فرهنگی


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شد

به گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ...



آیا قاجاری ها چاق پسند بوده اند؟


ماهنامه زنان و زندگی: در روایت های عامیانه از تاریخ، حتی در برخی برداشت های محققانه، بسیار شنیده ایم که ایرانیان در گذشته، افراد چاق را بیشتر می پسندیده اند. ماجرا حتی پیش تر می رود و به اینجا می رسد که چاقی در گذشته، یک پدیده زیبایی شناسانه به شمار می آمده است. از همین رو نتیجه می گرفته اند که زنان و مردان چاق، در عرصه دلربایی، گوی سبقت از دیگران، منظور زنان و مردان لاغر و باریک میان می ربوده اند.آیا قاجاری ها چاق پسند بوده اند؟اوژن اوین سفیر فرانسه در ایران به روزگار حکومت قاجار در کتاب «ایران امروز 1907-1906؛ سفرنامه ها و بررسی های سفیر فرانسه در ایران» وقتی از سفره ایرانی سخن به میان می آورد، سفره ای را توصیف می کند که مجموعه ای از خوراک ها و تنقلات چرب، سراسر آن را پوشانده است.او از علاقه ویژه ایرانیان روزگار قاجار به غذاها و خوردنی های چرب روایت می کند و در این میانه، بر علاقه فراوان زنان به اینگونه غذاها بیشتر تاکید می ورزد. علاقه ایرانیان به غذاهای چرب را می توان در سفرنامه های دیگر جهانگردانی که در دوره های صفوی و قاجار به ایران آمده اند نیز به روشنی دید.

گرایش به غذاهای چرب آیا واقعا می تواند یکی از ویژگی های ایرانیان روزگار گذشته باشد؟ همچنین می توان آن را به عنوان یگانه عامل چاقی زنان و مردان ایرانی دانست؟ افزون بر آن آیا اساسا آنان عامدانه غذای چرب می خورده اند تا چاق شوند و زیبا به نظر آیند؟

چاق و لاغری زن ایرانی در سفرنامه ها

«ریدک خوش آرزو غلام خاص خسرو پرویز، زیبایی زن را چنین وصف کرده است: زیباترین زنان و جذاب ترین زنان آن است که نه کم سال و نه بزرگ سال باشد، نه دراز بالا و نه کوتاه قامت، نه لاغر و فربه؛ خوش قامت، زیباروی، خوش اندام، با پیشانی صاف، کمان ابروان، بادامی چشم – خوش خند، چانه گرد – کم گوی و با شرم».

چنین تصویری که ژان شاردن، تاجر و سیاح فرانسوی و از مقربان درباره شه عباس دوم صفوی، به نقل از تاریخ ثعالبی ارائه می دهد، می تواند تصویر آرمانی انسان ایرانی از زن مطلوب و نوع نگرش زیباشناسانه وی به آن قلمداد شود.

این تصویر به فراخور اوضاع از چشم مردان جدا شده و در ذهن زنان نیز نشسته است و ایشان دست کم تا حوالی دوران مدرن و عصر حاضر می کوشیدند تا خود را به تمثیلی از این تصویر مشابه سازند. دیگر جهانگردان نیز روایت هایی در این حوزه به دست داده اند. شاردن جایی دیگر می نویسد: «قد و قامت زنان ایرانی در جامه خاص خودشان رشیدتر و فریباتر از بالای زنان ما می نماید.»

شاخص ترین نکته دریافت شده از منابع در دسترس سفرنامه ای، آن است که زنان ایرانی اندامی متوسط و صورت هایی گرد و کمی فربه داشته اند و البته در برخی اجزا مثل شکل بینی یا فرم پاها گاه تناسب ها هم خوانی درستی نداشته اند.

آیا قاجاری ها چاق پسند بوده اند؟یاکوب ادوارد پولاک، پزشک خاصه دربار ناصرالدین شاه در سفرنامه خود «ایران و ایرانیان» می نویسد: «زن ایرانی متوسط القامه است، نه لاغر و نه فربه. چشمانی دارد درشت، گشاده، بادامی شکل – چهره گرد، سخت مورد ستایش است و شعرا آن را ماهرو اصطلاح می کنند.»

شاردن باز اشاره ای قابل توجه دارد که شاید پاسخگوی برخی تفاوت نگرش ها به مفهوم زیبایی و تناسب زنانه در دوره های مختلف تاریخی ما باشد: «ترکان، زنان چاق را بر زنان لاغر ترجیح می دهند و ایرانیان به عکس، زنان لاغرمیان را دوست دارند. به همین جهت وقتی می خواهند قامت یک زن زیبا را وصف کنند آن را به سرو تشبیه می نمایند.»

پذیرش این اعتقاد که زنان ایرانی صرفا به واسطه مصرف غذاهای چرب گرفتار چاقی می شدند، اندکی قابل تردید است. اگرچه برخی مانند شاردن به انواع غذاهای چرب و استفاده از چربی گوسفند را در زندگی ایشان پرکاربرد می دانند و برای نمونه به ساختن صابون تا مرکب یا اندود کردن ظرف ها و روشن کردن پیه سوزها به کمک آن اشاره کرده اند ولی قول برتر این است که ایرانیان به ویژه زنان در مصرف غذا بسیار سنجیده و خوددار رفتار می کرده اند.

 آنتوان اولیویه در سفرنامه اش که مربوط به اوایل حکومت قاجارها است، در این باره چنین می نویسد: «... اما با وجود این همه صفت، در تنوع اطعمه – ایرانیان در سفره خود غذای بسیار صرف نکنند و همیشه به چیز کم قناعت نمایند...» یا باز پولاک اشاره می کند: «ایرانی در خوراک اعتدال و قناعت را رعایت می کند. در هر مقامی باشد باز مقداری نان، پنیر و سبزی صحرایی او را راضی و خشنود می کند...»

وی به ویژه توجه دارد که «در دوره بارداری، زنان پرهیز معتدلی دارند و از پر کردن معده و جنب و جوش بسیار و فوق العاده خودداری می کنند اما اسب سواری را بد نمی دانند و به آن ادامه می دهند.»

از این دست نوشته ها در منابع سیاحت نامه ای به فراوانی یافت می شود. نکته ای که اما نباید از یاد برد، فضای بسته تحرک زنان در خانه و اندرون بوده است. همین کم تحرکی که وجه غالب تصاویر زنان در سفرنامه ها است، می تواند مهم ترین اثر را در فربهی و گاه تن آسایی زنان ایران جدید از دوره صفوی تا دوره قاجار داشته باشد.

روایتی دیگر از جناب پولاک، می تواند پایانی جذاب بر تصویر ارائه شده جهانگردان و سفرنامه نویسان از اندام زنان ایرانی در چهار سده اخیر باشد: «... از آن رسم ناپسند طبقات بالای ترکیه که زن پس از دو بار زاییدن با علم و اطلاع شوهرش به سقط جنین دست می زند – گاه برای حفظ زیبایی اندام و گاه برای تقلیل تعداد میراث خواران – در هیچ کجای ایران به هیچ وجه خبری نیست...»

یک تهدید بزرگ!

سترونی و نازایی، بزرگترین تهدیدی بود که آرامش زندگی زنان را در تاریخ ایران جدید تهدید می کرده است. آنچه جالب توجه است این که به ویژه در منابع دوره قاجار، هر جا از مشکل خطر عقیم بودن زنان سخن می رود، در ادامه از مشکل بیماری لاغری هم یاد می شود.

به نظر می رسد مطالبی که درباره ارزش نهادن به چاقی و استقبال از زنان فربه در آن دوران از آن یاد می شود، ارتباطی تنگاتنگ با مسئله زایمان دارد؛ در واقع این مشکل که زنان لاغر توان زایمان های متعدد و نگه داری نوزاد را در بدن خود نداشته اند، چنین فضای ذهنی را در آن دوران فراهم کرده است.

ویلم فلور پژوهشگر تاریخ ایران، با مطالعه در خاطرات پزشکان و روایات سیاحان در ادامه بحث بیماری نازایی زنان، در اثر خود به نام «سلامت مردم در ایران دوره قاجار» مطلبی مفصل درباره لاغری می نویسد: «لاغری (هزل) نیز برای زنان ایرانی فاجعه آمیز بود و عامل طلاق محسوب می گردید. مردان، زنان گرد و چاق را دوست داشتند.»

آیا قاجاری ها چاق پسند بوده اند؟مریت هاوکز چنین اظهار داشت که هر چند که عقاید و رسوم مردان در اروپا و ایران یک یاست اما آنان در مورد زنان تفاوت دارند، زیرا مردان ایرانی زنان نازک اندام را نمی پسندند. همچنان که ما زنان چاق را و از این رو زنان لاغر جهت علاج به پزشکان مراجعه می کردند: «در ایالات جنوبی ایران، دختران در سنین 10 تا 12 سالگی به بلوغ می رسند و تا سنین 20 تا 25 سالگی زیبایی و شادابی و نشاط جوانی را دارند ولی از 25 سالگی به بعد غالبا فربه و بدترکیب می شوند.»

این تعبیر از هانری رنه دنالمانی در سفرنامه اش با نام «از خراسان تا بختیاری» مربوط به دوره قاجار، در ادامه مطالب پیش گفته، به نظر گویای این مطلب است که برگزیدن لاغری یا فربهی خواسته زنان نبوده است و شرایط زمانه چنین اوضاعی را بر آنها تحمیل می کرده است.

عکس ها و نقاشی های تاریخی چه می گویند

عکس های به جای مانده از روزگار قاجار و نیز نقاشی ها و نگارگری های دوره های قدیم تر می توانند از جنبه های تحلیل زیبایی شناسی و تشریح وضعیت ظاهری مردمان روزگاران گذشته بسیار سودمند باشند و به کار پژوهشگران امروزی بیایند. نگارگری ها و نقاشی ها البته با مایه هایی از خیال انگیزی درآمیخته اند که می توانند از دنیای واقع به دور باشند اما دست کم آرزوها و آرمان های خالقان شان را درباره پدیده های گوناگون به نمایش می گذارند.

عکس ها اما اینگونه نیستند و واقعیت را آنگونه که بوده است نشان می دهند. نگاه موشکافانه به هر دو دسته این منابع تاریخی، می تواند در زمینه جسم و فیزیک ایرانی ها در گذشته تا اندازه ای زیاد روشنگر باشد. در بیشتر نگارگری ها و نقاشی ها، زنان و مردان به اندازه و باریک میان ترسیم شده اند. اگر هم جز این باشد، درشت اندام آنها، نه چاقی شان را بیان می کند.

 اگر بر این گزاره بیشتر پافشاریم که نگاره ها و نقاشی ها دستاورد دنیای خیال پدید آورندگان شان اند، دست کم می توان اینگونه نتیجه گرفت که ایرانی ها در روزگار گذشته لااقل در پرده خیالی ذهن خویش، زن و مرد رویایی را باریک میان و نازک اندام دوست می داشته اند، هر چند در واقعیت آنگونه نباشد.

این می تواند ما را از فرضیه «چاقی به 


ویدیو مرتبط :
عکس زنان قاجاری، عکاس زنان قاجاری