فرهنگی


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شد

به گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ...



خوشاشیراز میزبان رضا کیانیان مرد همه فن حریف سینمای ایران


بازی درخشان کیانیان در فیلم کفش هایم کو در جشنواره ی فیلم فجر امسال آنقدر بی نظیر بود که موقع اکران این فیلم در تالار حافظ شیراز همه در سکوت عمیق و حیرتِ تحسین برانگیزی فرو رفته بودند.
برنامه خوشاشیراز جمعه هر هفته به تهیه کنندگی هادی قندی از ساعت 9 تا 11:30 دقیقه از شبکه استانی فارس و شبکه سراسری شما پخش می شود.
در ادامه قسمت هایی از حرف های رضا کیانیان را با هم می خوانیم:
لقبی که رضا کیانیان برای خودش انتخاب می کند(( شعبده باز ))هست چون به گفته خودش خیلی دوست دارد تماشاگر را به حیرت وا دارد.
اوگفت: تماشاگر پول میده بلیت میخره و میاد سینما که بیاد حیرت بخره و از فیلمی که می بینه لذت ببره .گاهی با رفتن در قالب یک نقش یا تماشاگر را بردن در لحظاتی از عواطفش می تواند این حیرت را به وجود آورد.حیرت فقط منظورم کارهای تکنیکی نیست چون ابزار دیجیتال و افراد مستعد زیادی هستند که می توانند این کار را انجام دهند ، منظورم حیرت بازیگری و حیرت کارگردانی یا حیرت در موسیقی و طراحی صحنه یک فیلم هست که زیاد به تکنیک مربوط نمی شود.
رضا کیانیان و خاطرات دوران کودکیش :
من وقتی خیلی کوچک بودم با پدرم که خداوند رحمتش کند می رفتم سینما یعنی پدرم مرا به سینما می برد ، ما ، در مشهد زندگی می کردیم ،من در تهران متولد شدم و در مشهد بزرگ شدم و حالا هم حدود یک سال ، یک سال و نیمی هست که به مشهد بازگشتیم و در آنجا زندگی می کنیم. پدر من هر روز چهارشنبه که فیلم ها را عوض می کردند می رفت و در هفت سینمایی که آن زمان مشهد داشت در تمام سینماها یک سکانس از هر کدام از فیلم ها می دید با تمام مدیران سینماها هم آشنا بود برای همین از هر کدام از فیلم های جدیدی که اکران شده بود یک سکانس می دید،از فردای آن روز تصمیم می گرفت که کدام فیلم را اول ببیند بعد به ترتیب تمام فیلم ها را می دید تا هفته بعد که دوباره فیلم ها عوض می شد ، بعدتر که چندتا سینما اضافه شد یا مجبور می شد که در یک روز دو تا فیلم ببیند یا در بعضی از هفته ها مجبور می شد که چندتا از فیلم ها را نبیند من هم کوچولو بودم جلوی دوچرخه پدرم می نشستم و مرا با خودش می برد سینما من همیشه دسته ی دوچرخه را می گرفتم و جلو دوچرخه می نشستم و پاهایم روی میله جلو دوچرخه خواب می رفت هیچ غَری نمی زدم چون اگر غَر میزدم ممکن بود مرا به سینما نبرد طاقت می آوردم و جاهایی که از دوچرخه پیاده میشدم متوجه میشدم که یک پام کار نمی کند و یکی از پاهام کار می کنه و می توانستم لنگان لنگان بروم سینما ،بعضی وقت ها در زمستان هم که جلوی دوچرخه ی پدرم می نشستم و مرا به سینما می برد چون پدرم یک پالتوی بلند همیشه می پوشید یک شاپو هم داشت ،شغل پدر من کله پز بود ،وقتی که باران می آمد ،باران می ریخت روی کلاه شاپوی پدرم و از جلوی شاپو باران می ریخت پشت گردن من که در جلوی دوچرخه نشسته بودم ولی باز هم به کِیف اینکه به سینما می رفتیم تمام این سختی ها برایم ارزش داشت من فیلم هایی را به یاد دارم که مربوط به دوران آخر سینمای صامت هست آن موقع دوبله و این چیزها آمده بود اما گاهی فیلم های صامت را هم نشان می دادند آن موقع تازه فیلم های کارتونی آمده بود که به آن می گفتند مضحک قلمی که یعنی با قلم می کشند و کارهای مضحکی دارند .من هنوز هم سینمای قهرمان محور را دوست دارم.
نظر رضا کیانیان در مورد سینما:
هر کسی در زندگیش رویاهایی دارد که همین رویا باعث می شود در کارت پیشرفت کنی اما اگر در زندگی و کارت رویا نداشته باشی هیچ اتفاقی نمی افتد ،سینما هم می تواند در فیلم ها رویا پردازی و داشتن رویا را به بینندگانش نشان دهد و در کنارش شادی و قهرمان پروری کند نکات و اصولی که بعد از انقلاب در سینمای ما کمرنگ شده اند.من در سینما هم رویا را دوست دارم هم شادی و هم قهرمان پروری را.

ما ، در خانواده ی کیانیان رگه هایی از هنر داریم
رضاکیانیان :پدرم در زورخانه کار می کرد و از دوستان طِیِب حاج رضایی بوده و از بزن بهادرهای زمان خودش بود و شغلش هم کله پزی بوده و عاشق سینما ،عموهای من هم همین طور عاشق سینما بودند ، مادرم یک زن محجبه ای بود که همیشه تا آخر عمرش چادرش روی سرش بود اما مادر من هم رگه هایی هنری داشت ،مادرم برای ما نقاشی می کرد برای ما مجسمه می ساخت ،در واقع ما از این پدر و مادر ما به وجود آمدیم برادر بزرگ من داوود او جزو پیشکسوتان تئاتر مشهد هست من همیشه اولین معلمم در این حرفه برادرم بوده که بزرگ شدم یک خواهر من خیاط هست و مزون دارد ،تک دوزی می کند و معلم خیاطی هم هست ،مشاورخیاطی مجله ی ایده آل هم هست ،یکی دیگر از خواهرهای من هم ،نقاش و مجسمه ساز هست که او الان ایران نیست یک برادر دیگری دارم که در کار چاپ هست ،یک برادر دیگرم که او هم در مشهد هست و در انجمن های خیریه فعالیت دارد اما عکاس هست و عکاس خوبی هم هست یعنی تمام ما یک رگه ی هنری در زندگی داریم و داشتیم اینکه من چه جوری بازیگر شدم هیچ کس یادش نیست خودم هم یادم نیست من همیشه زمانیکه از سه سالگی یادم هست که برای اطرافیان خیلی نزدیکم پدر و مادر و خواهر و برادرانم همیشه وقتی فیلمی می دیدم ادای این و آن را درمی آوردم بعد هم فیلم را برای نزدیکانم بازسازی می کردم.
رضا کیانیان و آل پاچینو و رابرت دنیرو
رضا کیانیان: من دلم می خواهد که با هیچ کس مقایسه نشوم چون وقتی می خواهند در مورد آن شخص حرف بزنند می گویند خیلی خوب هست مثل آل پاچینو حالا در مورد آل پاچینو حرف بزنیم و در مورد خود آن شخص حرف نمی زنند. کسانی که به من می گویند آل پاچینو و رابرت دنیرو بیایند مشخصات مرا در نظر بگیرند نه مشخصات آل پاچینو و رابرت دنیرو را.من از آل پاچینو تنوع نقشم خیلی بیشتر هست ،تقریبا هر بازیگری در جهان یک مشخصه خاص خودش را دارد،یک سری بازیگر هستند که شما هر کاری کنید نمی توانید مشخصه ای برای آنها تصور کنید یک سری بازیگرها هستند که تک نقش هستند و در تمام عمرشان فقط یک نقش را بازی می کنند ،یک سری از بازیگرها هستند که چند نقش هستند مثل آل پاچینو و رابرت دنیرو که نقش های زیادی بازی می کنند که این نقش ها یک محدوده دارد که این محدوده به همان مشخصه ی آنها بستگی دارد ،یک سری از بازیگرانی هستند که آنها همه نقش هستند و من همیشه دوست داشتم که جزو بازیگران دسته ی سوم باشم که وقتی می گویند رضا کیانیان بگویند بازیگر هست و برویم ببینیم این دفعه چه چیزی بازی کرده یعنی نمی توانند حدس بزنند که من چه نقشی را با چه مشخصه ای بازی کردم که این هم خودش یک نوع شعبده هست مثل فیلم کفش هایم کو در جشنواره ی فیلم فجر امسال که آنجا نقش یک آلزایمری را بازی می کردم ، رابرت دنیرو و آل پاچینو چند نقش هستند اما من بازیگر همه نقش هستم .
چیزی که در زندگی مرا خیلی خوشحال می کند خوشحالی مردم هست.
رضا کیانیان:من از غم و تاریکی و ناراحتی مردم خیلی ناراحت می شوم،در خیابان که راه می روم وقتی یک نفر مرا می بیند و لبخند می زند خدا را شکر می کنم که وسیله ای شدم که حال مردم خوب شود و یک لبخند بزنند و امیدوارم که حال همه خوب شود.
دوست دارم با تمام بازیگران زبردست و قوی دنیا همبازی می شدم
رضا کیانیان: من تقریبا با تمام بازیگران جهان دوست داشتم که همبازی باشم چون با هر بازیگری که بازی می کنی وارد یک چالش جدیدی می شوی و لذت بخش هست من وقتی بازی می کنم از بازی لذت می برم که آن کار را انجام می دهم،مثلا من یک نفر را از دست دادم آن هم مهدی فتحی بود که از دوران دانشجویی با ایشان آشنا بودم و قرار بود بارها در تئاتر و سینما با هم همبازی شویم و نشد البته در آن دنیا در بهشت با ایشان همچین کاری خواهم کرد،مثلا من سعید پورصمیمی را خیلی دوست دارم ولی در نقش های خیلی کوتاهی با او همبازی بودم در سریال دوران سرکشی ، بچه های خیابان ،یه حپه قند ، مهدی هاشمی را هم خیلی دوست دارم که با او هم در یک نقش خیلی کوتاهی در سریال دکتر قریب همبازی شدم ، اما با او بازی نکردم ، من فکر می کنم تمام بازیگرانی که ما ، در ایران داریم همگی بازیگران خوبی هستند به شرط اینکه سر جای خودشان قرار بگیرند.
1876

انتهای پیام /*


ویدیو مرتبط :
"رضا کیانیان" و مخالفتش با سانسور در سینمای ایران