فرهنگی


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شد

به گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ...



«بر گزین» ساده و پخته؛ «هفت هشتم» در مسیر درست


خبرگزاری تسنیم - احسان زیورعالم:

1- «بر گزین»

نمایشی به قلم حمیدرضا آذرنگ و به کارگردانی رحمت امینی به مدت تنها چند شب در تماشاخانه باران روی صحنه رفت و با استقبال خوب مخاطبان روبرو شد. «ره گزین» داستان تقابل عباس، شبیه‌خوان جهان امروز (ابوالفضل حاج علیخانی) و شمر دیروز (کوروش زارعی) است. شمر در دل تاریخ سفر کرده تا گناهش را بشوید. او از عباس می‌خواهد ماجرا را به گونه دیگر رقم زند. عباس لباس ابوالفضل را بر تنش می‌کند لذا شمر از پس نقش عباس (ع) برنمی‌آید. داستانی که آذرنگ برای نمایش انتخاب کرده است، داستان تقابل دو نگرش است. یک نگرش جزمی و تقدیرگرایانه صرف که در فلسفه اسلامی به اشعری‌گری معروف است و دیگری نگرشی که برای انسان جایگاه انتخاب را ارج نهاده است. شمر در قالب شخصیت جزم‌اندیش اتفاق رخ داده برای خود را ناشی از یک اجبار می‌داند و در مقابل عباس شهادت‌طلبی یاران امام را ناشی از انتخاب درست.

«بر گزین» با انتخاب یک فضای تقابلی که ریشه آن را باید در رجزخوانی مخالف‌خوان و موافق‌خوان در تعزیه جست، شکل جدیدی از رجز را رو می‌کند. شمر دیروز با عباس امروز، نتیجه یک جدل فکری است تا یک جنگ با شمشیر. از همین رو شمر در این مجال برخلاف بسیاری از آثار مشابه، یک احمق پول‌پرست نیست. او مفسر قرآن و صاحب رأی است. او از ذکاوت بهره‌مند است و حتی در رجزخوانیش گاهی عباس را تا آستانه شکست پیش می‌برد؛ اما قدرت استدلال عباس قابل اغماض نیست.

در چنین فضای جدلی، تقابل میان دو شخصیت در یک انبار آکسسوار تعزیه تعبیه شده است. مکان خود تبدیل به ابزاری برای برجسته‌سازی موقعیت است. حتی حضور فیزیکی یک شخصیت تاریخی در زمان حال را هم منطقی می‌کند. از آنجا که آکسسوار تعزیه عموماً خود وسایلی تاریخی به حساب می‌آید، سر برآوردن یک شخصیت تاریخی از دل این وسایل در ذات فانتزی منطقی به نظر می‌رسد. برای رسیدن به این مهم یک المان لازم است و آن هم نسخه است. نسخه‌ای که شمر با خود از گذشته به همراه می‌آورد.

حضور فیزیکی شمر در چنین موقعیتی از بار تراژیک احتمالی یا شعاری یک اثر نیز کاسته است. نمایش به سبب نوع بازیگری و انتخاب بازیگران توانایی کمدی خوبی از خود نشان می‌دهد. این مساله به خصوص در برخورد اولیه عباس با شمر یا مقدمه نمایش در مسیر یافتن یک شمرخوان نمود خوبی دارد. با این حال نمایش کمدی در همین مقدمه ضربه می‌خورد. رابطه میان یافتن شمرخوان جدید و حضور فیزیکی شمر با محوریت شخصیت عباس چندان چفت و بست ندارد. حتی منهای آن مقدمه، دیالوگ‌های میان این دو شخصیت قدرت حفظ یک نمایش را دارا هستند. حتی می‌تواند کنش و ستیز میان دو شخصیت بارورتر و طولانی‌تر شود.

در کل باید گفت امینی نمایشی قابل قبول در ژانر خود روی صحنه برده است که علاوه بر حفظ محتوای خوب و قابل تامل، فرمی مناسب در اجرا روی صحنه برده است. دوری جستن از فضای پرطمطراق و رسیدن به نوعی سادگی برتری کارگردانی امینی در این نمایش است.

2- «هفت هشتم»

دومین نمایشنامه سیروس همتی در دومین سوگواره خمسه داستانی است در باب ثامن الحجج (ع). کدخدایی در سرخس در حرمسرای خود بدین فکر است با تمسخر امام هشتم (ع) از مامون عباسی هبه‌ای دریافت کند. او با زنان خود به شور می‌نشیند و در نهایت سوگلیش نقشه‌ای شوم می‌کشد. آنان تصمیم می‌گیرند به دروغ نقل کنند پسر کدخدا فوت کرده و از امام بخواهند بر پیکرش نماز بگذارد و در حین نماز میت دروغین زنده شود و امام را استهزا کنند. لذا نقشه بر سر کدخدا خراب می‌شود و فرزندش در واقعیت می‌میرد. حال او در پی امام است تا او را ببخشد که زرق و برق مأمون ایمانش را کور کرده است.

کلیت داستان «هفت هشتم» به کارگردانی علی برجی بسیار جذاب است. داستان شکل جالبی از یک واقعه احتمالاً خیالی است. دوری جستن از آن همه داستان‌هایی که تنها به شکل صوری قصد نشان دادن مظلومیت ائمه را دارند در این اثر شاهد نیستیم. اگرچه باز یک قدرت متافیزیکی در اثر موجبات خلق درام می‌شود؛ ولی این اتفاق ناشی از یک هامارتیا (خطای تراژیک) است؛ پس به نوعی اثر را باورپذرتر می‌کند.

در کنار این مساله نوع نگاه کارگردان به اثر نیز نسبتاً خلاقانه است. اگرچه همانند دیگر آثار علی برجی یک مقدمه به عنوان بخشی از کلیت داستان را شاهدیم که چندان دلنشین نیست و تنها یک قاب عکاسانه به دوربین‌ها اهدا می‌کند - نه یک کنش دراماتیک برای آغاز کردن ماجرا - ولی در نهایت مجموعه‌ای از کنش‌های فیزیکی خلاق روی صحنه شکل می‌گیرد. مثل فضای حرمسرا و یا حمله مردان اسب‌سوار به کدخدا.

با این همه نمایشنامه یک ایراد اساسی دارد و آن هم حضور پیشکار ایرانی امام است که مشخص نیست چه کارکردی در نمایش دارد. البته کارکرد مشخص است. او کسی است که مسیر دست یافتن به امام را به کدخدا نشان می‌دهد و همین؛ ولی مشخص نیست چرا آن مونولوگ چند دقیقه‌ای در باب تولد و رشد این مرد رستم‌گونه، تنها به یک نشانی دادن ختم می‌شود. گذشته دور و دراز مرد چه کمکی به کلیت اثر می‌کند؟ اصلاً نبود این شخصیت در نمایش چه تاثیری منفی می‌گذارد؟

شاید نمایشنامه ناقض اجرا شده باشد که در این صورت پاسخ به این سوالات را کارگردان باید دهد؛ ولی اگر اثر کامل اجرا شده است سیروس همتی باید بگوید شخصیت‌پردازی آن مرد ایرانی برای چیست. با این حال نمایش ریتم و ضرباهنگ خوبی در اجرا دارد و توانایی اجرای طولانی مدت‌تری - در مقابل چند شب نمایش - را داراست.

====================عکس از مهدی قلی‌پور سلیمانی

انتهای پیام/


ویدیو مرتبط :
How To Make Broad Bean - آموزش درست کردن باقالی پخته