سرگرمی


2 دقیقه پیش

دانلود بازی اندروید

اندروید (از یونانی: به معنای مَرد، انسان، شبه آدم یا رُبات (آدم آهنی))، (به انگلیسی: Android) یک سیستم عامل همراه است که گوگل برای تلفن‌های همراه و تبلت‌ها عرضه می‌نماید و ...
2 دقیقه پیش

بازی اکشن-ماجرایی اسطوره های کوچک/ Pocket Legends

آخرین خبر/ Pocket Legends یکی از جذاب ترین بازی های آنلاین اکشن و سرگرم کننده برای سیستم عامل اندروید است. باید اشاره کرد که این بازی، اولین و بهترین بازی کمپانی MMO است که موفقیت ...



قصه کودکانه/ یک دانه ارزن


  X  

تاریخ خبر : چهارشنبه 1394.10.02 - 21:31

قصه کودکانه/ یک دانه ارزن

irib/ یکی بود یکی نبود؛ یک روز قشنگ آفتابی، گنجشک کوچولو پر و پر و پر می زد دنبال غذا به هر طرف سر می زد توی باغچه چشمش به یک ارزن افتاد .آهنگ خوشحالی سرداد:«جیک وجیک وجیک، شکر خدا؛ این هم غذا ! درشت و تازه است حتماً خیلی خوشمزه است.»
گنجشک دانه را به نوکش گرفت اما هنوز آن را غورت نداده بود که مورچه را دید. مورچه خانم نفس زنان و عرق ریزان از یک سنگ بالا می رفت. گنجشک گفت:«سلام مورچه جان، مورچه ی مهربان. بیا ببین چی پیدا کردم. یک دانه ارزن نصف مال تو نصف مال من.» مورچه با خوشحالی خودش را به دانه رساند. دوتایی می خواستند آن را بخورند که صدایی شنیدند. خوب که نگاه کردند یک جوجه را توی باغچه دیدند. یک جوجه ی کاکل به سر زرد و لاغر. جوجه ی کوچولو دنبال غذا نوک می کشید لای علف ها. گنجشک او را صدا زد:«آهای جوجه جان؛ جوجه ی مهربان بیا و ببین چی پیدا کردم. یک دانه ارزن هم تو بخور، هم مورچه و هم من.»
جوجه با خوشحالی دوید؛ تا به آن ها رسید سه تایی می خواستند دانه را بخورند که صدایی آمد:«خش و خش و خش.»کی بود؟ چی بود؟ سفره ی گل دار بود؛ همان که همیشه پر از دانه های برنج و خرده نان بود. هر وقت کنار باغچه می آمد غذا فراوان بود . سفره ی گل دار خودش را تکان داد هر چه توی دامنش بود، میان باغچه ریخت بعد به شاخه ی گیلاس آویزان شد تا هوایی بخورد.
گنجشک و جوجه ومورچه گفتند شکر خدا، چقدر غذا!» گنجشک گفت:« بیایید برویم دوستانمان را خبر کنیم. باید همه را به اینجا بیاوریم.» آن وقت هر سه خوشحال و خندان دنبال دوستان خود رفتند.

نظر شما


ویدیو مرتبط :
قصه کودکانه حسنی