فرهنگی
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شدبه گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ... |
نامه شهید یکروز قبل از شهادت/ حضور در جبهه به جای تحصیل در دانشگاه شریف
به گزارش خبرنگار فعالیتهای قرآنی خبرگزاری فارس در ادامه دیدارهای جامعه قرآنی با خانواده معظم شهدا، هیأتی متشکل از اصغر امیرنیا مدیرکل تبلیغ و ترویج معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد، رحیم قربانی رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، نصرتالله عارف حسینی قاری و استاد قرآن کریم، احمد آزاد استاد قرآن و محمدمهدی آزاد قاری قرآن کریم به همراه نمایندگان اصحاب رسانه به دیدار خانواده شهید ناصر شفیعی رفتند.
تلاوت نصرتالله عارف حسینی در دیدار با خانواده شهید شفیعی
دریافت
مادر شهید شفیعی میزبان اهالی قرآن کشور بود که طی سخنانی درباره فرزند شهیدش گفت: ناصر متولد اول شهریورماه 1347 است. وی از همان کودکی بسیار با استعداد و کوشا بود و بسیار به درس علاقه داشت. ناصر در کنار درس به قرآن هم علاقهمند بود و با گوش دادن نوار قرآن تلاوت را فرا گرفته است، البته در جلسات هم شرکت میکرد و خودش هم در مسجد قرآن درس میداد.
حضور در جبهه به جای تحصیل در دانشگاه شریف
بعد از پیروزی انقلاب و با آغاز جنگ عزم رفتن به جبهه را کرد اما من با او مخالفت کردم و گفتم: ابتدا حداقل مدرک دیپلم را اخذ کن بعد به جبهه برو. از آنجایی که دانشآموز بسیار کوشا و درسخوانی بود مدرک دیپلم را گرفت و در رشته عمران دانشگاه شریف پذیرفته شد. اما از بین سنگر جبهه و سنگر دانشگاه جبهه را انتخاب کرد و راهی منطقه شد.
شهادت در عملیات نصر
در عملیات کربلای 4 و 5 شرکت کرد. سال 1366 ماه رمضان در تابستان بود که به منطقه رفت بعد از ماه مبارک مدتی به خانه آمد، وصیتنامهاش را نوشت و دوباره راهی منطقه شد و در روز 14 مردادماه 1366 در عملیات نصر به شهادت رسید و درست یکروز قبل از شهادت نامهای زیبا برای ما نوشته بود که چندی بعد به دست ما رسید.
پیرو خط امام بود و همواره دیگران را به تبعیت از رهبری دعوت میکرد. تا آخرین لحظات عمرش هم دنبال یادگیری بود و در کنار قرآن نهجالبلاغه هم میخواند. به نماز اول وقت تقید داشت و هر روز هنگام ظهر در حیاط منزل با صدای زیبا اذان میگفت. در مسجد در کنار تلاوت قرآن بین دو نماز با صدای زیبایش ادعیه میخواند.
بسیار با نشاط و فعال بود و در کنار پرداختن به امور معنوی و اخروی دنیا را هم رها نکرده بود. هنگامی که قصد رفتن به جبهه را داشت، گفت: امروز تکلیف است که در جبهه حضور پیدا کنیم.
پیش از انقلاب ما در منزل رادیو روشن نمیکردیم. یک بار ناصر به منزل یکی از همسایهها رفته بود و گویا رادیوی آنها روشن بود. ناصر به آنها گفته بود: گوش دادن رادیو حرام است. آنها هم از این حرف ناصر استقبال کرده بودند.
کمک به محرومان با حضور در برنامههای جهاد سازندگی
بسیار فعال و پرتلاش بود و در کنار تحصیل با جهاد سازندگی برای کمک به محرومان میرفت. حتی چند سال بعد برای من عکسی آوردند که ناصر در مناطق محروم مشغول کندن چاه برای مردم بود.
کسانی که بدون رضایت پدر و مادر به جبهه میروند آق والدین میشوند
قبل از رفتن به من گفت: مادرجان کسانی که بدون رضایت پدر و مادر به جبهه میروند آقوالدین میشوند، شما راضی هستی؟ گفتم: راضیام. گفت: پدر هم راضی است؟ گفتم: او هم راضی است. گفت: اگر شهید شوم چه میکنی؟ گفتم: به رضای خدا راضیام فقط دوست دارم اول آیتالله شوی بعد شهید. پدر بزرگش گفت: کشور به پزشک و مهندس نیاز دارد، نرو بمان و درست را بخوان گفت: بابا جان شهید چمران دکتر بود اما برای جهاد لحظهای درنگ نکرد.
کسب مقامهای کشوری در رشته تلاوت قرآن
در ادامه برادر شهید به بیان اوصاف شهید شفیعی پرداخت و گفت: برادرم قاری بسیار خوبی بود و مقام اول، دوم و سوم مسابقات آموزشگاههای کشور را در کارنامه داشت. وی بسیار خط خوبی داشت و وصیت نامهاش با این خط خوش برای ما به یادگار مانده است.
احترام به پدر و مادر و تبعیت محض از آنها
در کارش ریا نداشت و ظاهر و باطنش یکی بود. هرگاه میخواست کاری انجام دهد از دل و جان برایش تلاش میکرد. بسیار به پدر و مادر احترام میگذاشت. هنگامی که میخواست به جبهه برود مادرم فقط یک جمله گفت: ابتدا درست را تمام کن و سپس به جبهه برو او هم اطاعت کرد. این در حالی بود که از عمق وجود دوست داشت به جبهه برود.
فرازهایی از وصیتنامه شهید
خداوندا میخواهم با تو سخن بگویم و آخرین حرفهای خود را با یاد تو آغاز کنم، میخواهم وصیت ننویسم بلکه اعترافنامه تشکیل دهم شاید که با معرفت بیشتری نزد تو بیایم.
خدایا هیچ بودم هستم کردی، محو بودم آشکارم ساختی، نیست بودم هستم کردی، خلقم کردیم، انسان آفریدی و تنهایم نگذاشتی. پدر و مادر را چنان مهری دادی که شب و روزشان را به پای من گذاشتهاند، من را در دامان خانوادهای قرار دادهای که به تو داشتند و سعیشان بر این بود که امانتشان را به صراط تو هدایت نمایند در پهنای مملکتی مرا آفریدی که سالیان سال بوده و هست که پرورش و هنر اولیاء است.
خدایا درست است که لیاقت ندارم ولی خواستن از کریم عیب نیست پس من از تو میخواهم و از تو خودت را میخواهم نه بهشت را. معبودا وجه خود را به من هم نشان ده.
انتهای پیام/
ویدیو مرتبط :
حضور شهید هادی در جبهه