كند، اما شاه ضمن مخالفت با این طرح، به بختیار تكلیف كرد كشور را ترك كند. بدین ترتیب بختیار در سوم بهمن 1340 كشور را ترك كرد. شاه نیز پس از پایان سلطنت، در آخرین كتابش «پاسخ به تاریخ» یادآور شد كه سپهبد بختیار ـ اولین رئیس ساواك ـ را به دلیل جاه‌طلبی و طمعی كه در امور مختلف داشت از مقامش عزل كرده است. بختیار در خارج از كشور نیز منتظر بود راهی برای بازگشت به كشور و رسیدن به پست نخست‌وزیری بیابد، اما این آرزوی او با آغاز نخست‌وزیری اسدالله علم ـ 28 تیر 1341 ـ و بعد از بازنشسته شدنش توسط شاه با ناكامی روبرو شد.

تیمور بختیار

*تیمور بختیار که بود؟

اولین رئیس ساواك سپهبد تیمور بختیار فرزند ایلخان فتحعلی خان سردار معظم بختیاری، او فرزند ایلخان لطفعلی‌خان امیر مفخم بختیاری، در 1292ش. در منطقه دّزك ـ 24 كیلومتری شهركرد در استان چهار محال و بختیاری ـ به دنیا آمد. تیمور بزگترین فرزند خانواده بود و تحصیلات مقدماتی و متوسطه‌ را در اصفهان به پایان رسانید و از دبیرستان ادب (كالج انگلیسی) دیپلم گرفت. پدر و پدربزرگش در سال‌های نخست قدرت‌یابی رضاخان در سركوب شورش‌های مناطق جنوب و جنوب غربی كشور به او كمك كردند و در سلك خدمتگزاران رضاخان درآمدند. در آن میان، سردار اسعد بختیاری از سران ایل بختیاری، نزد رضاشاه مقام و اعتباری ارجمند كسب كرد و سالها از محارم و نزدیكان او به شمار می‌رفت، تا اینكه در آبان 1312 مغضوب رضاشاه شده و فروردین سال بعد به دست پزشك احمدی كشته شد. به دنبال دستگیری سردار اسعد بختیاری، رضاشاه ورود جوانان بختیاری را به خدمت نظام ممنوع كرد. تیمور بختیار جوان، به رغم علاقه وافری كه به ورود به ارتش داشت، به‌ ناچار برای ادامه تحصیل در رشته نظام عازم لبنان شد و در مدرسه نظام بیروت ثبت نام كرد. تیمور بختیار پس از پایان تحصیلات در بیروت، برای تكمیل دانش نظامی راهی فرانسه شد و به ترتیب در مدارس پیاده‌نظام سنت‌سیر و سواره نظام سمور به تحصیل پرداخته و در حالی‌كه درباره جنگهای پارتیزانی نیز آموزشهایی فراگرفته بود، در 1314ش. با درجه ستوان دومی فارغ‌التحصیل شده و به ایران بازگشت. در آن سالها برخلاف بسیاری از سران بختیاری كه مغضوب رضاشاه بودند، پدر و جدّ تیمور هنوز در نزد حكومت ارج و قربی داشتند و آنچه تیمور پس از مدت كوتاهی، در سال 1315 با درجه ستوان دومی به خدمت ارتش درآمد. تیمور بختیار در پنج سال پایانی حكومت رضاشاه در سمتهای مختلف نظامی، امنیتی و اطلاعاتی تا اواسط دهة 1320 فعالیت كرد. بختیار از فروردین 1315 در هنگ سوار بود، پس از حدود دو سال به واحد جمازه سوار در بلوچستان منتقل شد و به دنبال سقوط رضاشاه به اصفهان اعزام گردید و طی حدود چهار سال حضور به مأموریتهای نظامی‌ در كردستان و لرستان اعزام شد. وی در 1317 ستوان یكم، 1321 سروان، و در 1325 سرگرد بود. پس از بحران آذربایجان و نقشی كه در سركوب ارتش فرقه دموكرات آذربایجان داشت، نام او بر سر زبانها افتاد و به درجه سرهنگی و اخذ نشان افتخار نایل آمد. از نیمه دوم دهة 1320 به بعدبختیار در واحدهای نظامی مختلفی حضور داشت: از 27 فروردین 1325 افسر ركن 3 در لشكر سوم آذربایجان بود؛ در اول مهر 1325 فرمانده گردان دوم از هنگ چهارم لشكر چهار كردستان بود؛ در 31 اردیبهشت 1326 رئیس شعبه یك ركن 4 ستاد ارتش بود. در اول مهر 1326 در دانشگاه جنگ بود، در اول مهر 1327 فرمانده هنگ سوار فاتح بود؛ در 20 بهمن 1327 فرمانده هنگ سوار شاپور بود؛ در آبان 1329 رئیس ستاد لشكر یك گارد بود، در 15 آبان 1331 فرمانده تیپ سوم كوهستانی مركز بود، در 18 فروردین 1332 فرمانده تیپ مستقل كرمانشاه بود و به طور همزم&


ویدیو مرتبط :
‫کبد را بهتر بشناسیم‬‎