فرهنگی
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شدبه گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ... |
«سیانور»؛ عاشقانه سیاسی
روزنامه اعتماد: «سیانور» عنوان دومین فیلم بلند سینمایی بهروز شعیبی، كارگردان و بازیگر جوان سینمای ایران است؛ فیلمی كه در ژانر سیاسی با تم عاشقانه ساخته شده است.
قصه «سیانور» در اواسط دهه ٥٠ میگذرد و درباره موسسین سازمان مجاهدین خلق است. در سینمای ایران آثار انگشتشماری در ژانر سیاسی ساخته شده كه در میان آنها نیز اثر موفق كمتر دیده میشود. اما بهروز شعیبی در دومین تجربه كارگردانی خود سراغ این ژانر رفته و توانسته موفق عمل كند.
از این رو «سیانور» یكی از آثار شاخص این دوره از جشنواره فجر به شمار میرود كه در كنار پرداخت دقیق به آن مقطع تاریخی توانسته از حضور بازیگران حرفهای سینمای ایران در قالب شخصیتهای واقعی این جریان سیاسی در دهه ٥٠ بهره ببرد.
یكی دیگر از ویژگیهای این فیلم طراحی صحنه و گریم «سیانور» است كه فضای واقعی از آن مقطع تاریخی به مخاطب منتقل میكند. تصویری كه كمتر در سینمای ایران دیده شده است. از این رو با بهروز شعیبی درباره تجربه كارگردانی «سیانور» گفتوگو كردیم.
فیلم اول شما «دهلیز» یكی از پدیدههای جشنواره فجر در زمان خود معرفی شد و اتفاقا مورد توجه داوران و منتقدان قرار گرفت. پس از آن سراغ ساخت سریال موفق «پرده نشین» رفتید كه اتفاقا محبوب مردم و منتقدان شد.
اما برای فیلم دومتان سراغ ساخت یك فیلم در ژانر سیاسی رفتید. این ژانر در سینمای ایران بسیار مهجور است و اتفاقا كمتر اثر موفقی هم در این حوزه داریم. چطور شد كه به سراغ ساخت «سیانور» رفتید، فیلمی كه قطعا به لحاظ تولیدی كار سختی به شمار میرود. چرا فكر كردید در دهه چهارم انقلاب زمان ساخت چنین فیلمی است.
بهروز شعیبی: من متولد یك سال بعد از انقلاب هستم. به همین دلیل تعریف من از فضا و اتفاقات سیاسی آن مقطع، تعریفی است كه در بعد از انقلاب دیده یا شنیدهام. پس نمیتوانم بگویم كه من با یك جهانبینی متفاوتی از دیدن قبل یا بعد از انقلاب به دنیا نگاه میكنم.
بیشتر از اینكه بگویم در دهه سوم یا چهارم انقلاب فیلم میسازم باید بگویم در دهه چهارم یا سوم زندگی خودم دارم فیلم میسازم. در كارهای قبلی كه در حوزه سینما یا تلویزیون ساختم، نگاهم یك شكل دیگری بود و بیشتر به روابط روزمره خودم به آدمها و جامعه برمیگشت. اما در این زمان فكر میكنم كه باید كمی قدمهایم را بزرگتر بردارم.
البته این قدم بزرگ بیشتر از اینكه به فیلمهای بزرگ و پروداكشن عظیم برگردد به موضوعاتی مربوط میشود كه خودم هم درباره آن اطلاعی ندارم. به مسائلی كه در جامعه امروز مغفول واقع شده یا اینكه حتی درباره آن صحبت نمیشود.
متاسفانه آن چیزی كه خروجی مورخین فعلی در جامعه است، دستوری و محدود است كه بعضا برخی از آنها كه در تلویزیون صحبت میكنند، با صداقت با مردم روبهرو نمیشوند. ولی اساس ما در «سیانور» بر صداقت بود. دهه ٥٠ بهشدت به لحاظ تاریخی مقطع مهمی است، ما نیازی به سانسور آنها نداریم. همان واقعیت را اگر نشان دهیم مردم هم اعتماد و ارتباط بیشتری با انقلاب و پیرامون آن پیدا میكنند.
من همیشه دوست داشتم قصهای درباره تاریخ معاصر بسازم. بر همین اساس آقای رضوی، تهیهكننده فیلم پیشنهاد قصه «سیانور» را داد. من میدانستم آقای مسعود احمدیان، نویسنده فیلمنامه مدتها روی این قصه تحقیق كرده و چندین سال هم به تهیهكنندههای مختلف آن را ارایه كرده است ولی نتوانسته بودند راجع به آن تصمیم بگیرند.
وقتی فیلمنامه را خواندم از احمدیان و رضوی درخواست كردم فرصتی به من بدهند تا تاریخ آن مقطع را بهتر بشناسم. كم كم مطالعاتم را در این زمینه بیشتر كردم. وقتی تاریخ دهه ٥٠ را خواندم حس كردم چقدر مقطع جذابی برای ساخت یك فیلم سینمایی است و مهمترین ویژگی آن زمان، اتفاقات دراماتیكی است كه بین آدمها شكل میگیرد.
در آن دهه چون سرعت تعدد افكار و عقاید زیاد بود، جوانها دچار چندگانگی شده و این موضوع باعث میشود كه آنها در سن بحران جوانی دست به انتخابهای مختلف بزنند. این انتخابها واكنشهای غیرقابل پیشبینی از آنها به وجود میآورد كه در دهه ٥٠ جوانها و قصههای بین آنها را جذاب كرده است. چه كسانی كه فضای سیاسی و چه كسانی كه فضای فرهنگی را تجربه میكردند.
ما در همان مقطع شخصیت سیاسی داشتیم كه مخاطب امروزی از آنها شناخت بیشتری دارد یا منابع مختلفی درباره آنها حتی برای تحقیق وجود دارد. چرا از بین همه آن افراد به مجید شریف واقفی رسیدید. شخصیتی كه البته بسیار نقش تاثیرگذاری در روند سیاسی آن زمان داشته است اما مخاطب درباره آن كمتر شنیده است. آیا این موضوع كار شما را سختتر نمیكرد.
بستر قصه مسعود احمدیان درباره این موضوع بود. به همین دلیل برای من دریچهای را در ارتباط با این شخصیتها باز میكرد. من بعد از خواندن این قصه و تحقیقی كه درباره آن دوران میكردم به این نتیجه رسیدیم كه فیلمهای مختلفی میتوان درباره آن مقطع و آدمهای دیگری ساخت. در حال حاضر آدمهایی كه میتوان درباره آنها فیلم ساخت یا در ارتباط با آنها تحقیق كرد خیلی بیشتر از محدوده زمان «سیانور» است.
خوشبختانه در این مسیر من با شخصیتهایی روبهرو شدم كه درباره آنها كتاب خواندم یا با خودشان مواجه شدم كه اتفاقا مدام برای من فضای آن زمان را جذابتر میكرد. فكر میكنم مهمترین دلیل این موضوع تحقیقی است كه احمدیان درباره این شخصیتهای خاص كرده است.
اما به نظر میرسد كه شما خیلی خودتان را محدود به تصویر و نمایش زندگی مجید شریف واقفی در فیلم نكردید.
ما یكسری شخصیتهای واقعی داشتیم و در كنار آنها یك سری شخصیتهایی را داشتیم كه در جریان بازنویسی آنها را حذف كردیم چون در محور درامی كه در حال شكل گرفتن بود، خیلی مرتبط نبودند یا خیلی قصه ما را گسترده كرده و از اندازه یك فیلم سینمایی آن را خارج میكردند.
شخصیتهای دیگری هم بودند كه با استفاده از آنها ممكن بود لحظات دراماتیك شكل نگیرد. به همین دلیل ما مجبور بودیم آن شخصیتها را با تغییر اسم و با حفظ برخی خصوصیاتشان در قصه نگه داریم. نمونه شخصیت هما با بازی هانیه توسلی در آن مقطع تاریخی خیلی دیده میشود. ولی میخواستیم شخصیت ما در این قصه مسیری را طی كند كه مخاطب از طریق آن بتواند بقیه فضای قصه را دنبال كند.
یا شخصیت بهمنش با بازی مهدی هاشمی قطعا در آن مقطع مابهازای بیرونی داشته است، اما ما نمیخواستیم محدود به یك نفر باشند. یا همین طور شخصیتی كه آتیلا پسیانی بازی كرد. در كل میخواستیم از همه این شخصیتها بر اساس نیاز قصه استفاده كنیم.
استفاده از شخصیتهای مستند و واقعی در قصه آیا باعث نمیشد شما محدود شوید. چرا كه باید بر اساس مستندات عمل میكردید.
این راهی است كه ما در این نوع سینما تازه شروع كردیم. در سینمای امریكا، اروپا و حتی كشوری مثل ژاپن وقتی درباره شخصیتی واقعی یا یك مقطع تاریخی فیلم میسازند، از گرهها و فضاهای دراماتیك استفاده میكنند تا این قصه دیدنی شود. بارها قصه درباره هیتلر یا چگوارا ساخته شده است.
یا حتی درباره رییسجمهور امریكا. قطعا در چنین قصههایی باید چاشنیهای دراماتیكی را به آن اضافه كنند تا قصه برای مخاطب جذاب شود. یا نقاطی را در چنین فیلمهایی باید پررنگ كنند كه به زعم نویسنده یا فیلمساز برای مخاطب عام جذاب باشد. این خصوصیات این نوع سینما است.
وفاداری فیلمساز به واقعیت تاریخی قصه، مسوولیت شما را بیشتر میكند.
مهمترین مسوولیت من به عنوان فیلمساز در این فیلم، داشتن صداقت بود. اینكه به مخاطب دروغ نگویم و شعار ندهیم. این واقعه تاریخی و شخصیتها به تنهایی جذاب بودند اما باید لحظات و جزییاتی را به قصه اضافه میكردیم.
وقتی كه فیلمساز سراغ یك قصه عاشقانه بر بستر سیاست میرود، یك خطر مهمی وجود دارد كه ممكن است بر اساس نوع درام وسلیقه فیلمساز هر كدام از این وزنهها سنگینتر شود. شما چه تمهیداتی اندیشیدید كه این دو وزنه بر دیگری اولویت نداشته باشد.
مهمترین مساله در این قصه برای من روابط آدمها بود و غیر قابل پیش بینی بودن تصمیماتی كه آنها در طول این مسیر میگیرند. ما در «سیانور» یكسری روابط سازمانی و فرمایشی را نشان میدهیم، كه حتی روی رابطه زنا شویی هم تاثیر میگذارد.
این جزو مسائل جذابی است كه میتواند در قصه مطرح شود. ما از چند زاویه روابط آدمها را در قصه بررسی كردیم. روابط آدمهایی كه هممسلك و همپیمان هستند و اختلافی كه به لحاظ عقیدتی با هم پیدا میكنند.
رفاقتهایی كه به اجبار به دشمنی تبدیل میشوند. كه مثال این روابط رویارویی مجید شریف واقفی با وحید افراخته یا دیدار مرتضی صمدی با وحید افراخته. بخشی هم روابط عاطفی بین آدمهاست.
شخصیتهایی كه روابط عاشقانه آنها به دلیل وابستگی به سازمان دچار اختلال میشود. در فیلمنامه اولیه كه آقای احمیدان نوشته بودند، روابط عاشقانه خیلی كمرنگتر بود. اما اگر این وجه پررنگ نمیشد جذابیت ساخت فیلم برایم كمتر میشد. در اصل این فضای عاشقانه ما در قصه ترسیم كردیم. از طرفی عشق هما و امیر و عشق مجید شریف واقفی و لیلا زمردیان كه البته تفاسیر مختلفی درباره زندگی لیلا و مجید وجود دارد.
متاسفانه نگاه تك بعدی تلویزیونی به آثاری از این دست باعث شده كه بهشدت این آثار مخاطبگریز شوند. چرا كه شخصیتها كاملا در آثار تلویزیونی سیاسی سیاه و سفید هستند. اما شما این شخصیتها را بیشتر خاكستری دیدید. این وجه تمایز این اثر سینما و با آثار تلویزیونی است.
بله دقیقا این موضوع بر اساس همان اصل صداقتی است كه عنوان كردم. ما نمیتوانستیم فیلمی بسازیم كه شخصیتها حرفها و عقاید ما را بیان كنند. من معتقدم آدمها باید حرف خودشان را در قصه بیان میكردند.
به همین دلیل در «سیانور» برای شخصیت تقی شهرام بر اساس واقعیات و عقاید خودش دیالوگنویسی میشود و مجید شریف واقفی هم بر اساس تفكرات خودش. یا دیگر شخصیتها. حتی شخصیتهای ساواك هم بر اساس ضوابط و عقاید خودشان عمل میكنند. ما تصمیم نداشتیم شعار از پیش تعیین شدهای برای شخصیتهای قصه تعریف كنیم.
ما یكسری حرفهای كلی داشتیم كه در آن بستر تاریخی بوده و همیشه میتواند به عنوان یك آموزه برای ما وجود داشته باشد. اما ما نمیخواستیم با یك شعار شخصیتها و قصه آن مقطع تاریخی را دچار تحریف كنیم.
شما در «سیانور» تم تقابل عشق و وظیفه را دستمایه قرار دادهاید. این وجه قصه میتواند به جذابیتهای ژانر سیاسی فیلم كمك كند. البته پرداختن به چنین موضوعی قطعا كار سختی است چرا كه سینمای ایران در نمایش چنین تصاویری دچار خط قرمز میشود.
فكر میكنم این وجه قصه را بیشتر میتوان در همان مقطع زمانی پررنگ كرد. بعید میدانم در قصه معاصر و در شرایط فعلی بتوان به چنین موضوعی در فیلم پرداخت.
بازیهای فیلم بسیار یكدست و روان است. این تركیب متنوع بازیگران و انتخاب آنها قطعا پروسه سخت و زمانبری بوده است. از طرفی عمدتا بازیگران سینمای ایران از حضور در نقشهایی كه وجه سیاسی دارند، پرهیز میكنند. به نظر میرسد در ابتدا برای این انتخابها دچار مشكل شده باشید. خصوصا اینكه به هر حال خودتان در یكی از نقشهای مهم فیلم حضور دارید.
حضور خودم تقریبا اجباری بود و اصلا نمیخواستم وقتی در مقام كارگردان قرار دارم به عنوان بازیگر هم حضور پیدا كنم. اما متاسفانه در سینمای ایران ما در فضایی فعالیت نمیكنیم كه هر بازیگری بتواند به راحتی در هر ژانری حضور پیدا كند. ما در سینمایی كار میكنیم كه همه مدعی یك سینمای مستقل هستند. اما درست وقتی كه برای حضور در فیلمی دعوت میكنیم همه آن استقلال خود را از دست میدهند. ما هم این مشكل را داشتیم.
سابقه من كه در این سینما مشخص است. از طریق هیچ ارگانی هم وارد سینما نشدم. اگر قرار باشد از همین امروز در سینما كار نكنم واقعا هیچ كار دیگری هم بلد نیستم. ولی برای حضور همكاران ما خصوصا بازیگران یا تا حدودی عوامل پشت دوربین، در این بخش مشكل داشتیم. واقعا برای خیلی از نقشهایمان مدتها منتظر انتخاب یك بازیگر بودیم. همین موضوع اتفاقا یكی از دلایلی بود كه باعث شد پروسه كلید خوردن فیلم طول بكشد.
بخش عمدهای از بازیگران ما مدت زیادی قبل از شروع كار تمرین كردند. اما تعدادی دیگر واقعا تا نزدیك فیلمبرداری مشخص نبودند. شخصیتی كه من بازی كردم، واقعا از آن جمله نقشهایی بود كه خیلی برای انتخاب آن، زمان گذاشتیم.
چرا بازیگران نمیپذیرفتند، آیا ترسی از این حضور داشتند؟
همه ما بیخودی فكر میكنیم سیاسی هستیم. در ایران به طور كل همه فكر میكنند كه از جریان سیاسی باخبرند و هوش سیاسی دارند. در حالی كه خیلی بیدلیل داریم به همهچیز آنقدر سیاسی فكر میكنیم. بخشی از افراد فرهنگی ما فكر میكنند چگونه شب و روز به مسائل سیاسی نگاه كنند.
آیا قرار است ما در سینمای ایران فقط در بستر اجتماعی كه طعنههای سیاسی دارد، فیلم بسازیم. قطعا این گونه نیست. من میخواهم در فیلمم سیاسی حرف بزنم، مخاطبم میخواهد برداشت سیاسی كند، سیاستمداران هم میخواهند از اول به فیلمهای ما سیاسی نگاه كنند. بهتره اجازه بدهیم فضای سینمای ما به تمام معنا سینما باشد.
چون نمیتوانیم این گونه نگاه كنیم، شعارهای فیلمهای ما همیشه در لایه رو و اولیه قرار دارد. مخاطبین با عدم اطمینان به دیدن فیلمها میروند. چون معتقدند اصولا این گونه فیلمها سفارشی است. به همین دلیل بیشتر از اینكه به سینما نگاه فرهنگی داشته باشیم، نگاهمان سیاسی است.
در زمان نوشتن فیلمنامه آیا به بازیگری فكر میكردید كه
بر اساس او نقش را بنویسید؟
اتفاقا «سیانور» از جمله معدود كارهایی بود كه ما زمان فیلمنامه فقط درگیر نوشتن بودیم. اما وقتی فیلمنامه كامل شد ما به سراغ انتخاب بازیگران رفتیم. در این بخش هم سعی كردیم بازیگران را بر اساس توانایی كه از آنها سراغ داریم، انتخاب كنیم نه بر اساس كلیشههایی كه پیش از این در ذهن ما بودند.
اما مهدی هاشمی، هانیه توسلی و بابك حمیدیان جزو نخستین انتخابهای ما بودند. البته من پیش از این با آقای هاشمی همكاری نداشتم. خوشبختانه خیلی از این حضور استقبال كرد و با یك جهانبینی عجیبی وارد كار شد و خیلی در پرداخت شخصیت بهمنش به قصه كمك كرد.
اما یك تجربه خوبی در این فیلم داشتم كه در زمان دورخوانی موقعیتها و دیالوگها را تصحیح كردیم و در نتیجه واقعا نقشها برای بازیگران هم پختهتر شد.
فیلمبرداری، طراحی صحنه و گریم از ویژگیهای مهم «سیانور» است. درباره همراهی این بخشها با فیلم بیشتر توضیح دهید.
من با علیرضا برازنده از قدیم دوست بودم اما هرگز با هم همكاری نكرده بودیم. یا حتی آیدین ظریف. اما با خانم كمالی پیش از این همكاری داشتم. «سیانور» در این بخش یكی از بهترین تجربیات من بود. چرا كه بیشتر افراد گروه ما تجربه كار تاریخی نداشتند و اصلا آن مقطع زمانی را ندیده بودند. اما همه عوامل تلاش كردیم در این بخش به سراغ تحقیقات برویم. آیدین ظریف واقعا كار ویژهای كرد ما سكانسهایی را از دهه ٥٠ در خیابانهای سال ٩٤ تهران فیلمبرداری كردیم اما یك پلان را با جلوههای ویژه حذف یا اضافه نكردیم.
علیرضا برازنده از همان ابتدا پیشنهاد فیلمبرداری نگاتیو را داد و البته حمایت تهیهكننده را در این بخش داشتیم. واقعا نتیجه هم در این بخش درخشان است. برای گریم هم تحقیقات زیادی كردیم و فكر میكنم خیلی توانستیم به آن فضا نزدیك شویم.
و اینكه من واقعا حمایت صددرصدی محمود رضوی را در این فیلم داشتم. «سیانور» با هزینه شخصی ساخته شد و واقعا تهیهكننده در تمام این لحظات كنار ما بود.
كارنامه شما نشان میدهد كه علاقهمندید در ژانرهای مختلف فعالیت كنید. فكر میكنم شاید برای فیلم بعدی باید منتظر یك كمدی از بهروز شعیبی باشیم.
امیدوارم بتوانم كارهای متفاوتی بسازم. چون خیلی علاقه ندارم كه خودم را محدود به یك ژانر خاص بكنم. من هر وقت كه میخواهم فیلمی را كلید بزنم، انگار سینما را دوباره از نو شروع میكنم. به همین دلیل همیشه در این مرحله تلاش میكنم فیلمهایی كه در چنین ژانرهایی ساخته شده را ببینم، فرمولها و الگوهای آنها را برای خودم پیدا میكنم.
اما واقعا دوست دارم با فیلمنامههای خوبی فیلم بسازم. اكثر فیلمسازان موفق در دنیا در یك ژانر خاص فعالیت میكنند، اینكه من در ژانرهای مختلف تجربه داشتم را یك ویژگی نمیدانم. ولی واقعا خودم را همیشه مدیون دوران دستیاری در سینما میدانم. چرا كه توانستم در ژانرهای مختلف تجربه كسب كنم.
ویدیو مرتبط :
تیزر فیلم سینمایی «سیانور» با صدای محمد معتمدی