فرهنگی


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شد

به گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ...



در حال تهرانی شدن...


خبرگزاری تسنیم: محمدرضا وحیدزاده

آنچه بسیاری از دوستداران شعر از دهۀ هشتاد در خاطر دارند، ظهور نسلی از شاعران جوان و پرشور است با خیال‌های خام و پخته‌ای در سر که هریک به شکل و روشی از گوشه و کنار سرزمین شعر در آن سال‌ها سر برون می‌آورد و یک بغل ادعای تازه داشت. خلاقیت‌های زبانی و بازی‌های شکلی، بخشی جداناپذیر از حال و هوای شعر آن دهه بود که در کنار دستآوردهای ادبی فراوانی که برای شعر روزگار ما به همراه داشت، گاه و بی‌گاه نیز از برخی حواشی و عوارض تهی نبود. آن روزها جسارت‌های محتوایی و شکلی در شعر (با هر دو بار معنایی منفی و مثبت آن) یک امر روزمره بود. گاهی در زبان قاعده‌ای فرو می‌ریخت و گاهی در شکل، بازی جدیدی شروع می‌شد و گاهی در معنا، نقل و انتقالاتی در حوزۀ ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها صورت می‌گرفت که پیش از این چندان سابقه‌ای نداشت؛ و این چنین هر روز شعر آبستن یک بازی جدید بود.

دهۀ هشتاد دهۀ بلوغ توانش‌های ذهنی و زبانی شاعرانی بود که صفحۀ اول شناسنامه‌هایشان تاریخ تولدی در حوالی دهۀ شصت را حکایت می‌کرد و شاید همین عامل را بتوان در ظهور چنان دهه‌ای در شعر کشور مؤثر دانست. اما اکنون پس از فروکش کردن یک دهه به این سو و آن سو وزیدن‌ها و سرکشیدن‌های گوناگون، گویا دیگر زمان آن رسیده است که بتوان با آرامش و حضور قلب بیشتری یک مجموعۀ شعری را دست گرفت و با واژه‌ها و سطرهای آن همراه شد. به باور نگارنده «بی‌تو نبودن» جواد شیخ‌الاسلامی یکی از همین‌ مجموعه‌هاست.

«بی‌تو نبودن» مجموعه‌ای است از غزل‌های جواد شیخ‌الاسلامی، شاعر جوان مشهدی که با رفت و آمدهای پی در پی‌اش به تهران و انس و مراودۀ مدام شعرش با حال و هوای پایتخت، در حال رسیدن به هویتی جدید است. چنانکه خود در غزلی در صفحۀ 82 همین کتاب گفته است:

ساده‌ام این روزها پیچیده‌ام این روزها
بچه‌شهرستانی‌ای در حال تهرانی شدن

در ادامۀ مقدمه‌ای که آمد شاید یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین ویژگی‌های دفتر «بی‌تو نبودن» را بتوان اعتدال آن دانست؛ با غزل‌هایی که بر خلاف شعر غالب دهۀ هشتاد یک سر و گردن بالاتر از اطوارهای فرمی و بازی‌های تصویری ایستاده‌اند. از این رو می‌توان گفت اولین صدایی که از میان واژه‌های این دفتر به گوش می‌رسد، نوای محزون و معتدلی است که از عشقی لطیف سخن بر زبان می‌راند، به دور از هیجانات و خلجانات بازارپسندانه:

غزل صفحۀ 11 از آن جمله است:

تو را که دیدم، دیدم شعر یعنی تو
به این نتیجه رسیدم که شعر یعنی تو

یا صفحۀ 17:

زندگی یعنی بمیری در هوای یک نفر
مرده باشی جان بگیری در صدای یک نفر

یا صفحۀ 45:

شرح هجران تو را با همۀ غم گفتم
دوستت دارم و این را به خدا هم گفتم

یا صفحۀ 57:

دو رود، مست سفر، بوده‌ایم و می‌مانیم
تو اشک، اشک سحر، بوده‌ایم و می‌مانیم

یا صفحۀ 64:

سکوت و صدای تو را دوست دارم
تو خوبی خدای تو را دوست دارم

یا صفحۀ 68:

برگشتم از راهی که می‌رفتم، گویی مرا یاری صدا کرده است
با آن صدا جانی به من داده، جسمی برایم دست و پا کرده است

یا صفحۀ 79:

میان شاید و اما تو باز می‌گردی
چونان که رود به دریا تو باز می‌گردی

و البته گاه همین اعتدال نیز خود از حالت تعادل خارج می‌شود و اشتیاق نزدیک شدن به عشقی اساطیری، بیان عاطفی و معاصر شیخ‌الاسلامی را به بیانی عراقی نزدیک می‌سازد. به این بیت در صفحۀ 34 بنگرید:

اگر صلاح بدانی دو رکعت دیگر
عبادتی کنمت تا که جامه‌ای بدری

یا این بیت در صفحۀ  18:

آخر این قصه خواهی دید خیل عاشقان
جان نمی‌بازند جز در ماجرای یک نفر

و حتی گاهی این نگاهِ متمایل به عراقی تأثیر خود را بر زبان نیز می‌گذارد و بیت‌هایی می‌آفریند که از آن بوی معاصرت به مشام نمی‌رسد:

مرا به نیم جویی هم نمی‌خری و تو را
به سیم و زر نتوانم، چو خود تو سیم و زری

گاهی نیز دیده می‌شود که زبان شعر دچار تعقید می‌شود و توانایی انتقال روان معانی مورد نظر را ندارد. به عنوان مثال در صحفۀ 34 در بیتی که نام مجموعه نیز از همان گرفته شده است، مخاطب برای دستیابی به معنای بیت، ناگزیر از یک عملیات رمزگشایی سخت است:

اگرچه چند صباحی شدیم غرقه به خون
به شوق بی تو نبودن خوش است خون جگری

یا در بیتی دیگر صفحۀ 43 می‌خوانیم

بس است هرچه نوشتند از شهید و شهیدان
قبول گردد از ایشان من از نبرد نوشتم

که مطابق با منطق خود شعر، بیت سستی است و معنای آن مخدوش است؛ چرا که نوشتن از شهید و شهیدان خود نوشتن از نبرد است و سخن از نبرد سخن از شهادت است. مگر آنکه شیخ‌الاسلامی به دنبال مضمون دیگری بوده باشد، که آنگاه باید گفت در این بیت نتوانسته از عهدۀ بیان آن براید. به عنوان مثالی دیگر از لغزش‌های بیانی دفتر «بی‌تو نبودن»، البته با نگاهی سختگیرانه، می‌توان از بیت زیر در صفحۀ 67 یاد کرد:

من با همه از مهر تو از قهر تو گفتم
هم‌راز دل خستۀ من چاه فقط نیست

که بر طبق اصول علم بیان، در بیت از تشبیه مُرکب تفضیلی استفاده شده است: سخن گفتن من از مهر و قهر تو با همه، برتر از سخن گفتن از مهر و قهر تو با فقط چاه است. اکنون اگر به ژرف‌ساخت‌های فرهنگی موجود در ذهن مخاطبان این شعر توجه کنیم و به یاد آوریم که درد و دل کردن با چاه اشاره به کدام شخصیت دینی و تاریخی دارد، باید در موفقیت این تشبیه تردید کرد.

با این همه به رغم مثال‌هایی که ذکر شد، شعر شیخ‌الاسلامی در کلیت خود شعر معتدل و روانی است که در بیشتر مواقع زبان پیراسته‌ای دارد. حتی در دفتر «بی‌تو نبودن» شواهدی را می‌توان نام برد که هر یک نشان از توجه شاعر به ارزش کلمات و توانایی بهره‌گیری از ظرفیت‌های کلمات است. به عنوان مثال در صفحۀ 27 می‌خوانیم:

داده تعلیمم آتش عشقت
دم به دم با زبانه‌ای تازه

در این بیت همنشینی دم به دم با تناسباتی که از سویی با زبان و تعلیم دادن و تداعی واژه‌های دیگری چون «دهان» و «سخن» دارد و از سوی دیگر با زبانه و آتش و تداعی واژه‌های دیگری چون «دمیدن» و «برافروختن» و نیز با پیوستگی و تداوم، حکایت از استفادۀ حداکثری شاعر از ظرفیت واژۀ در اختیارش دارد. یا در صفحۀ 71 می‌خوانیم:

برگشتم از راهی که می‌رفتم، گویی مرا یاری صدا کرده است
با آن صدا جانی به من داده، جسمی برایم دست و پا کرده است

در این بیت نیز قرار گرفتن اصطلاح «دست و پا کردن» به معنای تهیه و فراهم کردن در مجاورت کلماتی چون جسم و جان از سویی و از سوی دیگر راه پیمودن و نیز تداعی واژه‌ها و اصطلاحات دیگری از قبیل «قدم نهادن» و «پای گذاردن» و همچنین «اعضا و جوارح» و «پیکر»، شاهد دیگری بر اهتمام شاعر به ارزش واژگان است. به عنوان مثالی دیگر در صفحۀ 50 این دفتر می‌خوانیم:

من همان اول بسم‌الله اشکم جاری است
چقدر زمزمۀ سورۀ کوثر سخت است

که خود به نوعی یادآور روایتی مشهور است و تلمیح به قصۀ پنهان بودن قرآن در سورۀ فاتحه و پنهان بودن سورۀ فاتحه در بسم‌الله و پنهان بودن بسم‌الله در حرف با و پنهان بودن حرف با در نقطۀ این حرف و تأکید بر اینکه علی علیه السلام همان نقطه است. اکنون راز جاری شدن اشک شاعر در اول بسم‌الله به هنگام زمزمۀ سورۀ کوثر که خود تداعی‌گر مصیبت مادر سادات است، فاش خواهد شد. در شاهدی دیگر در صفحۀ 32 کتاب «بی‌تو نبودن»، در غزلی خطاب به علی‌بن موسی‌الرضا علیه السلام می‌خوانیم:

قصرها دور تو را آنقدر پر کردند که
با حواس جمع هم شاید حرم را گم کنم

که ایهام کلمۀ قصرها در تداعی ساخت و سازهای پیرامون حرم و همچنین وجود هتل‌های مجللی چون «قصر» در خیابان‌های اطراف به خوبی خود را نشان داده است. به عنوان نمونه‌ای دیگر در صفحۀ 34 همین کتاب می‌خوانیم:

برای اینکه ما باری به خود آییم گاهی چند
هلا فریاد کن فریاد کن فریاد کن یاری نیست

که تکرار کلمۀ فریاد از سویی به تصویر کشندۀ طنین صدا و مسئلۀ برگشت آن به هنگام برخورد با کوه است و بر همین اساس تکرار پرسش «یاری نیست؟» هم قاعدتاً باید «آری نیست» باشد که در واقع پاسخی تلخ و هولناک به سؤال پیشین است.

اما در کنار این شواهد، توجه خاص به ظرفیت‌های واژگان منجر به گرایش دیگری در شعر شیخ‌الاسلامی نیز شده است و آن علاقۀ شاعر به استفادۀ پی در پی از صنعت تکرار است. به بیت‌های زیر توجه کنید.

در صفحۀ 13 جابجایی ارکان جمله دستمایۀ استفادۀ شاعر از صنعت تکرار است:

من در فراق روی تو کم غم نداشتم
غم در فراق روی تو من کم نداشتم

در صفحۀ 19 نیز شاعر برای تأکید بیشتر بر مضمون مورد نظر خود از تکرار بهره می‌جوید:

هنوز این فتنه بیدار است، بیدار است، پنهانی است
نخوابیدند بعضی‌ها، نه بیهوشند بعضی‌ها

در صفحۀ 30 نیز شاعر برای تأثیرگذاری بیشتر و تعمیق عاطفۀ شعرش از تکرار بهره جسته است:

مطمئن می‌شوم آن شب غزلی می‌آید
که ردیفش... که ردیفش... که ردیفش... «آه» است.

در صفحۀ 32 نیز تکرار، دستآویز شاعر برای نشان دادن اضطراب و حال ملتهب خویش است:

ممکن است این روزها این روزها این روزها
سنگرم را سن&


ویدیو مرتبط :
آیت الله مجتهدی تهرانی-در همه حال به یاد خدا