فرهنگی
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شدبه گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ... |
هفتادمین کتاب یک نویسنده «شیرینتر از شکر» شد
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، حجتالاسلام ابوالفضل هادیمنش نویسنده و پژوهشگر در معرفی تازهترین اثر خود با عنوان «شیرینتر از شکر» که برای گروه سنی کودک و نوجوان نوشته و انتشارات جمال آن را منتشر کرده، یادداشتی نوشته و به واسطه آن با مخاطبان خود سخن گفته است. این یادداشت در ادامه آمده است.
«همه آدمها، داستانها را دوست دارند. شما هیچ آدمی را پیدا نمیکنید که داستانی بلد نباشد. آدمها با داستانها زندگی میکنند؛ آنها را میآموزند و برای دیگران هم تعریف میکنند.
من این کتاب را برای شما نوجوانها نوشتهام. این کتاب شاید هفتادمین کتاب من باشد. من داستانهای آن را از لابهلای کتابهای کهن فارسی - که امروز کمتر از آنها اسمی به میان میآید- گرد آوردهام و برای شما ساده نویسی کردهام تا مفهوم آنها را آسانتر درک کنید.
شاید بپرسید که چرا من سراغ نوشتن آن رفتم، یا دنبال گفتن چه حرفی بودم؟ سؤال خوبی است!
من هم مثل شما روزگاری نوجوان بودم؛ خودم نیز الان یک پسر نوجوان دارم. او هم مثل شما، بازیهای رایانهای، فیلم سینمایی، کارتون و این جور چیزها را دوست دارد. وقتی به روزگار نوجوانی خودم برمیگردم میبینم ما هم که بچههای قدیم بودیم، این چیزها را دوست داشتیم؛ اگرچه آن وقتها، این وسایل و سرگرمیها کمتر توی دست و بال بچهها بود و ما خودمان را بیشتر با بازیهای محلی و کتابهای داستان سرگرم میکردیم.
بگذارید جواب این سؤال را از این جا شروع کنم که آیا تا حالا به این فکر کردهاید که اگر همین داستانها نبودند هیچ فیلم و سریال و کارتونی ساخته نمیشد؟
مایه اصلی هر فیلم و سریال و کارتونی، یک داستان است. در واقع این داستانها هستند که به شکل فیلم و سریال و کارتون درآمدهاند. داستانها وقتی که هیچ تلویزیون و رایانه و سینمایی نبود، با ما آدمها دوست شدند؛ خیلی قبلتر از اختراع برق.
یادم نمیرود؛ سنّ و سال شما که بودم، در ساعتهای خاموشی و بیبرقی، بهترین سرگرمی ما، گوش دادن به داستانهای بیبی بود؛ مادربزرگم را میگویم. همه، دور کرسی جمع میشدیم و به داستانهای عجیب و غریب یا حتی ترسناک او گوش میدادیم. بعضی وقتها داستانهای او به قدری جالب میشدند که روزها هم به آن فکر میکردیم یا خودمان را جای آدمهای قصههای او میگذاشتیم. آن روزها، اگر کسی داستانهای بیشتری بلد بود، در شبهای بیبرقی و دور همنشینی، جای خالیش بیشتر احساس میشد و...
بگذریم!
حالا روزگار، گذشته و زمانه عوض شده، میدانم. اما من میگویم داستانها هنوز به قدرت و قوّت خود باقیند و هنوز که هنوز است، حرفِ اول زندگی ما را میزنند. کافی است یکی از این داستانها، به دست یک فیلمساز یا انیمیشنساز بیفتند تا خیلی زود، او را به این فکر بیندازد که چه فیلم یا کارتونی را میشود با آن ساخت.
حتماً متوجه منظورم شدید که چرا بعد از این همه سال، به فکر نوشتن چنین کتابی افتادم. نمیدانید چقدر خوشحال میشوم وقتی که میبینم پسرم، رایانهاش را کنار گذاشته و سراغ خواندن کتابی رفته است! حتما پدر و مادر شما هم همین حس را دارند وقتی دست شما کتابی میبینند.
من حتم دارم اگر این کتاب را به هر دوستی بدهید، از خواندن آن خوشحال میشود؛ حتی بزرگترهایتان یا حتی معلمتان. چون من هنوز هم میگویم، این داستانهایند که حرف اول زندگی آدمها را میزنند، این داستانها هستند که باعث عبرت میشوند، این داستانها هستند که موجب دوستیها میشوند - کاری به جدید و قدیمی آن ندارم- این داستانها هستند که شیرینند؛ «شیرینتر از شکر»، وقتی خوانده میشوند و ما را با دنیایی جدید آشنا میکنند.
ممنونم که این کتاب را انتخاب کردید!
و امیدوارم که از خواندن آن لذت ببرید و گاهی هم به داستانهای آن فکر کنید، چون من آنها را با دقت، از بین صدها داستان و حکایت و سرگذشت، برای شما جدا کردهام.»
انتهای پیام/و
http://fna.ir/BGGORVویدیو مرتبط :
شیرین شکر