یا علی گفتیم و عشق آغاز شد/ بسته ویژه «آخرین خبر» به مناسبت میلاد حضرت علی(ع) و روز پدر


یا علی گفتیم و عشق آغاز شد/ بسته ویژه «آخرین خبر» به مناسبت میلاد حضرت علی(ع) و روز پدرآخرین خبر/ آفتاب، روز را از لبخند دیوار کعبه آغاز می کند،
و ماه، از پیشانی تو نورانی می شود...
زمان، از حرکت می ایستد،
تا تاریخ، از اولین نفس های تو آغاز شود.
هوا، با نفس های تو جریان می گیرد. آسمان، از همیشه به زمین نزدیک تر می شود.
جاهلیت حجاز را موریانه ها، آرام آرام می جوند تا تاریخ، به روزهای آفتابی با تو برسد.
ضلالت در پیش پای تو تمام و زندگی روشن، با اولین پلک زدن تو آغاز می شود.
زمین، نفس کشیدن را از تو آغاز می کند.
تو آن بزرگی که نامش، ذکر روزهای زلال کودکی مان است.
تــــو آمـــدی کـه بزرگـــــــــــ تـرین گــره گشـــــا بـاشـــــــی....

و خــداونـد علـی(علیه السلام) را آفـریــــد ...
... جمعه بود، و سیزدهم ماه رجب از سال دهم قبل از بعثت. جهان با لحظه حساس تاریخ خود، هنوز ده سال فاصله داشت، باید این لحظه حساس با بعثت رسول خدا تکوین یابد و نقطه عطفی در تاریخ بشریت بوجود آورد. نقطه ای که دنیای کهنه و فرسوده را از دنیای جدیدش جدا کند. خداوند در تدارک مقدمات این جهش تاریخی بود.
آن روز، جمعه بود، و عرب جمعه را احترام می کرد و نیز ماه رجب را. بت های کعبه در این ماه و مخصوصاً در روزهای جمعه این ماه مشتری بیشتری داشتند.
و آن روز نیز که روز جمعه سیزدهم ماه رجب بود در اطراف خانه کعبه ازدحام عجیبی برپا بود. در این جمع تنها یک زن بود که به جای عبادت بت، خدا را عبادت می کرد، شرک و کفر بر روحش سایه نینداخته بود. او دین حنیف داشت، همان دین جدش ابراهیم خلیل الرحمن، و او نیز در اطراف خانه خدا طواف می کرد، و از خدا می خواست تا وضع حملش را آسان کند.
او فاطمه دختر اسد بن هاشم بود و فرزندی را به بار داشت. و تقدیر چنین بود که این فرزند تولدی مبارک و استثنایی داشته باشد... تولد در خانه خدا...
فاطمه با خدا راز و نیاز می کرد. ناگهان در خود احساس دردی شدید کرد، دردی که فاطمه آن را به خوبی می شناخت، آخر این پنجمین حمل او بود، او قبلاً چهار بار دیگر این درد را در خود احساس کرده بود. فاطمه مضطرب و پریشان شد، او در میان جمعیت غوطه می خورد و طواف می کرد. درد هر لحظه شدیدتر و شدیدتر می شد. چه می دانست که خدا چه سرنوشت افتخار آمیزی برای او و نوزادش رقم زده است.
فاطمه به دنبال پناهگاهی می گشت، مأمنی که او را از چشم مردم پنهان کند، و سرانجام آغوش گشوده کعبه را در برابر خود دید. فاطمه قدم به درون خانه کعبه گذارد.و این تقدیر الهی بود که مرد خدا در خانه خدا قدم به صحنه حیات پر افتخار خود بگذارد.


نامـش را عــلی نـهادنـد؛
و با علی، موجودی دیگر نیز موجودیت گرفت، موجودی عزیز، گرانبها و بس کمیاب.
همان چیزی که باید راز سعادت جامعه ها را در آن جست، و در آن هنگام جوامع سخت از آن نهی شده بودند، جهان، "عدل" را نه می فهمید و نه می شناخت.
میلاد علی با تولدی دیگر همراه بود؛ تولد عدل...
همسر ابوطالب سه روز در خانه کعبه به سر برد. روز چهارم کسانی که پیرامون کعبه گرد آمده بودند دیدند دیوار کعبه از همان جا بار دیگر شکاف برداشت و آن بانوی سرفراز در حالی که نوزاد خود را در آغوش داشت از درون خانه خدا بیرون آمد.
طلوع خورشیدِامامت ازافقِ کعبه، یکی از ده ها مناقب ویژه مولای متقیان، امیر مؤمنان علیه السلام است که در میان اوّلین و آخرین، احدی در این فضیلت با آن حضرت شریک نیست.

زندگی نامه امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در سیزدهم رجب سال سی ام عام الفیل در خانه کعبه متولد شد. پدرش حضرت ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد بودند.
شش سال داشت که سرپرستی وی را حضرت محمّد(ص) به عهده گرفت. پس از آن همیشه با آن حضرت بود، با او می خورد و با او می خوابید و با او بیدار می شد و سایه به سایه او؛ و پا به پای او راه می رفت و بزرگ می شد.
ده سال از عمرش گذشته بود که حضرت محمّد(ص) به پیامبری برانگیخته شد و او اوّلین کسی بود که به رسول خدا ایمان آورد و اسلام را به عنوان آخرین دین خدا پذیرفت.
شانزده سال از زمان را پشت سر گذاشته بود که محاصره اقتصادی آل هاشم شروع شد که به همراه پدرش و رسول خدا(ص) سه سال در شعب ابی طالب، محصور و به نوعی زندانی شدند.
جوانی نوزده ساله بود که پدرش در ماه رمضان سال دهم بعثت وفات یافت.
بیست و سه سال داشت که در شب هجرت (لیلة المبیت) در جای رسول اللّه خوابید تا آن حضرت از خطر رهید و به مدینه هجرت کرد.
در حالی که جوان مردی بیست و چهار ساله بود، پنج ماه پس از هجرت به مدینه با حضرت صدّیقه کبری دختر رسول خدا(ٌ) ازدواج کرد.
بیست و پنج سال از عمرش سپری شده بود که در جنگ بدر (بدر کبری) مانند ماهی تمام و کامل درخشید تا شب کفر و ستم را با نور ایمان و شجاعتش از هم درید.
بیست و شش سال داشت که در جنگ اُحُد پیروزی را نصیب مسلمانان ساخت و مدال «لافتی الاّ علی؛ لاسیف الاّ ذوالفقار» را به گردن آویخت.
بیست و هفت سالش بود که مادرش فاطمه بنت اسد در مدینه وفات یافت.
بیست و هشت سال زمین دور سرش چرخیده بود که در جنگ خندق، زمین و زمان را به مشرکان و کافران تنگ ساخت و آنها را که از حزب های مختلف گرد هم آمده و جنگ احزاب را راه انداخته بودند، قلع و قمع کرد.
سی سال داشت که در جنگ خیبر، چون خورشید درخشید تا دمار از روزگار یهودیان خیبری درآورد و قلعه های آنها را گشود و با نامِ «فاتحِ خیبر» شناخته شد.
سی و یک سال از عمر شریفش گذشته بود که خبر شهادت برادرش جعفر طیار که در جنگ موته همراه چند سردار بزرگ به شهادت رسیده بود، جهانی از حزن و اندوه را برای او به ارمغان آورد.
سی و دو سال داشت که فتح مکه را در سال هشتم هجرت، ماه رمضان، خدا نصیب اسلام و مسلمین ساخت. در ماه شوّال همین سال بود که جنگ حُنین پیش آمد. سی و دو سال را سپری کرده بود که به ابلاغ سوره برائت از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله مأمور شد.
سی و سه سال از عمر مبارکش گذشته بود که در هجدهم ذی حجّه سال دهم هجرت، در غدیر خم هنگام بازگشت رسول اللّه(ص) حجّ خود (حجّة الوداع) از سوی خدا و پیامبرش به امامت اُمّت و خلافت رسول اللّه(ص) نصب شد که با فاصله دو ماه و 16 روز خاتم پیامبران رحلت کرد. هنگام وفات رسول اللّه(ص) حضرت علی(ع) سی و سه سال داشت. پس از وفات پیامبر، با فاصله 75 یا 95 روز، همسر خود فاطمه زهرا علیهاالسلام را نیز از دست داد.
روزگار صبر و بردباری 25 سال طول کشید؛ از سال 11 تا 35 هجری که عثمان در این سال کشته شد. و مسلمانان پس از 25 سال خانه نشینی این بار حکومت را در بدترین شرایط بحرانی به امیرالمؤمنین علیه السلام تحمیل کردند.
پنجاه و هشت سال از عمر شریفش سپری شده بود که به ناچار در سال 35 هجری زمام حکومت را به دست گرفت.
مدت امامتِ آن حضرت سی سال بود، یعنی از سال 11 تا 40 هجرت، امام و مرجع و ملجاء مسلمانان بود که مثل پیامبرِ خدا مردم را به راه راست و انصاف هدایت می کرد. با تفسیر قرآن و تبیین معارف و احکام اسلام همیشه حلاّل مشکلاتِ مسلمانان بود. ایام خلافت و حکومتِ آن حضرت چهار سال و نُه ماه بود، از بیست و پنجم ذی حجّه سال 35 تا بیست و یکم رمضان سال 40 هجرت.
پنجاه و نُه سال داشت که در سال 36 هجری، روز پنجشنبه دهم جمادی الاولی جنگ جمل اتفاق افتاد.
شصت سال از عمر شریفش سپری شده بود که جنگ صفّین درسال 37 هجری رخ داد.
شصت و یک سال داشت که جنگ خوارج در کرانه رود نهروان در سال 38 هجری پیش آمد و حضرت علی علیه السلام پس از ماه ها مذاکره و صلح جویی در نهایت مجبور شد که دست به شمشیر برد و دمار از روزگارانِ خشکه مقدّسانِ نادان در بیآورد.
شصت و سه سالِ پرمخاطره و بسیار پربار از عمرِ عدالتِ مجسّم می گذشت که در سال چهلم هجری، سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، در محراب عبادت با شمشیر عبدالرحمان بن ملجم مرادی مجروح و پس از دو روز (21 رمضان) به شهادت رسید.
دل را ز علــی اگر بگیرم چه کنم بی مهر علــی اگر بمیرم چه کنمفردا که کسی را به کسی کاری نیست  دامان عــلی اگر نگیرم چه کنم

اخلاق اداری در فرهنگ علوی
حضرت امیرالمومنین امام علی بن ابی طالب علیه السّلام از کارگزاران و کارکنان نظام اداری خود می خواست که کار و مسئولیت را امانت بدانند و در مناسبات و روابط خود امانتداری نمایند، چنانکه خطاب به اشعث بن قیس، استاندار آذربایجان، نوشت:‏‎ ‎‏«ان عملک لیس لک بطعمه، و لاکنه فی عنقک امانة»؛ همانا کاری که به عهده توست، طعمه ای برایت نیست، بلکه امانتی است بر گردنت.‏
فلسفه وجودی نظام اداری، خدمتگزاری به مردم است و همه کارگزاران و کارکنان در تمام مراتب، خادمان مردمند. امام علی علیه السّلام در حکمتی خطاب به جابرابن عبدالله انصاری چنین فرموده است:‏‎
‎‏«یا جابر، من کثرت نعم الله علیه کثرت حوائج الناس الیه، فمن قام لله فیها بما یجب عرضها للدوام و البقا&


ویدیو مرتبط :
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد