فرهنگی
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شدبه گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ... |
نتایج سیاست محدودسازی اکران فیلمهای خارجی چه بود؟/ «کپیرایت» از مسایل جدی فیلمهای خارجی
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی رئیسجمهور ۵اردیبهشت ۱۳۹۵در همایش «اکران فیلم خارجی، فرصتها و تهدیدها برای سینمای ملی» به ایراد سخنرانی پرداخت، متن کامل سخنان وی در این همایش به شرح زیر است:
سینما موضوع دیپلماسی
شاید تا چند دهه قبل در ایران توجه به ابعاد غیرهنری سینما جدی گرفته نمی شد. اما امروزه تایید وجوه هویتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... سینما به زحمت و تلاش زیادی نیاز ندارد. در واقع به موازاتی که تکنیک و تحول تکنیکی خود را بر ساختار و فرم فیلمها تحمیل کرده است، محتوا نیز تحت تاثیر تنوع گفتمانی، تحول، تنوع و تکثر پیدا کرده و نتیجه، سینمایی است که مرزهای سنتی از قبیل زبان، جغرافیا و ... را در نوردیده است. باید توسعهی شتابان تکنولوژیهای انتقال اطلاعات را نیز به این تحولات افزود که بیش از پیش سینما را به رسانهای بدون مرز تبدیل کرده است. رسانهای که میتواند موضوع یا ابزار دیپلماسی و اقتصاد قرار گیرد. بنابراین اگر زمانی سخن گفتن از دیپلماسی سینما یک انتخاب بود، امروز یک ضرورت است. موضوع تعاملات فرهنگی و اقتصادی بینالمللی در حوزه صنعت سینما را به عنوان یک مساله در سیاستگذاری فرهنگی باید در چنین متنی از تحولات درک کرد .
بخش دیگری از زمانمندی اهمیت سینما با ارجاع به شرایط و مقطع خاصی که کشور در دوره پساتحریم با آن روبروست قابل درک است. از نظر من برجام بیش از آنکه عنوان یک مقطع زمانی باشد عنوان یک الگوی حل مساله است؛ به این معنی که در مشکلات بغرنج و مزمن، باید در مدت زمان معینی و با ارجاع به شرایط واقعی و نه توهمی و از طریق تشریک مساعی طرفهای درگیر چارهجویی شود. ابتکار طرح مساله اکران فیلم خارجی در چنین شرایطی میتواند با نگاه به این الگوی حل مساله صورت گیرد. در عین حال فضای مساعد بینالمللی فراهم شده پس از توافق هستهای برای همکاریهای منطقهای و جهانی، فرصتی برای استفاده از اهرم تعاملات و بازار بینالمللی برای رونق صنعت سینما در کشور محسوب میشود. بنابراین میتوان گفت شرایط موجود از هر حیث برای تامل در مسایل مرتبط با تعاملات بینالمللی در حوزه تولید و پخش فیلم مناسب است.
اکران یا عدم اکران فیلم خارجی، تجارب ما
آنچه از مرور سوابق تصمیمگیری در موضوع اکران فیلم خارجی در کشور حاصل میشود آن است که دو رویکرد کاملا متمایز پیش و پس از انقلاب اسلامی در زمینه واردات فیلم قابل مشاهده است؛ اکران فیلمهای هندی، آمریکایی و مصری در دهه 1340 و فیلمهای هنگکنگی، ایتالیایی و هندی در دهه 1350 توسط بخش خصوصی به تضعیف یا توقف تولید فیلم داخلی در سال 1356 (تولید 8 تا 9 فیلم) منتهی شد. با پیروزی انقلاب دولت با تأسیس بنیاد سینمایی فارابی ورود و اکران فیلمهای خارجی را که غالبا محصول اروپای شرقی بودند به انحصار خود درآورد. نمایش عمومی فیلم های خارجی با ظهور سیستم های نمایش خانگی و اعمال محدودیتهای بیشتر از جانب امور سینمایی کشور، آهسته آهسته تقریبا به فراموشی کامل سپرده شد. کم شدن توجه به نمایش عمومی فیلم های خارجی و رونق تولید فیلم های بلند ایرانی در دهه های 70 و 80 به علاوه محدودیت ظرفیت سالنهای نمایش ، باعث دور ماندن فیلمهای خارجی از سینمای ایران شد و در نهایت اینکه آنچه امروز شاهدش هستیم اکران فیلمهای خارجی به صورت تکسانس و تنها در برخی از پردیسهای تهران و برخی سینماهای شهرستانها است.
نتایج واقعی سیاست محدودسازی شدید اکران فیلمهای خارجی چه بوده است؟
آیا واقعا مردم در طول 38 سال گذشته فیلم خارجی ندیدهاند؟ پاسخ منفی است. اولاً تلویزیون تنها پخشکننده رسمی و انحصاری فیلمهای سینمایی خارجی بوده است. پس، فیلمهای سینمایی خارجی اکران نشدهاند نه اینکه نمایش داده نشدهاند. بنابراین سیاست رسمی، نمایش انحصاری بوده است نه نمایش ندادن فیلم خارجی. مشکل پرده عریض بوده است نه صفحه کوچک. مشکل بخش خصوصی و رقابتی بوده است نه بخش دولتی و انحصاری. به این ترتیب، تلویزیون به ابزار سیاستگذاری برای سینما نیز بدل شده است. سازوکار تصمیمگیری در تلویزیون برای نمایش فیلم و سریال در تلویزیون نیز نه دموکراتیک و نه کارشناسانه و نه رقابتی است. چند نفر در تلویزیون درباره هدایت سلیقههای مردم و واداشتن ایشان به حضور در یک بازار انحصاری تصمیم گرفتهاند. به این ترتیب بود که تهاجم فرهنگی صنعت سینمایی و سریالسازی ژاپنی، هندی، کرهای و چینی از طریق تلویزیون در ذهن مخاطبان شکل گرفت. این انحصار بی شباهت به انحصار در خودروسازی ایران نیست و پیامدهای آن نیز به پیامدهای خودروسازی انحصاری شباهت دارد.
ثانیاً، از نوارهای بتاماکس تا ویاچاس، از سیدی تا بلوری، از اینترنت کمسرعت تا اینترنت پرسرعت، همگی در خدمت انتقال آخرین دستآوردهای هنری و صنعتی سینمای جهان به مردم بودهاند. صنعت و اقتصاد زیرزمینی تهیه، زیرنویس، دوبله کردن، تکثیر، توزیع، آرشیو و نقد سینمای خارجی بنا شدهاند. منتقدان در چهار دهه گذشته در مجلات تخصصی و عمومی در شرح و نقد فیلمهایی مینوشتهاند که مردم قانوناً مجاز به دیدن آنها نبودهاند. پس ما سیاست الزامآوری را اعمال کردهایم که برای هیچ کس الزامآور نبوده است. این مصداق «تخصیص اکثر و استثنای مستهجن» در کلام علماست.
بخش خصوصی به عوض فعالیت در صنعت قانونی سینما، وارد صنعت غیرقانونیای شده است که علاوه بر آنکه در گذشته و امروز مالیات نمیپردازد و تحت نظارت نیست، بلکه یک شبکه و صنعت غیررسمی و منافع سازمانیافته در این عرصه ایجاد شده است که امروز در مقابل اصلاحات لازم برای ساماندهی به اقتصاد سینما مقاومت میکند. دولت با این سیاستگذاری صرفاً به ایجاد میراث نهادی مضر و مقاوم در مقابل اصلاحات اقدام کرده و تنها خود را از نظارت و دستیابی به منابع مالیاتی، اشتغالزایی، و رضایت عمومی ناشی از مشارکت گستردهتر مردم در حیات فرهنگی محروم ساخته است. این مصداق اتم خوردن همزمان چوب و پیاز است.
شاکله کلی سینمای روی پرده ایران، فاقد توازنهای مختلف است. توازن اقتصادی، توازن محتوایی، توازن در ژانرها، و توازن از نظر تنوع فرهنگی در سینمای ایران مفقود. است. هنر و سینما بهطور خاص ابزاری برای شناخت بینفرهنگی نیز هست. حال آنکه سیاست عدم پخش فیلم خارجی، مردم ما را از شناخت دستآوردهای فرهنگی مثبت و ارزشمند کشورهای دیگر بازداشته است، حال آنکه ابعاد منفی سینمای اکشن، خشن، وحشت و جنسیتمحور جهان در کشور اثرگذار شده است.
تصور کنید مردم ایران به سیاستهای ما در زمینه عدم نمایش فیلم خارجی کاملاً پایبند بودند. به این ترتیب میلیونها ایرانی از دیدن هزاران اثر سینمایی برجسته محروم مانده بودند؛ آنها تصوری از جهان بیرون نداشتند و جهانشان به آنچه تلویزیون پخش میکرد منحصر میشد. به این ترتیب مردم از تأمل در شاهکارهای سینما و تأمل در دستآوردهای فرهنگی و هنری ملل مختلف محروم میماندند.
سیاست انزوا به عنوان یک راهبرد فرهنگی، دو سویه داشته است. این سیاست از یک سو مانع حضور سینمای ایران در جهان شده و از سوی دیگر تلاش کرده است که مانع از حضور سینمای جهان در ایران شود. این سیاست در ممانعت از رشد سینمای غیرجشنوارهای ایران در جهان کاملاً موفق بوده است و در ممانعت از حضور سینمای جهان در زیستجهان ایرانی کاملاً شکست خورده است. همه مسأله این است که گروهی نخواستند ایرانیان، دنیای بیرون را از زاویهای متفاوت از زاویه نگاه ایشان ببینند، اما موفق نشدند. این سیاست در قبال کتاب، مجله، ادبیات و سایر محصولات فرهنگی نیز اعمال شده است لیکن هرگز مردم را از دسترسی به بخشهای زیادی از تولید فرهنگی خارجی بازنداشته است. لیکن این ناکامی به عدم رشد سینمای ایران در جهان، حضور غیرشفاف سینمای جهان در ایران، شکلگیری اقتصاد غیررسمی فیلم، شکلگیری ذائقه و عادات فرهنگی نامناسب در مردم از جمله عادت کردن به دیدن فیلم غیرمجاز، و در دسترس قرار گرفتن سخیفترین بخش سینمای خارجی در ایران منتهی شد.
تحلیل آثار نمایش فیلم خارجی
اتخاذ و عملی کردن سیاست اکران فیلم خارجی مانند هر سیاست دیگری دارای ابعاد و آثار متفاوتی است.
این اقدام میتواند به افزایش گرایش مخاطبان سینما به این هنر و آشتی آنها با سینما منتهی شود. از حیث محتوی، ورود و اکران فیلمهای خارجی به توسعه و تنوع ژانرهای تولید فیلم در کشور کمک کند و از طریق افزایش انتخاب تماشاگران به رغبت بیشتر آنان به سینما یاری رساند. رفع انحصار اکران از دیگر فواید این سیاست است. اکران فیلمهای خارجی نه تنها از طریق مقایسه شدن فیلمهای استاندارد و با کیفیت جهانی با فیلمهای ایرانی میتواند به تولید و توزیع &am
ویدیو مرتبط :
کپی برداری از فیلم های خارجی توسط ایرانی ها